آبان 95 - پرسشنامه / مبانی نظری و پژوشی/ Spss
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چگونه در مذاکره، خودمان را کنترل نماییم؟

اجازه ندهید اضطراب تان سر میز مذاکره باعث فوران احساسات تان شود. ورود به یک مذاکره، آغاز سفری است ناشناخته زیرا نمی دانید به کجا می رسد. «نامعلومی» در چانه زنی می تواند مذاکره کنندگان حرفه ای را هم مضطرب کند اما نباید اجازه داد تا تنش ناشی از استرس افکار و اعمال را کنترل کند.
مایکل ویلر نویسنده «هنر مذاکره: چگونه در این دنیای پر هرج و مرج می توان به توافق رسید»، در تحقیقش دریافت که میزان تنش در طرفین میز مذاکرات بسیار بالاست. ویلر در هاروارد بیزینس ریویو می نویسد: «با هر کسی که مصاحبه کردیم به درصدی از  اضطراب در مذاکره اذعان کرد. برای تعداد اندکی از مصاحبه شونده ها این اضطراب به عنوان یک نگرانی ساده نگریسته می شد ولی برای اغلب آنها احساس غالب بود.»

 ویلر اینگونه توضیح می دهد که عواملی از قبیل «غیرقابل پیش بینی بودن فرایند»، نگرانی ها در مورد تمایلات طرف مقابل، و دودلی در به وجود آمدن اضطراب دخیل هستند. او می نویسد: «برخی احساسات جلوی مذاکره موثر را می گیرند. اگر اضطراب را به درستی مدیریت نکنید، شما را تدافعی می کند و در پسی آن هم مسائل ناخوشایند دیگری پیش خواهد آمد. شاید به دلیل اینکه می ترسید نکند مورد استثمار قرار گیرد، مایل نباشید علایق تان را آشکار کنید. اگر در قبال دیگران محتاط هستید ممکن است پرسشی بی منظور را توطئه تعبیر کنید. خیلی مهم است که اگر شما خودتان سفت و بسته باشید، ممکن است طرف های مقابل تدافعی بودن شما را «دشمنی» تعبیر کرده و آنها هم تدافعی شوند. در نتیجه تنش ها بالا خواهد گرفت.
ویلر می گوید موفقیت در یک مذاکره ربطی به بیان احساسات ندارد. مثلا اینکه نیاز نیست خیلی رئوف باشید اما واقعا نیاز است باوقار باشید. به جای نادیده گرفتن این احساسات مهم باید از آنها آگاه باشید و نگذارید به شما غلبه کند. او بیل گیتس را برای مثال «چگونگی اداره خویش» را انتخاب می کند.
گوش دهید و پس از آن نظرتان را مطرح کنید

گیتس را برای مهارت های مذاکره اش می شناسد، مهارت هایی که سال ها پیش در مواجهه ای سخت با استیو جابز پایه گذار اپل به رخ همگان کشید. به گفته نگارنده زندگینامه جابز، والتر ایساکسون، جابز و گیتس پیش از راه اندازی ویندوز کارد و پنیر بودند.
جابز بر این عقیده بود که ویندوز کپی سیستم عامل اپل بود. مشکل در واقع این بود که اپل برنامه نویسی را از شرکت زیراکس به معنی واقعی کلمه «قرض کرده بود.» 
هر دو موسس می بایست در مورد اصالت سیستم های عامل در حال رقابت شان به توافقی می رسیدند. ایساکسون می نویسد گیتس به دفتر مرکزی اپل می رود و جابز شروع می کند به طعنه زدن به او در مقابل مدیران اجرایی اپل و در یکی از موارد از کوره در رفتن های زشتش فریاد می زند که: «داری سرمون کلاه می گذاری! من به تو اعتماد کردم و تو الان داری از ما دزدی می کنی!»

ویلر اشاره می کند که از آن پس بود که گیتس دست بالا را داشت. به جای پاسخ دادن به داد و فریاد با فریادهای دوباره، گیتس نظرش را با آرامش چنین بیان کرد: «فکر می کنم مثل این است که ما هر دو همسایه پولداری به نام زیراکس داریم. یک شب من می روم تلویزیون را بدزدم که می بینم تو قبل از من دزدیده ای.»
گیتس بهترین بهره را از یک اصل کلیدی هوش احساسی می برد؛ او در یک موقعیت بسیار متشنج سعی می کند باوقار بماند. آرامشش کمک کرد تا جابز هم آرام شود و هر دو بتوانند مسائل را با دقت و کامل بررسی کنند.

  
کمتر احساساتی شوید

سال ها بعد، گیتس می گوید زمانی که طرف مقابل احساساتی می شود، این اوست که در مذاکره اش موفق می شود زیرا «به نوعی کمتر احساساتی است.» زمانی که گیتس می گوید که او «کمتر احساساتی است» و نه «به هیچ وجه احساساتی»، تفاوتی بزرگ آشکار می شود. ویلر می نویسد: «او می داند که در مواجهه با مردم به ویژه در مذاکرات، احساسات مهم هستند.»

ویلر می نویسد: خلاصه کلام «هوش عاطفی» همان «خودآگاهی» است. یعنی توانایی در حس کردن اولین جرقه های عصبانیت یا اضطراب. این آگاهی باید آمیخته شود با درک علت مشتعل شدن طرف مقابل. بسته به موقعیت، شاید واقعا این نوع پاسخ ها صرفا کاری باشد که فرد دیگری انجام داده است اما عمیق تر که بیندیشیم می بینیم این دیدگاه خود ما است که منبع واقعی پاسخ های درونی و در نتیجه رفتار ما است. 

منبع: مجله موفقیت

 

 



تاریخ : جمعه 95/8/21 | 10:26 صبح | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

چگونه در مذاکره، خودمان را کنترل نماییم؟

اجازه ندهید اضطراب تان سر میز مذاکره باعث فوران احساسات تان شود. ورود به یک مذاکره، آغاز سفری است ناشناخته زیرا نمی دانید به کجا می رسد. «نامعلومی» در چانه زنی می تواند مذاکره کنندگان حرفه ای را هم مضطرب کند اما نباید اجازه داد تا تنش ناشی از استرس افکار و اعمال را کنترل کند.
مایکل ویلر نویسنده «هنر مذاکره: چگونه در این دنیای پر هرج و مرج می توان به توافق رسید»، در تحقیقش دریافت که میزان تنش در طرفین میز مذاکرات بسیار بالاست. ویلر در هاروارد بیزینس ریویو می نویسد: «با هر کسی که مصاحبه کردیم به درصدی از  اضطراب در مذاکره اذعان کرد. برای تعداد اندکی از مصاحبه شونده ها این اضطراب به عنوان یک نگرانی ساده نگریسته می شد ولی برای اغلب آنها احساس غالب بود.»

