تاریخچه مدیریت کیفیت و بهره وری - پرسشنامه / مبانی نظری و پژوشی/ Spss
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تاریخچه مدیریت کیفیت و بهره وری 

مدیریت کیفیت و بهره‌وری یکی از حوزه‌های پشتیبان کسب و کار است، به این معنی که نمی‌توان یک جایگاه ثابت را در زنجیره کسب و کار برای آن در نظر گرفت مثلا نمی‌توان گفت جایگاه و زمان استفاده از اصول و تکنیک‌های این حوزه فقط در هنگام تولید است یا فقط در هنگام بازاریابی است. بلکه در تمامی مراحل کسب و کار باید با استفاده از مفاهیم این حوزه و بکار بردن تکنیک‌های آن، کسب و کارمان را بهینه‌تر مدیریت کنیم.

خیلی وقت‌ها برای ما سوال پیش آمده که:

از نظر مفاهیم، زمان اجرا و توالی پیاده سازی ایزو با مدل های تعالی مثل EFQM با TQM چه تفاوتی دارد؟ لیست کامل استانداردهای ایزو چیست؟ استقرار چرخه بهبود بهره‌وری چه تقابلی با پیاده‌سازی ایزو دارد؟ اولین اقدامی که در یک شرکت باید انجام داد استقرار ایزوست یا عارضه‌یابی و یا کار بر روی شاخص‌های بهره‌وری ان شرکت؟

در این حوزه سعی شده به همه این سوالات به زبان ساده و کاربردی پاسخ داده شود.

 

هر چند که مفهوم کیفیت همیشه در زندگی بشر مطرح بوده است ولی دانش کیفیت و مدیریت کیفیت علمی برمی‌گردد به اولیل قرن گذشته که در ادامه شرح مختصری از آن  ارائه می‌شود:

 

سال 1924 : پدر علم کیفیت را دکتر والتر شوهارت آمریکایی می‌دانند که در آن سال در آزمایشگاه های شرکت Bell سیستمی را به وجود آورد که میتوانست واریانس سیستم های تولید را اندازهگیری کند. این سیستم به نام (کنترل آماری فرایند) یا SPC مشهور شد. دکتر شوهارت در سال 1931 کتابی با عنوان «کنترل اقتصادی کیفیت محصولات صنعتی» منتشر کرد. در این کتاب او به موضوع «کنترل کیفیت آماری» پرداخت.

 

سال 1946 : جنگ جهانی دوم یکی از مهمترین خاستگاه‌های علوم مدیریت بود به طوری که بعضی از علوم مدیریت در جنگ متولد شدند و بعضی هم در جنگ رشد پیدا کردند چون پیدا کردن راهکار در جنگ جزو بالاترین  نیازها بود و این نیازها محرک تحقیق و بعد هم تولید علم بودند. پس از جنگ جهانی دوم نیروهای حرفهای تولید در ژاپن «سازمان غیرانتفاعی اتحادیه مهندسان و دانشمندان ژاپن» را تأسیس کردند. در همین سال، جامعه کنترل کیفیت آمریکا» نیز تشکیل شد.

شاگرد شوهارت ادوارد دمینگ که یک فیزیکدان با گرایش ریاضی بود و در بخش کشاورزی و دفتر تحقیقات آمریکا کار میکرد، موظف شد تا سیستم کنترل آماری فرایند را به کارکنان صنایع دفاعی آمریکا آموزش دهد.

 

سال 1950: اتحادیه متخصصان علوم و مهندسین ژاپن (JUSE) از دمینگ دعوت کردند تا SPC و روش های کنترل کیفیت را در کشور ژاپن آموزش دهد. ژاپنیها به سرعت خود را با آموزش های دمینگ هماهنگ ساخته و در این روش ها تغییراتی به وجود آوردند. خیلی جاها از دمینگ به عنوان پدر کیفیت یاد می‌شود. بهرحال شروع این حرکت با شوهارت بوده ولی به اوج رساندن آن با دمینگ بوده است. قسمت جالب مساله هم در این است که دمینگ یک آمریکایی بود ولی اصولش و تفکرات کیفیتی او در ژاپن مورد پذیرش بالایی قرار گرفت و این کشور تبدیل به راهبر علم مدیریت کیفیت شد. شاید چون فرهنگ ژاپنی بیشتر از هر فرهنگ دیگری با مفاهیم مد نظر دمینگ همخوانی داشت.

 

سال 1951: اتحادیه دانشمندان و مهندسین ژاپنی (JUSE) جایزه دمینگ که عالیترین جایزه کیفیت در ژاپن به حساب میآید را با هدف افزایش سطح کیفیت صنعت در ژاپن ایجاد کردند. دمینگ به پاس خدماتی که به توسعه کیفیت در ژاپن انجام داد، بزرگترین جایزه ژاپن به نام «مدال افتخار امپراطور برای سازندگان اقتصاد ژاپنی» را دریافت کرد.

 

سال 1951: دکتر فینگبام کتابی تحت عنوان «کنترل کیفیت فراگیر» منتشر کرد. در این کتاب او به جای «کنترل کیفیت آماری» از «کنترل کیفیت فراگیر» سخن به میان آورد.

 

سال 1954: جوزف جوران اهمیت درگیر نمودن تمام بخش ها در پیگیری امر کیفیت و اهمیت رضایت مشتری را به جای امر ساده تبعیت از مشخصات محصول ژاپنیها تاکید کرد. از اینرو ژاپنی ها با استفاده از این مفاهیم، استانداردهایی را برای کیفیت وضع کردند.

 

سال 1962: کاآرو ایشیکاوا ایده و تفکرات جوران و فینگبام را بسط داده و موضوع مشتریان داخلی را که دریافتکنندگان بروندادهای داخل سازمان هستند علاوه بر مشتریان خارجی سازمان مطرح کرد. ایشیکاوا بر مبنای کار متخصصین علوم رفتاری و نظریه سلسله مراتب نیازهای مازلو و تئوری X و Y مکگریگور ،  واژه «کانونهای کیفیت» را مطرح کرد.

 

اوخر دهه 1970: آمریکاییها و اروپاییها که متوجه پیشی گرفتن ژاپنیها در تسخیر بازارهای جهانی شدند، به فکر استفاده از نگرش TQM در مدیریت های خود افتادند. به این منظور سفرهایی را به ژاپن انجام دادند. در حقیقت اگر آنها کتاب های دمینگ و جوران را می خواندند، نیازی به انجام این سفرها نمی دیدند، به هر حال رنسانس کیفیت در مورد محصولات و خدمات آمریکایی در حال اجرا بود. در میانه دهه 1980 مفهوم TQM منتشر شد.

 

سال 1987 : آمریکا در مقابل جایزه دمینگ، جایزهای ملی را به نام «مالکوم بالدریج» ابداع کرد. این جایزه برای معرفی سازمان هایی که به بالا بردن سطح کیفیت خود و اجرای TQM دست یافتهاند، طراحی شد. در این میان تاگوچی مفاهیمی نو در مورد پارامترها و تلورانس های طراحی مطرح کرد و باعث تجدید حیات طراحی آزمایش ها (DOE) به عنوان ابزاری با ارزش برای بهبود کیفیت شد.

 

 



تاریخ : شنبه 94/11/24 | 7:7 عصر | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر


  • paper | خرید لینک انبوه | خرید بک لینک ارزان
  • بک لینک با کیفیت | فال تاروت عشق