حسابداری مدیریت چیست؟
حسابداری مدیریت، یک سیستم اندازهگیری برای گرداوری اطلاعات مالی و عملیاتی است که فعالیت مدیریتی ورفتارهای انگیزهای را هدایت میکند و ارزشهای فرهنگی را که برای بهدستآوردنهدفهای استراتژیک سازمان لازم است خلق و حمایت میکند.
در این تعریف از حسابداری مدیریت چهار عقیده کلیدی گنجاندهشده است. این عقیدهها شامل: ماهیت، محدوده، هدف و شاخصهای حسابداری است.
1ـحسابداری مدیریت، از نظر ماهیت، یک فرایند اندازهگیری است.
2ـ محدوده حسابداریمدیریت شامل اطلاعات عملیاتی مانند نقص یا کمبود واحدهای تولیدشده است.
3ـ هدفاز حسابداری مدیریت کمک به یک سازمان بهمنظور رسیدن به هدفهای استراتژیک کلیدیتعیین شده است.
4ـ اطلاعات مناسب در حسابداری مدیریت سه شاخص بارزدارند:
شاخص فنی: بالا بردن درک پدیده اندازهگیری و گرداوری اطلاعات مربوط برایتصمیمهای استراتژیک،
شاخص رفتاری: تشویق و ترغیب اعمالی که با هدفهای استراتژیکسازمان سازگارند،
شاخص فرهنگی: حمایت و یا خلق یک رشته ارزشهای فرهنگی تقسیم شدهدر یک سازمان.
این تعریف از حسابداری مدیریت شامل بعضی عقایدی است که با دیگرتعریفها در این حوزه فرق میکند. مثلاً انجمن حسابداران مدیریت (IMA) بهعنوانمجمعی حرفهای، حسابداری مدیریت را چنین تعریف میکند:
"حسابداری مدیریت عبارتاست از فرایند تشخیص، اندازهگیری، جمعآوری، تحلیل، تهیه، تفسیر و ارزیابی و کنترلداخلی فعالیتهای سازمان برای تضمین و اطمینان از استفاده مناسب ازسرمایه".
برای دسترسی به مطالب و مقالات کامل اینجا را کلیک نمایید.
چند توصیه برای آموزش مدیریت
اولین اولویت در آموزش ، کمیته راهبری کیفیت است . آموزش این گروه باید اولین کار نماینده مدیریت یا مشاوراستخدامی باشد ، زیرا آنها مسئوول اجرای کل سیستم کیفیت هستند و مدیریت باید به سرعت شناخت کاملی از جزئیات استانداردها بدست آورد . آنها باید از تلاش اجرای درون سازمان مربوط به خود پشتیبانی نموده ، آماده پاسخگویی به پرسش های کارکنان خود باشند . آگاهی و دانش مشروح آنها مؤثرترین ابزار برای نشان دادن تلاش سازمانهای تحت مسئوولیت آنها در حمایت از فرایند دریافت گواهی می باشد .
نخست باید یک دیدگاه کلی از کل استانداردها به کمیته راهبری کیفیت داده شود . لازم است آنها درکی کلی و عمیق از استانداردها و روند دریافت گواهینامه داشته باشند . آموزش آنها باید به روشنی بیانگر نقش رهبرگونه و مسئوولیت آنها در اداره سیستم کیفیت باشد .
باید به کمیته راهبری کیفیت جزئیات ISO 9000 را نیز آموزش داد . بدین منظور ، در جلسات آموزش مرور دقیق و جزء به جزء هر عنصر از استاندارد باید انجام شود ، و بار دیگر هر مدیر باید بتواند براحتی نظرات و سئوالات خود را بیان کند . بعلاوه کمیته راهبری باید در مورد هر عنصر ، نیازمندیها و ارزش تجاری آن ، به تفاهمی جامع برسد.
برای دسترسی به مطالب و مقالات کامل اینجا را کلیک نمایید.