 ویلر اینگونه توضیح می دهد که عواملی از قبیل «غیرقابل پیش بینی بودن فرایند»، نگرانی ها در مورد تمایلات طرف مقابل، و دودلی در به وجود آمدن اضطراب دخیل هستند. او می نویسد: «برخی احساسات جلوی مذاکره موثر را می گیرند. اگر اضطراب را به درستی مدیریت نکنید، شما را تدافعی می کند و در پسی آن هم مسائل ناخوشایند دیگری پیش خواهد آمد. شاید به دلیل اینکه می ترسید نکند مورد استثمار قرار گیرد، مایل نباشید علایق تان را آشکار کنید. اگر در قبال دیگران محتاط هستید ممکن است پرسشی بی منظور را توطئه تعبیر کنید. خیلی مهم است که اگر شما خودتان سفت و بسته باشید، ممکن است طرف های مقابل تدافعی بودن شما را «دشمنی» تعبیر کرده و آنها هم تدافعی شوند. در نتیجه تنش ها بالا خواهد گرفت.
ویلر می گوید موفقیت در یک مذاکره ربطی به بیان احساسات ندارد. مثلا اینکه نیاز نیست خیلی رئوف باشید اما واقعا نیاز است باوقار باشید. به جای نادیده گرفتن این احساسات مهم باید از آنها آگاه باشید و نگذارید به شما غلبه کند. او بیل گیتس را برای مثال «چگونگی اداره خویش» را انتخاب می کند.
گوش دهید و پس از آن نظرتان را مطرح کنید

گیتس را برای مهارت های مذاکره اش می شناسد، مهارت هایی که سال ها پیش در مواجهه ای سخت با استیو جابز پایه گذار اپل به رخ همگان کشید. به گفته نگارنده زندگینامه جابز، والتر ایساکسون، جابز و گیتس پیش از راه اندازی ویندوز کارد و پنیر بودند.
جابز بر این عقیده بود که ویندوز کپی سیستم عامل اپل بود. مشکل در واقع این بود که اپل برنامه نویسی را از شرکت زیراکس به معنی واقعی کلمه «قرض کرده بود.» 
هر دو موسس می بایست در مورد اصالت سیستم های عامل در حال رقابت شان به توافقی می رسیدند. ایساکسون می نویسد گیتس به دفتر مرکزی اپل می رود و جابز شروع می کند به طعنه زدن به او در مقابل مدیران اجرایی اپل و در یکی از موارد از کوره در رفتن های زشتش فریاد می زند که: «داری سرمون کلاه می گذاری! من به تو اعتماد کردم و تو الان داری از ما دزدی می کنی!»

ویلر اشاره می کند که از آن پس بود که گیتس دست بالا را داشت. به جای پاسخ دادن به داد و فریاد با فریادهای دوباره، گیتس نظرش را با آرامش چنین بیان کرد: «فکر می کنم مثل این است که ما هر دو همسایه پولداری به نام زیراکس داریم. یک شب من می روم تلویزیون را بدزدم که می بینم تو قبل از من دزدیده ای.»
گیتس بهترین بهره را از یک اصل کلیدی هوش احساسی می برد؛ او در یک موقعیت بسیار متشنج سعی می کند باوقار بماند. آرامشش کمک کرد تا جابز هم آرام شود و هر دو بتوانند مسائل را با دقت و کامل بررسی کنند.

  
کمتر احساساتی شوید

سال ها بعد، گیتس می گوید زمانی که طرف مقابل احساساتی می شود، این اوست که در مذاکره اش موفق می شود زیرا «به نوعی کمتر احساساتی است.» زمانی که گیتس می گوید که او «کمتر احساساتی است» و نه «به هیچ وجه احساساتی»، تفاوتی بزرگ آشکار می شود. ویلر می نویسد: «او می داند که در مواجهه با مردم به ویژه در مذاکرات، احساسات مهم هستند.»

ویلر می نویسد: خلاصه کلام «هوش عاطفی» همان «خودآگاهی» است. یعنی توانایی در حس کردن اولین جرقه های عصبانیت یا اضطراب. این آگاهی باید آمیخته شود با درک علت مشتعل شدن طرف مقابل. بسته به موقعیت، شاید واقعا این نوع پاسخ ها صرفا کاری باشد که فرد دیگری انجام داده است اما عمیق تر که بیندیشیم می بینیم این دیدگاه خود ما است که منبع واقعی پاسخ های درونی و در نتیجه رفتار ما است. 

منبع: مجله موفقیت

 

 



تاریخ : جمعه 95/8/21 | 10:26 صبح | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

اصول برگزاری جلسات از نگاه محبوب ترین رهبران کسب و کار

وقت شما بسیار ارزشمند است و به همین خاطر باید از هر دقیقه بیشترین سود را ببرید. هیچ چیز بدتر از یک جلسه کاری بی برنامه نیست؛ همه دارند ثانیه شماری می کنند که جلسه تمام شود، به هر بهانه ای بیرون می روند و خمیازه می کشند.

سخن بزرگان کسب و کار را آویزه گوشتان کنید

 تعداد کم افراد حاضر در جلسه، انتخاب رییس جلسه و برگزاری آن به صورت سرپا تنها چند نکته ای هستند که قرار است در مقاله به آنها اشاره کنید.


با جلسات طولانی مدت و ارائه های پاورپوینتی 30 اسلایدی خداحافظی کنید. با این هشت نکته از رهبران کسب و کار، جلسات خسته کننده تان را به نیروگاه بهبود عملکرد تبدیل کنید.

جلسه ای را برگزار کنید که دو عدد پیتزا برای ناهار کافی باشد


بکی از قوانین کاری جف بزوس این است: «جلسه ای که دو عدد پیتزا نتواند تعداد افراد حاضر در آن را سیر کنید، جلسه نیست!» مدیر آمازون معتقد است جلسات باید سرشار از ایده پردازی باشند و تعداد زیاد افراد حاضر می تواند باعث سردرگمی و عدم کارایی در ایده پردازی شود.

اگر تعداد افراد کمتری در جلسه حضور داشته باشند، همه می توانند نظرشان را عنوان کنند و جلسه را پرشور و نشاط نگه دارند.
پاورپوینت را کنار بگذارید

استیو جابز در گفت و گو با شخصی که زندگینامه اش را می نوشت، گفت: «اگر تکالیف خانه ات را انجام داده باشی، نیازی به پاورپوینت نداری. اصلا خوشم نمی آید که مردم به جای فکرکردن از پاورپوینت استفاده می کنند.»


