اسفند 93 - پرسشنامه / مبانی نظری و پژوشی/ Spss
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

چه ارتباطی میان شهرت و موفقیت وجود دارد؟ 

مشهورشدن آرزوی بسیاری از افراد است؛ اما آیا این افراد بعد از دستیابی به شهرت، از زندگی خود لذت می برند؟ آیا بیشتر احساس خوشبختی می کنند؟ آیا بین شهرت و موفقیت ارتباطی وجود دارد؟ این ها پرسش هایی هستند که با دکتر افشین طباطبایی، پژوهشگر مسائل اجتماعی، مطرح کردیم. اگر دوست دارید بیشتر با شرایط آفراد مشهور آشنا شوید، شما را به خواندن این گفت و گو دعوت می کنیم:
چه افرادی به شهرت می رسند؟
افرادی به شهرت می رسند که چیزی مانند مذهب، هنر، سیاست، ورزش و... برا عرضه کردن داشته باشند. شهرت می تواند مثبت یا منفی باشد: «هیتلر» و «گاندی» هر دو شهرتی تاریخی دارند، اما یکی مثبت و دیگری منفی.

شهرت برای افراد لایق، یک نعمت است که خداوند آن را در قلوب مردم قرار می دهد؛ ولی جاه طلبی با شهرت قدری متفاوت است؛ در حقیقت جاه، مالکیت بر دل ها و محبوبیتی است که مردم را به اطاعت از فرد مشهور وا می دارد.