چرخه مدیریت بهبود بهره وری در سازمانهای تولیدی
آنچه در سازمانها مزیت رقابتی ایـــجاد می کند، بهره وری به معنای بکارگیری و ترکیب موثر منابع موجود در سازمان است. بهبود اثربخش بهره وری همانند سایر مولفه ها و فرآیندهای نرم افزاری سازمانی از الزامات کار سازمانی است که در ذات و خمیرمایــه بهره وری بهبود نهفتـــه است و مشروعیت بهره وری در بهبود و اصلاح آن است. استقرار چرخه مدیریت بهبود بهره وری موجب مــــی گردد که بهره وری به صورت یک فرآیند دائمی ارتقا یابد و مسیر بهره وری مشخص و بسترسازیهای لازم صورت گیرد. حرکت بهره وری لازمه رشد و پیشرفت سازمان بوده و به نهادی شدن امر بهبود در نظامهای مختلف سازمانی منجر خواهد شد.
برای دسترسی به مطالب و مقالات کامل اینجا را کلیک نمایید.
تونی رابینز:
«مهم نیست چقدر اشتباه کنید، یا سرعت پیشرفت تان چه قدر کند باشد، با این همه باز هم از همه ی کسانی که هیچ تلاشی نمی کنند جلوتر هستید».
5 عادتی که شکست شما را در زندگی تضمین می کنند
این عادات روزانه ی شما هستند که شخصیت شما را تعریف می کنند؛ شما عملاً به واسطه ی کارهایی که انجام می دهید شناخته می شوید. هیچ موفقیتی همیشگی نیست و هیچ شکستی هم آنقدر ویرانگر نیست که نتوانید دوباره روی پای خود بایستید. اگر در گذشته شکست را تجربه کرده اید، اما هیچ گاه دست از تلاش نکشیده اید، از آنچه تصور می کنید قوی تر هستید. اگر به تازگی شکست خورده اید و به فکر جا زدن هستید، این کار را نکنید.
همان چیزی که مانع شما شده است، در واقع مسیر آینده ی شماست. به یاد داشته باشید که همیشه راه برون رفتی هست، ممکن است هنوز آن را نیافته باشید؛ به تلاش خود ادامه دهید. سعی کنید ببینید چرا و چگونه مجبور به توقف شده اید و خودتان را هر طور شده از این سکون موقتی خارج کنید.
متأسفانه اغلب انسان ها موفق نمی شوند کاری برای شکست هایشان انجام دهند. آنها در نهایت دست از تلاش می کشند، رؤیا هایشان را رها می کنند و دیگر روی پروژه هایی که برایشان اهمیت داشت کار نمی کنند و در نارضایتی ناشی از آن غرق می شوند. همه از شکست می ترسند، اما تجربه ی آن اجتناب ناپذیر است. این واکنش انسان ها به شکست است که اهمیت دارد نه خود آن. چند نمونه از عادت های متعددی که می توانند شکست شما در زندگی را تضمین کنند، به همراه راه چاره ی آنها در ادامه خواهید خواند.
1- عدم برنامه ریزی
هر کسی اگر برنامه ای برای زندگی خود داشته باشد احتمال موفقیتش بیشتر خواهد بود. لازم نیست برنامه ی شما بی نقص باشد. در دنیای واقعی به جای کمال گرا ها، از کسانی قدردانی می شود که کاری انجام می دهند. شما همیشه باید به دستاوردهایی که مد نظرتان است خوب فکر کنید و برای حرکت های بعدی خود در هر زمانی برنامه داشته باشید.
برنامه های شما باید مشخص، قابل اندازه گیری و وابسته به زمان باشند. یک تصویر بزرگ و کامل نیز شما را برای اجرای آن آماده می کند. از برنامه های مبهم اجتناب کنید. اگر برنامه تان قابل اندازه گیری نباشد، شما را در معرض خطر تعلل قرار خواهد داد. برای دست یافتن به نتایجی بهتر در زمان کمتر، با زمانبندی کار کنید.