فرضیه جابز این بود که اگر فردی به اندازه کافی در مورد موضوعی اطلاعات داشته باشد، دیگر به اسلاید و پاورپوینت نیازی ندارد. او در شرکت اپل استفاده از پاورپوینت را ممنوع کرده بود تا کارمندانش را بدون تکیه بر تکنولوژی، به بحث پرشور و تفکر انتقادی وادارد.
شخصی را به عنوان فرد تصمیم گیرنده انتخاب کنید.


لری پیج، مدیرعامل و یکی از بنیانگذاران گوگول، ای میلی را به تمام کارمندان حاضر در این سازمان ارسال کرد و نکاتی را در مورد برگزاری جلسات سودمند بیان کرد. اولین نکته او این بود که هر جلسه باید به شکلی مشخص یک فرد تصمیم گیرنده داشته باشد.
او در این ای میل توضیح داده بود: «جلسات باید متمرکز بر تصمیم گیری باشند. اگر تصمیم گیرنده یا اصلا تصمیمی وجود نداشته باشد، جلسه ای نیز نباید برگزار شود.»
باخبر باشید


«استراتژی عقل سلیم» مارک زاکربرگ در مورد برگزاری کارآمد جلسات این است که وسایل و تجهیزات لازم باید از قبل آماده شوند. خیلی ساده است، مگر نه؟ اما جالب است بدانید که افراد کمی هستند که واقعا این کار را انجام می دهند. اگر افراد حاضر در جلسه مواد و وسایل لازم را از قبل داشته باشند، آمادگی بیشتری نیز خواهندداشت. اگر همه افراد مطالعات پیش از جلسه را انجام دهند، دیگر نیازی به تکرار مکررات نیست و به این صورت می توان مستقیما به سراغ اصل مطلب رفت.

 

از نقاشی کردن نترسید.


شاید عجیب به نظر برسد، اما حقیقت دارد. مارک پارکر مدیرعامل نایک می گوید: «نقاشی کشیدن و طرح زدن می تواند فرآیند ایده پردازی و توفان مغزی را شفاف تر کند.» پارکر همیشه دفتری را با خود به جلسات ایده پردازی می برد و شروع به طرح زدن می کند.
البته منظور ما این نیست که در جلسات به نقاشی کردن بپردازید تا حوصله تان سر نرود! بلکه این نوع طرح زدن خلاقانه می تواند ذهنتان را باز و قوه تخیلتان را برای ارائه ایده های جدید فعال کند.

شخص جدیدی را به جلسه دعوت کنید.

فیل لیبین، مدیرعامل evernote ، همیشه کارمند بااستعدادی را از بخش های دیگر سازمان به جلسه دعوت می کند.


لیبین عنوان می کند که دعوت از افرادی که به جلسه ارتباط چندانی ندارند، به کارمندان کمک می کند تا با دیگر بخش های سازمان آشنا شوند. سوالاتی بپرسند و نظرات گوناگونی را دریافت کنند. این جلسه برای همه برد- برد تلقی خواهدشد.

بایستید


به منظور کاهش اتلاف وقت باارزشتان، برخی از جلسات را به شکل ایستاده و در میانه روز برگزار کنید. جلسات ایستاده کارایی و سرعت بیشتری دارند و معمولا به صورت مستقیم به اصل مطلب پرداخته می شود.


ریچارد برنسون معتقد است که چنین جلساتی در واقع روشی سریع برای انجام کسب و کار و تصمیم گیری هستند.


و اگر می خواهید یک مرحله بیشتر پیش بروید، برنسون پیشنهاد دیگری نیز برایتان دارد: راه بروید و جلسه خود را برگزار کنید. البته این نوع جلسات وقتی مفید هستند که تعداد افراد حاضر کم باشد.

زمان جلسات را نصف کنید.


زمان ثروت شماست، و اگر زمانتان را صرف جلسات یک ساعته ای می کنید که می توانید در 20 دقیقه تمامش کنید، باید ساختار جدیدی به جلساتتان ببخشید. زمان جلساتتان را نصف کنید و سریع بروید سراغ اصل مطلب.


گری وینر چاک، کارآفرین، سرمایه گذار و نویسنده می گوید: «اگر برنامه تان این باشد که جلسه ای 15 دقیقه ای برگزار کنید، سریع به سراغ اصل مطلب می روید. اما اگر روی یک ساعت برنامه ریزی کنید، همه چیز را آنقدر کش می دهید که آن یک ساعت بگذرد.» جلسات کوتاه کارایی بیشتری دارند و باعث می شوند که افراد روی مسائل واقعا مهم متمرکز شوند.

منبع: مجله موفقیت

 

 



تاریخ : جمعه 95/8/21 | 10:7 صبح | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

از این اشتباهات مدیریتی اجتناب کنید

اساسی ترین دلیل ترک کسب و کار از سوی کارمندان، مدیریت ضعیف است. بیشتر افرادی که شاغل بوده اند، با این مساله بر خورد کرده اند. هر زمان که کسی از سمتی استعفا داد، به دلیل حقوق یا مزایای کم آن نبوده است. بلکه به دلیل رفتار مدیری بوده که باعث از دست رفتن انگیزه او شده است. هفت رفتار مدیریتی زیر باعث می شوند که کارمندان عالی شغل شان را ترک کنند:
عمل نکردن به وعده ها:

اگر شما به وعده های خود عمل نکنید، چطور انتظار دارید اطرافیان تان به وظایف شان پایبند باشند؟ این رفتار ممکن است به فرهنگی بینجامد که مسوولیت پذیری را در اعضای تیم کاهش دهد و کاهش مسوولیت پذیری به عملکرد ضعیف تیم خواهد انجامید. همچنین کاهش میزان اعتماد دیگران به شما نیز از عواقب این رفتار است.