افراد مشهور نسبت به افراد عادی خوشبخت تر هستند یا بدبخت تر؟
هیچ کس نمی تواند ادعا کند از شهرت و قدرت خوشش نمی آید؛ اگر کسی چنین بگوید، یا از عواقب آن می ترسد یا به ظاهر شکسته نفسی می کند.
برخی افراد، خوشبختی را فقط در پول و ثروت یا مقام و قدرت می دانند؛ در حالی که نیمی از ثروتمندان و صاحب منصبان جهان خوشبخت و سعادتمند نیستند. پول و ثروت، قدرت و مقام، زیبایی و ذکاوت یا مدارج عالی تحصیلی و شهرت دلیلی بر سعادت و خوشبختی نیستند.
خوشبختی واژه ای زرین، زیبا و دلپذیر است که در هر فرهنگ و تمدنی، آرمانی ارزشمند و محبوب شمرده می شود. نوع نگاه انسان به آفرینش و هستی، مبنای تفسیر خوشبختی است.
خوشبختی امری نسبی است، نه مطلق و هرکس از آن تعریف خاص خود را دارد؛ البته از نظر روان شناسان و جامعه شناسان، خوشبختی را هم می توان معنا کرد و هم برای آن، قالبی تعیین کرد.
هرکسی تعریفی از خوشبختی دارد، اما شاید انتهای همه آن ها به یک جا ختم شود و آن، تلاش برای احساس آرامش و شادمانی درونی است. از این رو نمی توان قاطعانه اعلام کرد که هر فرد مشهوری خوشبخت است یا بدبخت؛ چون این صرفا یک احساس درونی و انتزاعی است.
چه ارتباطی میان شهرت و موفقیت وجود دارد؟
ارتباط شهرت و موفقیت نیز بسته به شرایط، قابل تعریف است؛ درحقیقت به تعداد انسان های روی زمین می توان زندگی را معنی کرد، هیچ تعریف مشخص و کاملی از خوشبختی و موفقیت نمی توان ارائه داد گرچه قرن هاست فلاسفه نظرات گوناگونی را در این موارد اظهار کرده اند. بهتر است مدعی شویم موفقیت چیزی است که ما به طور شخصی در مورد آن تصمیم می گیریم.
چرا بسیاری از افراد مشهور به ورطه نابودی کشیده می شوند؟
افراد مشهور به دلیل ناتوانی در برقراری تعادل میان جنبه های منفی و مثبت قدرت به دست آمده از شهرت، در دام جاه طلبی و برتری جویی می افتند. بسیاری اوقات ظاهر فریبنده شهرت موجب سست بنیانی و تباهی فرد می شود. چون انسان از شهرت و قدرت ذاتی آن در جهت امیال ضدارزشی و شیطانی استفاده کرده و به هدف دستیابی به نیات پست و شوم از شهرت خود سوء استفاده می کند.
به طور کلی شهرت خوب است یا بد؟
شهرت تاثیر بسیار زیادی بر روی زندگی افراد مشهور می گذارد که البته تمام این تاثیرات مثبت نیستند. وقتی کسی در کانون توجه باشد، تغییراتی در زندگی اش ایجاد می شود؛ مثلا حریم خصوصی اش را از دست می دهد. حتی ممکن است فرد مشهور دچار غرور کاذب شده و سطح روابطش با دیگران و مردم کمتر شود و نیز ارتباطات فردی اش تحت تاثیر عناصر منفی اخلاقی اش تقویت شده و کم رنگ و سست شود.
از این رو لازم است به افراد مشهور، مثل برخی جوانان ورزشکار یا هنرپیشه که ظرفیت تحمل آن شهرت را ندارند. مهارت رویارویی با شرایط تازه آموخته شود تا بعدها گرفتار معضلات اخلاقی و آسیب های اجتماعی نشوند. کلاس های آموزشی متعدد کمک می کند تا افراد مشهور، مخصوصا آن هایی که از اوج فقر و رتبه های پایین اجتماعی، به سطوح بالا و موفقیت رسیده اند، بتوانند با شهرت و عواقب منفی آن، کنار بیایند و محبوب تر شوند.
فواید شهرت بیشتر است یا مضراتش؟
این موضوع بستگی به نوع نگاه ما دارد؛ اگر فرد از شهرتش برای انجام کارهای خیر استفاده کند، قطعا آثار مثبتی دارد. برخی از افراد مشهور هم سعی می کنند با فعالیت در امور خیریه جلب توجه کنند؛ حتی اگر واقعا نیت خیر هم داشته باشند، تظاهر بیش از حد موجب خراب شدن وجهه آنان در نظر دیگران می شود.
شهرت مانند یک شمشیر دو لبه است و برخی افراد اگر مشهور نباشند، شاید آدم های بهتری باشند؛ یعنی فرد از قبل زمینه برخی خصوصیات منفی را دارد و شهرت برایش یک عامل محرک تلقی می شود و موجب تقویت این عناصر منفی می شود. از طرف دیگر برخی افراد مشهور از ترس به خطر افتادن موقعیت یا حیثیتشان، خیلی از کارها را انجام نمی دهند؛ یعنی در این مورد شهرت یک عامل بازدارنده است.
به طور خلاصه فرد مشهور همواره مورد حسد و اتهام دیگران قرار می گیرد. فرد مشهور اگر خصائل اخلاقی درستی نداشته باشد، برای اینکه خود را از اتهامات و مکر حسودان و حملات کلامی دیگران مبرا کند و جایگاه خود را نزد مردم ارتقا دهد، ریا و تظاهر کرده و سعی می کند نقایص خود را از مردم پنهان کند و خود را دارای کمالات و فضایلی نشان دهد که در اصل هیچ کدام از آن ها را ندارد.
چرا بسیاری از افراد مشهور از مردم فرار می کنند؟
چون این افراد خلوت و آرامش یک زندگی عادی را از دست داده اند و همواره زیر نگاه دیگران هستند و مسلما تصور اینکه عده ای مدام مراقب شما باشند، موجب از بین رفتن احساس امنیت که یکی از اصلی ترین نیازهای بشر است، می شود. بسیاری از ناهنجاری های روانی و مشکلات روحی انسان ناشی از تخریب احساس امنیت یا فقدان آن است. انسان وقتی کم کم به شهرت می رسد، خشنود می شود؛ اما در گذر زمان با افزوده شدن بر دامه شهرت و کم رنگ شدن حس امنیت، ننگرانی جای آن را می گیرد. در یک کلام، مشکل اصلی این افراد از دست دادن آرامش است.
چه باورهای اشتباهی در مورد شهرت وجود دارد؟
در اذهان بسیاری از مردم پیش فرضی وجود دارد که شهرت به دنبال خود قدرت اجتماعی می آورد و به همین سبب شخص مشهور می تواند به آرزوها و امیال قلبی اش برسد و یا اینکه قدرت به دنبال خود ثروت مادی و پول را که یکی از ریشه های خوشبختی است، به همراه می آورد؛ در حالی که در عمل بسیاری از افراد مشهور که قدرتمند و ثروتمند هم هستند، فرسنگ ها از خوشبختی و آرامش فاصله دارند.
همان گونه که بشر در دوران رنسانس دست به تحولی عظیم به سوی پیشرفت و تعالی زد، هریک از ما نیز برای رسیدن به بالندگی نیازمند نوعی رنسانس در چهارچوب ها و باورهای ذهنی هستیم تا افق های تازه ای را بگشاییم و از آن طریق به بالاترین توانایی های فردی مان دست یابیم. شهرت و محبوبیت شاید در تمام جوامع بشری مولفه هایی اغواگر و جذاب برای بسیاری از انسان ها باشند، ولی استفاده درست از هر فرایندی نیازمند به کارگیری و دانستن الفبای آن نظام است و در غیر این صورت به بیراهه کشیده خواهیم شد.

 

منبع: مجله موفقیت



تاریخ : سه شنبه 93/12/5 | 5:0 عصر | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

جملات زیبا از آنتونی رابینز 

 کلمات، چنان قدرتی دارند که می توانند آتش جنگی را بیفروزند و یا صلحی را بر قرار سازند، رابطه ای را به نابودی کشانند و یا آنرا محکمتر کنند. برداشت و احساس ما نسبت به هر چیز، بسته به معنائی است که به آن چیز می دهیم. کلماتی که آگاهانه یا نا آگاهانه برای بیان یک وضعیت انتخاب میکنیم، بلافاصله معنای آن را در نظرمان دگرگون می کنند و در نتیجه احساسمان را تغییرمی دهندمن و شما نیز می توانیم زندگانی خود رابه صورت یکی ازاین افسانه ها در آوریم، به شرط اینکه شهامت داشته باشیم و بدانیم که قادریم اختیار اتفاقاتی را که در زندگیمان می افتد به دست گیریم.