2- ترس از امتحان کردن
وین گرتزکی به بهترین نحو ممکن این موضوع را بیان کرده است: «شما صد درصدِ فرصت هایی که با بی تفاوتی از کنارشان عبور می کنید را از دست می دهید». تنها در صورتی می توانید پیشرفت کنید که قدمی بردارید. غلبه بر ترس از شکست، اولین قدم به سمت پیروزی است. روبرو شدن با ترس هایتان را از همین امروز شروع کنید. اگر کاری هست که باید انجام دهید، اولین قدم را بردارید؛ حتی اگر به ظاهر بسیار ساده و اولیه به نظر برسد. اگر رؤیایی داشته اید که از دنبال کردنش می ترسیدید، هنوز فرصت هست؛ هیچ وقت فرصت امتحان کردن را از دست ندهید.
به قول تونی رابینز: «مهم نیست چقدر اشتباه کنید، یا سرعت پیشرفتتان چقدر کند باشد، با این همه باز هم از همه ی کسانی که هیچ تلاشی نمی کنند جلوتر هستید».
2- نا امیدی زودهنگام
شما چقدر در دنبال کردن رؤیاها و اهداف خود در زندگی ثابت قدم هستید و پشتکار دارید؟ یکی از مهم ترین راز های موفقیت این است که یاد بگیرید بر تردید های خود غلبه کنید. اغلب ما خیلی زود از رؤیا هایمان دست می کشیم. هر انسان موفقی که می شناسید، داستانی از پشتکار و استقامت برای تعریف کردن دارد. تا وقتی بعد از هر شکست بتوان کنشگرانه به تلاش ادامه داد نمی توان نام اتفاقی که افتاده را شکست گذاشت.
3- باور نداشتن
اگر به کاری که انجام می دهید باور نداشته باشید، بالاخره در برهه ای آن را رها خواهید کرد. اگر هیچ دلیل متقاعد کننده ای برای باور داشتن به رؤیاها و اهداف خود نداشته باشید، تمام تلاشی که در این زمینه انجام می دهید از بین خواهد رفت. باور های ناخودآگاه ذهن شما نقش مهمی در تلاشی که برای رسیدن به اهداف خود می کنید بازی می کنند. اگر نتیجه ی موفقیت آمیزی برای تلاش های خود متصور نباشید، خودتان را به ادامه ی این مسیر متقاعد نخواهید کرد. پیشرفت شما به عزم تان مبنی بر غلبه بر شکست ها و موفق بیرون آمدن از آنها بستگی خواهد داشت.
4- بهانه تراشی
همیشه برای انجام ندادن هر کاری دلیلی وجود خواهد داشت. همه ی ما مدام در حال بهانه تراشی برای انجام ندادن کارهای مختلف هستیم؛ به دلایل مختلف فلان کار را نمی توانیم انجام دهیم، فلان کار را نباید انجام داد، فلان کار را انجام نداده ایم و فلان کار را نیز انجام نخواهیم داد. معنای این بهانه تراشی ها به زبان ساده این است که کنترل اوضاع در دست شما نیست. اما در واقع تنها کسی در جهان که کنترل کامل اقدامات و تصمیم های شما را در اختیار دارد، خود شما هستید؛ بهانه تراشی و توجیه این تعلل ها، توان فردی شما را تحلیل می برد.
علت این بهانه تراشی، ترس از ناشناخته هاست. بقیه نیز از تغییر، طرد شدن و خجالت ناشی از آن می ترسند. ترس، شما را در محدوده ی آسایشتان محبوس می کند؛ جایی که هیچ اتفاق خارق العاده ای در آن نخواهد افتاد. اگر یاد بگیرید چگونه تمام نشانه های ترس را از زندگی تان حذف کنید، می توانید بهانه تراشی را متوقف کنید.
دفعه ی بعدی که مانعی شما را متوقف کرد، بهانه تراشی نکنید. به چشم چالش به آن بنگرید، از آن درس بگیرید و به راه خود ادامه دهید. بهانه تراشی تمرکز شما را بر هم می زند، اعتماد به نفس شما را کاهش می دهد و باعث می شود به خودتان باور نداشته باشید. هیچ کس چنین چیزی نمی خواهد، به ویژه وقتی هنوز قابلیت های زیادی برای ارائه به دنیای اطراف خود داشته باشید.