 

نادیده گرفتن افرادی که عملکرد ضعیف دارند:

این افراد ممکن است باعث کاهش انگیزه افراد حرفه ای و تاثیر گذار تیم تان شوند. آن ها بر کار دیگر افراد تیم و موفقیت کلی آن اثر می گذارند. هرچه دیرتر بخواهید به این موضوع رسیدگی کنید، بیشتر امکان دارد که افراد خوب تیم تان را از دست بدهید.
داشتن جلسات نامنظم:

زمانی که مدیران تصمیم  می گیرند جلسات گروهی شان را به طور نامنظم برگزار کنند، این موضوع را نشان می دهند که ارتباط میان اعضای تیم برایشان بی اهمیت است. و زمانی که اعضای تیمی به طور مرتب با یکدیگر ارتباط برقرار نکنند، احتمال دارد که از تصمیم گیری های مهم و به روز رسانی های ایجاد شده در فرآیند کارها اطلاع پیدا نکرده و نتوانند از یکدیگر چیزی بیاموزند.
نادیده گرفتن نظرات و پیشنهادات دیگران:

هیچ کس از فردی که فکر می کند عقل کل است خوشش نمی آید. وقتی مدیری ایده های دیگران را نادیده می گیرند، این پیام را به دیگران می دهد که «من از شما باهوش تر هستم». در طول زمان، مردم از به اشتراک گذاری ایده هایشان دست می کشند و به همین دلیل جریان خلاقیت و نوآوری در شرکت قطع می شود. در نهایت، این شما هستید که برتری رقابتی خود را از دست می دهید.
مدیریت خرد:

آیا معتقدید که تنها یک راه برای انجام کارها وجود دارد و این شمایید که باید همه تصمیمات را بگیرید؟ اگر این طور فکر می کنید، مردم احتمالا به شما مانند فردی دیوانه و کنترل گر می نگرند و در بهترین شرایط شما را یک کمال گرا خواهند دانست. شما با این رفتار در طولانی مدت به دیگران نشان می دهید که به نظرات و قضاوت هایشان اعتماد ندارید. بسیاری از افراد برای همه تصمیم گیری ها به شما متکی خواهند بود و پس از مدتی این شما خواهید بود که باید همه کارهای شرکت را انجام دهید.

 خودخواه هستید:

آیا بیش از حد برای کارمندان تان سخنرانی می کنید یا با لحن تحقیر آمیزی با آن ها صحبت می کنید؟ و آیا به نظرتان کارمندان تان همیشه بیشتر از شما دچار اشتباه می شوند؟ باید بدانید که اگر دیر به سر قرار یا جلسه خود بروید و وقت دیگران را هدر دهید، خودخواهی خود را به نمایش گذاشته اید. نکته اصلی این است: خودخواهی عدم احترام شما به دیگران را نشان می دهد.
کارها را به شکلی موثر به دیگران محول نمی کنید:

وظیفه اصلی شما به عنوان مدیر این است که کارها را از طریق تلاش های دیگران به سرانجام برسانید. این به معنای واگذار کردن کارها به افرادتان است. بسیاری از مدیران جدید با این مسوولیت مشکل دارند. حال این موضوع چه در زمان برنامه ریزی رخ دهد و چه در زمان انجام کار.
بسیاری از مدیران واگذاری کارها به دیگران را کار خطرناکی می دانند و این بی میلی نسبت به واگذاری کارها اغلب از ترس ناشی می شود: داشته باشید که واگذار کردن به معنای از سر باز کردن وظایف یا تصمیمات نیست. بلکه باید فردی که کارها را به او واگذار می کنید به خوبی بشناسید، بدانید که چه میزان اطلاعات به او بدهید و هر چند وقت یکبار میزان پیشرفت و جایگاه فرد را بررسی کنید.

آیا حداقل یک از این موارد با نوع مدیریت شما همخوانی دارد؟ اگر چنین است، برنامه ای برای چگونگی تغییر این رفتارها و دوری از خطر از دست دادن کارمندان خوب خود ترتیب دهید. در نهایت به یاد داشته باشید که تغییر رفتار نیازمند نظم و ترتیب ، تعهد و زمان است. 

منبع: مجله موفقیت

 

 



تاریخ : جمعه 95/8/21 | 9:25 صبح | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

چطور انرژی مان را بیشتر کنیم؟

گاهی آنقدر کار سرتان می ریزد که فکر می کنید حتی لحظه ای را نمی توانید بدون استرس بگذرانید. اما این طور نیست. شما می توانید خیلی راحت و آسان هر روز به انرژی و سرزندگی ای که لیاقت اش را دارید دست پیدا کنید، فقط کافی است راهش را یاد بگیرید. در شرایط ایده آل شما باید هر شب 8 ساعت بخوابید، فشار کاری تان زیاد نباشد و از کاری که انجام می دهید، لذت ببرید؛ وقت کافی برای انجام کارهای مورد علاقه تان داشته باشید؛ محیط اطراف تان آرامش داشته باشد و به شما انرژی بدهد اما واقعیت خیلی با این شرایط فاصله دارد. کارهای اداری، کارهای خانه، رسیدگی به بچه ها، احوال پرسی از پدر و مادر، ارتباط با دوستان و اقوام کار با کامپیوتر و خواندن و پاسخ دادن به پیام های الکترونیکی، برنامه ریزی و هماهنگی فقط بخشی از کارهایی است که در طول روز انجام می دهید.گاهی آنقدر کار سرتان می ریزد که فکر می کنید حتی لحظه ای را نمی توانید بدون استرس بگذرانید. اما این طور نیست. شما می توانید خیلی راحت و آسان هر روز به انرژی و سرزندگی ای که لیاقت اش را دارید دست پیدا کنید، فقط کافی است راهش را یاد بگیرید.

 راه های جسمی افزایش انرژی

 1- کمتر بنشینید و بیشتر حرکت کنید

 نشستن زیاد یک عادت غلط بهداشتی است. بررسی ها نشان داده است که نشستن نه تنها موجب اضافه وزن می شود بلکه حس منفی بافی را نیز افزایش می دهد. وقتی بدنتان حرکت نمی کند ضربان قلب تان کند می شود و مغز اکسیژن کمتری دریافت می کند. هنگام حرکت اکسیژن بیشتری به مغز می رسد، ترشح اندورفین بیشتر می شود و احساس خوبی در شما ایجاد می شود.

 

لازم نیست حتما ورزش سنگین انجام دهید یا عضو یک باشگاه ورزشی شوید. کافی است سعی کنید در طول روز بیشتر فعالیت کنید. مثلا وقتی هنگام رانندگی پشت چراغ قرمز یا در ترافیک می مانید، حرکت های کششی انجام دهید. در محل کار چند دقیقه از روی صندلی تان بلند شوید یا دست کم در همان حالت نشسته چند حرکت کششی انجام دهید.

 

2- گزینه بهتر را انتخاب کنید

 

به جای استفاده از آسانسور از پله ها بالا بروید. به جای آن که با ماشین تا جلوی در مرکز خرید بروید مقداری از مسیر را پیاده بروید. به جای ماندن در خانه و تماشای تلویزیون، بیرون بروید و کمی قدم بزنید. راز زندگی با قدرت و انرژی این نیست که نسبت به آنچه هستید تغییرات زیادی پیدا کنید. کافی است در کارهای کوچک روزانه انتخاب های درست داشته باشید و به زودی تغییرات بزرگ را در زندگی تان مشاهده کنید.