نشاط و خوشدلی، اعتماد به نفس شما را تقویت و زندگی را دلپذیرتر می سازد و باعث می شود که اطرافیان شما شادی بیشتری را احساس کنند. خوشدلی به معنی خوشخیالی و فرار از مشکلات نیست، بلکه نشانه هوش و ذکاوت شماست.
بسیاری از چیزها در اطرافتان وجود دارند که به کار موفقیت وعملی شدن رویا های شما می آیند، اما متوجه وجود آنها نمی شوید. زیرا هدفهای خود را به روشنی تعریف نکرده اید و به عبارت دیگر به مغز خود نیاموخته اید که آن چیز ها دارای اهمیت هستند.

 ممکن است بزرگترین اره ای که در جهان اختراع شده است، در دست شما باشد و در عین حال، در میان انبوهی از درختان جنگل، سرگردان بمانید و ندانید چه کنید. اگر بدانیم که چه درختانی را باید برید و چرا، شرایط بر وفق مراد است، وگرنه ابزاری عالی در دست دارید که به هیچ نمی ارزد.

زمانی می اندیشیم بهترین راه کمک به بیچارگان آن است که الگوی خوبی برای آنها باشیم تا بدانند شیوه های بهتری نیز برای زندگی وجود دارد و به آنها کمک کنیم تا بتوانند خودشان زندگی خود را اداره کنند.

اگر توجه مان را به چیزی جلب کنیم که از آن وحشت داریم، به طور قطع همان بلائی را که از آن می ترسیم، به سرمان می آید.

وقتی به دنبال هدف تازه ای می روید و با مانعی مواجه می شوید، به یاد آورید که از این موانع، قبلا هم در زندگیتان بوده است و بر آنها غلبه کرده و موفق شده اید.

همیشه به خود اعتماد داشته باشید. اگر یک بار کاری را با موفقیت انجام داده باشید، باز هم می توانید.

زندگی یک هدیه است: به ما حق ویژه، فرصت و مسؤولیت می‌دهد. باید به ازای آن، چیزی بازگردانیم و آن « خود اصلاح‌شده » ماست.

الهام بخش زندگی من، شرح حال کسانی بوده است که امکانات و استعدادهای خود را به کار می گیرند تا به موفقیتها و نتایجی تازه، چه برای خود و چه برای دیگران، دست یابند.


گاهی وقتها بر یک رشته عملیات نامی می نهیم و چون با نام، مشخص می سازیم، آنها را شیء می نامیم، حال آنکه مجموعه ای از کارها نیستند.

 برخی از ما بحث را با مشاجره و بوکس بازیهای لفظی اشتباه می گیریم، در حالیکه راههای ظریفانه تر و مؤثرتری برای از بین بردن مقاومتها وجود دارد.

در بسیاری از موارد،  اگر کاری را به دقت مانند گذشته انجام دهیم، برایمان راحت تر است. اما آنچه آسانتر است، بیشتر وقتها از همه بدتر است.

 لزومی ندارد که افراد به درستی مانند هم باشند تا با هم صمیمی شوند، بلکه باید به تفاوت دیدگاههای یکدیگر توجه و در عین حال به هم احترام بگذارند.

هر گاه گرفتن تصمیم مهمی را دشوار یافتید، بدانید که علتش تنها یک چیز است و آن اینکه تصور روشنی از ارزشهای خود ندارید.

اگر توجه مان را به چیزی جلب کنیم که از آن وحشت داریم، به یقین همان بلائی که از آن می ترسیم، بر سرمان می آید.

درست است که پرچم، تنها یک تکه پارچه است، اما در عین حال نشانه تمام فضائل و ویژگیهای یک ملت به شمار می رود.

 محدودیتها فقط در ذهن وجود دارند. پس هر وقت محدودیتی به ذهنتان رسید، بی درنگ آن را از مغز خود بیرون کنید

 موفقیت نیز ناشی از آغازگری و ابتکار، پشتکار و بیان واضح عشق و محبت عمیق قلبی است.

 به خاطر داشته باشید که حواس خود را به هر چه متوجه کنیم همان را به دست می آوریم.

اگر مراقب سلامت خود نباشید، مشکل است که بتوانید از عواطف خود بهره مند شوید.

 گاهی باید بیاموزیم که چگونه ارزشهای ناسازگار را با یکدیگر آشتی دهیم.

برای هر یک از ما در هر زمان، امکاناتی موجود است تا زندگی خود را بهتر سازیم.

 در زمانهای تصمیم گیری است که سرنوشت ما رقم زده می شود.

مسئولیت قبول کن، بگذار هرچه می‌خواهد پیش بیاید.

 پرسشهای ما، افکار ما را می سازند.



تاریخ : شنبه 93/12/2 | 10:29 عصر | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر
مطالب جدید تر


  • paper | خرید لینک انبوه | خرید بک لینک ارزان
  • بک لینک با کیفیت | فال تاروت عشق