3- با توجه حرکت کنید

 

هر وقت حرکتی انجام می دهید حتی وقتی می خواهید بلند شوید و یک چای دم کنید یا یک لیوان آب بنوشید به احساس تان توجه کنید. بررسی ها نشان داده است هنگامی که ما به حرکات مان توجه می کنیم مغز ارتباطات و مسیرهای جدیدی ایجاد می کند که موجب احساس سرزندگی در ما می شود.

4- به طور منظم غذا بخورید

 

مسیر زندگی ارتباط نزدیکی با رژیم غذایی دارد. نکته مهم این است که زمان غذاخوردن هم به اندازه آنچه می خورید اهمیت دارد. برای اینکه انرژی لازم برای انجام فعالیت ها را داشته باشید لازم است وعده های غذایی تان را به هم نزدیک کنید.

 

محققان می گویند خوردن وعده های غذایی با حجم کم و هر 3 ساعت یکبار بهترین الگوی غذایی است و در مقایسه با الگوی تغذیه ای قدیمی 3 وعده غذا در روز خیلی بهتر است. بهترین انتخاب ها دانه های روغنی، سیب، ماست ساده و کره بادام زمینی است. بدترین انتخاب ها غذاهای شیرین و شور مانند نوشابه، شکلات، کیک و سایر محصولاتی که با آرد سفید تهیه شده اند هستند.

 

 

راه های روانی افزایش انرژی

 

5- چند کار را با هم انجام ندهید

 

زنان نسبت به مردان استعداد بیشتری برای انجام دادن چند کار به طور همزمان دارند اما حقیقت این است که مغز انسان چه زن چه مرد، فقط می تواند در یک زمان روی یک موضوع به خوبی تمرکز کند. مطالعات نشان داده است افرادی که در یک زمان کارهای مختلف انجام می دهند بهره وری کمتری دارند. انجام همزمان چند کار ذهن شما را خسته و اعصاب تان را فرسوده می کند. با تصمیم گیری هوشیارانه برای انجام یک کار در یک زمان و تکمیل آن قبل از شروع کار دیگر از انجام چند کار در یک زمان پیشگیری کنید.

6- عادت هایتان را تغییر دهید

 

تنوع تنها چاشنی زندگی نیست اما رشد و یادگیری را در مغز تحریک می کند و به انرژی و سرزندگی کمک می کند. هر روز یک تغییر در عادت های روزمره زندگی تان ایجاد کنید. برای مثال برای رفتن به محل کار مسیر جدیدی را انتخاب کنید. فنجان قهوه تان را در دست دیگر بگیرید یا روزنامه را از چپ به راست بخوانید.

7- شور و اشتیاق تان را تقویت کنید

 

به شور و شوق به عنوان یک مهارت نگاه کنید نه یک حالت خلقی، برای تمرین 3 کار را پیدا کنید که تا یک ساعت بعد از انجامش به شور و شوق بیایید. از چیزهای کوچک شروع کنید. مثلا یک دستور غذای جدید برای شام امشب یا یک تماس تلفنی با یک دوست قدیمی. به تدریج این شور و شوق را به موضوعات بزرگتر زندگی سوق دهید.

8- استراحت های منظم داشته باشید

 

اگرچه تکنولوژی زندگی را آسان تر کرده است اما در کنار آن می تواند سلامت روان ما را تحت تاثیر قرار دهد و موجب استرس بیشتر، افسردگی و احساس خستگی شود. یک بررسی جدید نشان داده است یک فرد می تواند هر روز حداکثر 50 ایمیل دریافت کند و ذهن اش درگیر نشود. با استراحت های کوتاه کمی از تکنولوژی دور شوید. ایمیل ها را فقط یک یا 3 بار در روز چک کنید. هر یک ساعت چند دقیقه از پای کامپیوتر بلند شوید و چند ساعت را بدون نوشتن و خواندن بگذرانید.

9- یاد بگیرید بدون ناراحتی «نه» بگویید

 

این کار به نظر ساده می آید اما یکی از استراتژی های برخی افراد این است که انعطاف پذیر باشند. بگویید «نه» و همین جا متوقف شوید. اگر احساس کردید توضیح لازم است بگویید: «دوست داشتم این کار را انجام بدهم اما زمان کافی برای انجام اش ندارم.»

 

 

راه های احساسی افزایش انرژی

 

10- توقف کنید

 

وقتی احساسات تان کاملا آشفته و به هم ریخته است، از کاری که می کنید دست بکشید و از خودتان بپرسید چه چیزی در حال حاضر حس خوبی به شما می دهد. خودتان را مجبور کنید به این پرسش پاسخ دهید که در این لحظه چه چیزی بیشتر برایتان اهمیت دارد. انجام دادن کاری به این سادگی می تواند احساس شما را از اضطراب و بیهودگی به امید و رضایتمندی تغییر بدهد.

11- 3 دقیقه تمرین آرامسازی انجام دهید

 

آرامسازی هم مانند توقف شما را به لحظه می آورد و کمک می کند از احساسات منفی عبور کنید. یک محل آرام و ساکت انتخاب کنید، چشمانتان را ببندید و روی تنفس تان تمرکز کنید. افکاری که به ذهن تان هجوم می آورند را دور کنید و دوباره به تنفس تان توجه کنید. هنگام دم احساس آرامش کنید و با بازدم استرس و ناامیدی را بیرون بدهید.

12- روزتان را خوب شروع کنید

 

اگر با نگرانی از خواب بیدار شوید اضطراب در طول روز شما را آزار می دهد و روی انرژی تان تاثیر منفی می گذارد. در هر لحظه جمله های مثبت بگویید و به خودتان انرژی بدهید. جمله هایی مانند «من خیلی از زندگی ام راضی هستم.» یا «به خاطر کارهایی که امروز می خواهم انجام بدهم احساس غرور می کنم.»

راه های معنوی افزایش انرژی

 

13- اهداف را به خودتان یادآوری کنید

 

وقتی می دانید قرار است به کجا برسید و برای رسیدن به آن تلاش می کنید سفر جالب تر و مهم تر می شود. این موضوع اهداف و آرزوهای شخصی شما را در مسیر صحیح قرار می دهد. ماموریتی که در زندگی انتخاب کرده اید را به خودتان یادآوری کنید و با خودتان مرور کنید که هدف نهایی تان چیست. توقف و تمرکز کردن روی تصویری از اهداف به شما کمک می کند. هر روز بیشتر احساس سرزندگی کنید. برای یادآوری می توانید آرزوهایتان را روی کاغذ بنویسید و هر روز با صدای بلند بخوانید.

14- فهرستی از خوبی ها تهیه کنید

 

حداقل 10 چیزی که شما را خوشحال می کند روی کاغذ بنویسید. چیزهای ساده ای مانند قدم زدن در میان درختان یا طعم و مزه یک تکه شکلات تلخ. حداقل 3 مورد از این فهرست کارهایی است که به راحتی از دست تان بر می آید. هر روز یکی از آنها را برای خودتان انجام دهید.

15- خوشبین باشید

 

برای بهبود حال و هوای روانی و ایجاد شور و اشتیاق در ابتدا بهتر است روز به روز کار کنید. وقتی موفق شدید می توانید به واقعگرایی و احساس طولانی مدت خوش بینی برسید. درست است که در زندگی مشکلات و ناکامی هایی وجود دارد، اوقات فراغت کم است و تغییر دادن شرایط سخت، اما همه ما در بین دوستان، اقوام، همکاران و آشنایانمان افرادی را می شناسیم که امکانات و توانایی هایشان با ما تفاوت چندانی ندارد اما توانسته اند با احساس سرزندگی و نگاه مثبت به زندگی به رویاها و آرزوهایشان دست پیدا کنند؛ پس شما هم می توانید.

منبع: مجله موفقیت



تاریخ : جمعه 95/8/21 | 8:56 صبح | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

 11 خصوصیتی که افراد ناموفق دارند

عادات بد چه کوچک و چه بزرگ آزاردهنده اند، گاهی اوقات این عادات بطور جدی میتوانند باعث مختل شدن زندگی و کار شما شوند.

البته هیچ فردی کامل نیست و در اغلب موارد عادت های بد منتهی به مشکلات نسبتاً جزئی میشود. اگر شما یکی از این عادات را دارید و آن را در خود تشخیص میدهید جای نگرانی نیست. اما در موارد شدیدتر این عادات در جاده رسیدن شما به موفقیت موانعی ایجاد کند. با هم نگاهی میندازیم به 11 عادت افراد ناموفق.

1. دهانشان را بسته نگه میدارند؛ این افراد در تمام مدت ساکتند و از خط خود خارج نمیشوند. سر به زیر بودن ممکن است یک اقدام محافظ کارانه خوب برای حفظ موقعیت شغلی فعلی باشد، اما باعث عقب ماندگی از پیشرفت نیز میشود.

اگر شما فکر میکنید که در محیط اطراف شما، افراد بطور دلسرد کننده ای از ترس اقدامات تلافی جویانه قدرت فعالیت ندارند، آن محیط سالم نیست. اما اگر شما تنها کسی هستید که این مشکل را دارید، پس دلیل آن را در خودتان پیدا کنید.


2. همیشه تأخیر دارند؛ برای همه ممکن است اتفاق هایی بیفتد که باعث تأخیر و بدقولی شود اما تکرار این روند در یک محیط حرفه ای غیرقابل قبول است. تأخیر شما را بی توجه و غیر قابل اعتماد نشان میدهد. مطالعه ای در دانشگاه سان فرانسیسکو نشان داده است که تأخیر با ویژگی های شخصیتی خاصی مانند اضطراب، کنترل نداشتن شخص بر رفتار خود و تمایل به ایجاد هیجان مرتبط است.


3. کینه به دل میگیرند؛ حتما نیاز نیست که شما آدم شادی باشید و از 100 درصد افراد اطراف خود راضی باشید.

 

طبیعی و خوب است که افرادی را در زندگی خود دوست نداشته باشید یا به آنها اعتماد نکنید. اما کینه شدید فقط و فقط باعث اتلاف وقت با ارزش و انرژی شما میشود. حتی مطالعه جدیدی نشان داده است که کینه میتواند اثرات منفی بر سلامت شما داشته باشد. پس یاد بگیرید از بعضی چیزها بگذرید.
4. بطور کلی سازگار هستند؛ سازگاری و انطباق یک تاکتیک بقا در دوران مدرسه بوده است، زمانی که شما فر بالغی با یک حرفه خاص هستید نیاز به پیروی ندارید. اهمیت دادن به طرز فکر دیگران و سقوط به چاه با طناب دیگران بدلیل همراهی کردنشان را تمام کنید.
  آن کاری را انجام دهید که برای خودتان اهمیت دارد. اگر بخواهید تمام وقتتان را به کارهای دیگران اختصاص دهید هرگز سرپا نخواهید ایستاد.


5. ولخرجی میکنند؛ اگر میل به خرید و خرج کردن پول برای شما سیری ناپذیر است، در دراز مدت دچار مشکلات مالی خواهید شد. صرفه جویی در مصرف پول، برای آینده مالیتان بسیار مهم است. با شناخت عوامل روانی ولخرجی این عادت بد را برای همیشه کنار بگذارید.
6. در کارشان تعلل میکنند؛ تعلل در کار جنبه های منفی زیادی به همراه دارد. بطور جدی با سستی در کار میوانید باعث از دست دادن زمان، پول و مهمتر از آن احترام افرادی که در این کار دخیل هستند شوید.

7. دروغ میگویند؛ این یک مورد کاملاً روشن و درمان آن بسیار ساده است، صادق باشید! خیلی راحت میتوان به دام یک دروغ سقوط کرد و به واسطه ی آن مجبور به اعلام دروغ های بیشتر شد. این عادت را از بین ببرید. داستان های زیادی در مورد افرادی وجود دارد که با دروغ و تقلب راه خود را به سوی پیشرفت هموار کرده اند و موفق شده اند اما این بدان معنی نیست که ما هم باید حتماً با چنین روشی باعث پیشرفت خودمان شویم.

8. غُر میزنند؛ شکایت و غر زدن برای برخی از مردم مثل یک ورزش رقابتی است. هرکسی میخواهد با بیشتر غر زدن برنده شود. بعضی اوقات خوب است که نارضایتی های خودتان را اعلام کنید اما دقت کنید آن شخصی نباشید که 24/7 در حال غر زدن است و هرگز متوقف نمیشود.
9. پل هایشان را میسوزانند؛ گاهی در زندگی لازم است که بعضی از پل ها را بسوزانید، مثلا در صورتی که فردی که در طرف دیگر پل است شخصی زهردار و خطرناک باشد. با این حال این یک مورد استثنا است و یک قانون همیشگی نیست. زمانیکه از مراحل مختلف زندگی و کار خود عبور میکنید، با افرادی که در تماس بوده اید مانند غریبه ها رفتار نکنید. اگر در آینده دوباره با آنها هم مسیر شوید، این موضوع میتواند به طور جدی برای شما دچار مشکل کند.
10. نمیتوانند از خودشان مراقبت کنند؛ شما میتوانید تمام موفقیت های جهان را داشته باشید، اما اگر نتوانید سلامتی خود را حفظ کنید، این موفقیت طولانی مدت نخواهد بود. اجازه ندهید که استرس و فشار زندگی باعث غفلت شما از ورزش و غذای سالم و از همه مهمتر باعث غفلت از خودتان شود. دیر یا زود این انتخاب ها گریبان شما را خواهند گرفت و ممکن است زندگی شما را از خط خارج کنند.

11. زبان بدن خوبی ندارند؛ زبان بدن یا همان Body Language نشان دهنده تفاوت بزرگ مردم در درک کردن شما است.

 

اغلب آنچه که بطور شفاهی نشان داده میشود مهمتر از حرف است. به همین دلیل است که زبان بد نامناسب مانند تماس چشمی ضعیف و یا نادرست ایستادن به شما آسیب میزند. با زبان بدن نامناسب شما میتوانید فرصت های مناسب خود را حتی قبل از آنکه دهان باز کنید، خراب کنید.

 

منبع: مجله موفقیت



تاریخ : چهارشنبه 95/8/19 | 8:37 عصر | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

چرا نباید کارهای عقب افتاده‌تان را به خانه ببرید؟

یک مدیرعامل مشهور و نویسنده کتاب «پرمشغله‌ها» می‌گوید: «کارمندانی که برای من کار می‌کنند باید حتی در حمام خانه‌شان نیز به تماس‌ها پاسخ دهند!» اگرچه خیلی از افراد با چنین دیدگاهی موافق هستند، اما بسیاری از کارمندان کم‌کم از این که کارشان در تمام زندگیشان رخنه کرده، احساس نارضایتی می‌کنند. سوالی که هر کارفرمایی باید از خود بپرسد این است که: آیا آن‌ها با درخواست کار بیشتر کارمندان‌شان در خانه باعث افزایش عملکرد آن‌ها می‌شوند؟

طبق گزارش یک نظرسنجی مشخص شده است که هشتاد درصد از کارمندان بخشی از کارشان را در خانه انجام می‌دهند. این پژوهش دریافته است که 68 درصد از مردم قبل از ساعت 8 صبح ایمیل‌های‌شان را می‌خوانند.

  در زیر دلایلی را بیان می‌کنیم تا متوجه شوید چرا نباید امور باقی مانده کاری را به منزل بیاورید.

 1. کارمندان مشکلات بزرگی را وارد منزل می‌کنند.
در مصاحبه‌ای که مجله تایم با الکساندر تروتمن، مدیر شرکت فورد ترتیب داده بود، این‌گونه عنوان شد که:
«با افزایش سرعت و حجم کار نمی‌توان کارایی را هم افزایش داد… در ابتدا همه از پول بیشتر لذت می‌بریم، اما به مرور زمان خستگی، فشار کاری و استرس بر انسان غلبه خواهد کرد.»
آوردن کارهای باقی مانده به خانه به این معناست که دیگر اعضای خانواده ناچار به تحمل استرس و فشار کاری شما در کنار امور شخصی و خانوادگی خواهند بود.
2. این کار باعث افزایش احتمال افسردگی می‌شود
بر اساس یک پژوهش، کارمندانی که بیش از یازده ساعت در روز کار می‌کنند، در معرض ابتلا به افسردگی هستند. در واقع رابطه مستقیمی بین اضافه‌کاری و آوردن باقی کارها به خانه و ابتلا به افسردگی وجود دارد.
3. این موضوع باعث اختلال عملکرد کاری می‌شود
بر اساس یک گزارش، 50 درصد از کارمندان با این موضوع موافق هستند که آوردن کارهای باقی مانده به خانه با امور و وظایف خانوادگی تداخل می‌کند. با این آمار مشخص شده است که استرس شغلی با استرس خانوادگی برابری می‌کند و این استرس‌ها روی عملکرد کاری فرد تاثیر می‌گذارد  و استرس او در محیط کارش را افزایش می‌دهد.
4. این موضوع باعث توقف در بهبود فیزیولوژیک و ذهنی انسان می‌شود
خانه به معنای مکانی‌ست که انسان دوباره و پس از استرس‌های ناشی از فشار کاری شارژ شده و بهبود یابد. می‌توانید با به خانه رفتن و استراحت‌دادن به ذهن و بدن خود انرژی کافی را به خودتان هدیه دهید. با این حال بسیاری از افراد خود را از این موهبت محروم می‌سازند.

  5. رابطه نامتعادلی میان کار و زندگی شخصی ایجاد می‌شود
اگرچه شما تلاش می‌کنید تا آن‌چه را خانواده‌تان نیاز دارد تهیه کنید و در اختیار آن قرار دهید، اما از سوی دیگر دارید توجهی را که افراد خانواده‌تان شایسته آن هستند، از ایشان دریغ می‌کنید. افراد موفق می‌دانند که چطور باید کار و زندگی شخصی را متعادل سازند تا بهترین نتیجه را از هردوی آن‌ها به دست آورند.

6. این کار مانع تمرکز شما می‌شود

یکی از عوامل مهم برای انجام دادن کارها تمرکز است. حفظ تمرکز خود نشان‌دهنده اولویت‌بندی و ارزش‌گذاری شما برای زندگی شخصی و فضای کاری شماست. حفظ تمرکز و اهمیت‌دادن به آن باعث قدرتمندی بینش، تمرکز و دقت شما خواهد شد.

7. این موضوع عزت نفسی برای شما ایجاد نخواهد کرد

بیایید با این موضوع روبرو شویم. همه ما نیازمند احترام و ارزش  شخصی هستیم. شاید این همان چیزی باشد که خانه و خانواده به ما هدیه می‌دهد. خانه به ما کمک می‌کند تا هویت و ارزش‌های شخصی خود را بازیابیم. با حضور در خانه و ترک محل کار (و کارهای باقی مانده) اعتماد به نفس خود را افزایش می‌دهیم و مسوولیت زندگی مان را به عهده می‌گیریم.

8. این موضوع ما را از تغذیه و خواب درست و کافی دور می‌کند

حواس‌پرتی ناشی از آوردن کار باقی مانده به خانه می‌تواند به کیفیت خواب و تغذیه ما صدمه بزند. خوابیدن و غذا خوردن صحیح تاثیر جوان‌کننده و سلامت بخشی بر بدن‌های ما دارد. شما با گذاشتن بقیه کارهای‌تان در اداره، روی سلامت شخصی خود متمرکز می‌شوید و بهترین استفاده را از زمانی که در خانه می‌گذرانید، می‌کنید.

9. منجر به رابطه بهتری بین شما و کارفرمای‌تان نخواهد شد

چه شرکت متعلق به شما باشد و چه شما یک کارمند باشید، باید بدانید که ارتباطی با کار یا با کارفرما دارید. اما این ارتباط مرزهایی دارد. و روابط بر اساس درک حد و مرزها ایجاد می‌شوند. کسب بهترین نتیجه از کسب و کارتان یا ارائه بهترین کار خود به کارفرما نیازمند این است که هیچ‌گاه از مرزهای کاری خارج نشوید.

بگرفته از سایت: برترین  ها



تاریخ : سه شنبه 95/8/18 | 8:21 عصر | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

چک لیست بهداشت روانی(MHC )

Mental Health Checklist (MHC)

مفهوم سلامت روان شامل آسایش ذهنی، احساس خودتوان‌مندی، خودمختاری، کفایت، درک هم بستگی بین نسلی و شناخت توانایی خود در محقق ساختن ظرفیت‌های عقلی و هیجانی خویش است. به گونه‌ای دیگر می‌توان گفت: بهداشت روان حالتی از رفاه است که در آن فرد توانایی‌هایش را باز می‌شناسد و قادر است با استرس‌های معمول زندگی مدارا کند، از نظر شغلی مفید و سازنده باشد، برای اجتماع خود نقشی ایفا کند و با دیگران مشارکت و همکاری داشته باشد. سلامت روان شامل افزایش توانایی‌های افراد و جامعه و قادرسازی آن‌ها در دستیابی به اهداف مورد نظر می‌باشد.

 بهداشت روانی نمایه ای است که میزان توانائی شخص را در مواجه با خواسته های محیطی – اجتماعی ، عاطفی یا جسمانی نشان می دهد. به هر حال ، زمانی که فرد خودش را در یک موقعیت محبوس یافت و راهبردهای کنار آمدن با رفتار به طور موثر کارگر نشد ، او خود را زیر فشار زیاد روانی می یابد . این فشار روانی معمولا در نشانه هایی نظیر اضطراب ، تنش ، بی قراری یا ناامیدی و مشابه آنها انعکاس پیدا می کند اگر این وضع به مدت زمان طولانی و به طور خیلی وسیع توسط شخص احساس شود ، احتمال دارد نشانه ها شکل قطعی به خود بگیرد (یا سندروم شود) و به صورت یک بیماری جدی ظاهر شوند.بنابراین بهداشت روانی را نباید با بیماری روانی در هم آمیخت ، بهداشت روانی مطالعه وضع روانی شخص قبل از بیماری است.(کومار 1991).بدین طریق ، بهداشت روانی وضع روانی را که از طریق آرامش ، هماهنگی و گنجایش روانی مشخص می شود آشکار می سازد و بوسیله نبودن نشانه های ناتوانی و ضعف در هر دو بعد روانی و جسمانی در شخص شناخته می شود .(اشنایدر 1964). چک لیست بهداشت روانی (MHC) توسط پرامود کومار در سال 1992 تهیه شده است. 

به همراه 1 مقاله رایگان 

 

دریافت چک لیست بهداشت روانی(MHC)

 

برای مشاهده لیست همه ی  پرسشنامه های استاندارد لطفا همین جا روی پرسشنامه استاندارد  کلیک فرمایید.

 



تاریخ : سه شنبه 95/8/18 | 7:22 عصر | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

پرسشنامه  چهار سامانه ای اضطراب  ) FSAQ  (

این پرسشنامه توسط کوک سال و پاور در سال 1990 طراحی شده و دارای 60 عبارت و چهار مقیاس (15 عبارتی ) است و در ایران توسط ماردپور و همکارانش (1389) ترجمه و اعتبار سنجی شده است.

به همراه 1 مقاله رایگان

دریافتپرسشنامه  چهار سامانه ای اضطراب

برای مشاهده لیست همه ی  پرسشنامه های استاندارد لطفا همین جا روی پرسشنامه استاندارد  کلیک فرمایید.

 

 



تاریخ : جمعه 95/8/7 | 9:43 عصر | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

آزمون پذیرش اجتماعی کراون و مارلو

حرف زدن و رفتارکردن مطابق انتظارات دی گران را پذیرش  اجتماعی می نامند (صالح صدق پور و همکارانش ،1388).پذیرش اجتماعی در واقع برآیند چندین پدیده اجتماعی همچون نفوذ اجتماعی، همنوایی، قضاوت اجتماعی و نگرش های افراد می باشد.لذا با توجه به زمینه ارائه شده می توان گفت پذیرش اجتماعی یعنی اینکه بیشتر مردم به منظور سازگارشدن با دیگران از زاویه دید آنها بنگرند و مانند آن ها عمل کنند.این امر اغلب دیگران را از اینکه صادقانه خود واقعی شان را بروز دهند باز می دارد(کیل ،2006) هم چنین بر پاسخ ها و واکنش هایی دلالت می کند که برخی افراد تمایل دارند در اجتماع مورد پسند واقع شوند و مطلوبیت اجتماعی کسب کنند . گروهی از انسان ها همیشه مطابق با نظرات و اعتقادات خود صحبت می‌کنند. اگر از آنها در مورد موضوعی سئوال شود باصداقت به سئوالات پاسخ می‌دهند، در عقاید خود ثابت قدم هستند و تحت هر شرایطی پاسخ یکسان به سوالات می‌دهند، حتی اگر پاسخ های آنها طرد اجتماعی به دنبال داشته باشد.گروهی دیگر طوری حرف می‌زنند که مورد تایید دیگران قرار بگیرند. اگر از آنها در مورد موضوعی سؤالی شود طوری پاسخ می‌دهند که فکر می‌کنند دیگران دوست دارند آن طور پاسخ داده شود.    سعی می‌کنند با قواعد و هنجارهای اجتماعی سازگاری نشان دهند و از طرد اجتماعی در امان بمانند.این گونه پاسخ ها را از خود بروز می دهند. یکی از تستهایی معروف برای سنجش پذیرش اجتماعی این  پرسشنامه است که توسط " کروان " و " مارلو " ساخته شده است.  مقیاس آزمون پذیرش اجتماعی توسط مارلو و کراون به منظور سنجش میزان پذیرش اجتماعی افراد ساخته شد. این تست مخصوص افراد بالای 16 سال هست.

به همراه 8 مقاله رایگان

دریافتآزمون پذیرش اجتماعی کراون و مارلو

برای مشاهده لیست همه ی  پرسشنامه های استاندارد لطفا همین جا روی پرسشنامه استاندارد  کلیک فرمایید.

 

 



تاریخ : پنج شنبه 95/8/6 | 9:37 عصر | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر
مطالب جدید تر مطالب قدیمی تر


  • paper | خرید لینک انبوه | خرید بک لینک ارزان
  • بک لینک با کیفیت | فال تاروت عشق