برگرفته از : برترین ها
چگونه از سال قبل ثروتمندتر شویم؟
آیا میخواهید از پول خود با هوش بیشتری استفاده کنید و امسال نسبت به سال قبل ثروتمندتر شوید؟ بهترین کسی که میتوانید برای توصیه گرفتن در این زمینه نزد او بروید، وارن بافت است. او توانسته است ثروت شخصی خود را به 72 میلیارد دلار برساند، و به عنوان سومین فرد ثروتمند دنیا شناخته میشود.
علاوه بر این، وی به ارائهی توصیههای معقولی در زمینهی ثروتمند شدن پرداخته است که قطعا هر فردی میتواند از آنها پیروی کند، حتی اگر تجربهای در زمینهی سرمایهگذاری نداشته باشد. در این جا به چند توصیهای که وارن بافت به منظور استفادهی بهینه از پول و سرمایه مطرح کرده است، اشاره میکنیم:
1- هیچ وقت سرمایهی خود را از دست ندهید.
قانون شمارهی 1: هیچ گاه پول و سرمایهی خود از دست ندهید. قانون شمارهی 2 : هیچ وقت قانون شمارهی 1 را فراموش نکنید. بافت همچنین به این نکته اشاره میکند که "کسی را نمیشناسم که فکر کند از دست دادن پول ایدهی خوبی باشد زیرا این کار یک حماقت بزرگ است.”
اما بهتر است که فراتر از این مورد آشکار برویم، یک توصیهی کاربردی بیان میکند که: هر زمانی که میتوانید، از ریسک کردن اجتناب کنید. وی همچنین اشاره میکند که اگر میخواهید فردی خوشبخت و موفق باشید، هیچگاه برای آن چه که میخواهید، آن چه که نیاز دارید را به خطر نیاندازید. حتی اگر احتمال به خطر افتادن سرمایهی شما، یک در هزار باشد.
با در نظر داشتن این نکته، بافت به شخصه از انجام هر نوع سرمایهگذاری پرخطر در طول سالهای بسیار، اجتناب کرد و از بسیاری از مواردی که میتوانست به وسیلهی آنها به سودهای کلانی دست پیدا کند (به عنوان مثال در زمینهی تکنولوژی) چشم پوشی کرد. پس از مدتی، استفاده از راهبرد ریسک گریزی، به طرز چشمگیری برای او نتیجهبخش بوده است.
2- با پرداخت بهای پایین، ارزش بالایی بدست آورید.
"قیمت و بها آن چیزی است که پرداخت میکنید و ارزش آن چیزی است که دریافت میکنید” بنابراین میتوانید پول خود را از دست بدهید (و قانون شماره ی 1را زیر پا بگذارید) در صورتی که تصمیم بگیرید برای چیزی بیش از ارزش آن پول پرداخت کنید. بافت به این نکته اشاره میکند که: "من ترجیح میدهم کالاهایی با کیفیت بالا در زمانی که قیمت آنها موقتا پایین آمده است، خریداری کنم.” این روش کاملا هوشمندانه است.
3- سعی کنید عادتهای اقتصادی سالم کسب کنید.
بافت در یکی از سخنرانیهای خود در میان دانشجویان دانشگاه به این نکته اشاره کرد که "بیشتر رفتارها بر اساس عادتهای فردی شکل میگیرند،” و "زنجیرهی به وجود آمده بین عادتها، نامحسوستر از آن است که تشخیص داده شوند تا زمانی که این زنجیره آن قدر سنگین شود که از هم گسسته شود.”
همهی ما عادتهایی داریم که دوست داریم آن ها را کنار بگذاریم، و عادتهای بسیاری وجود دارند که تمایل داریم به آنها روی بیاوریم. بافت به این نکته اشاره میکند که در مورد دوم، مهمترین عادت، پسانداز کردن پول است. همچنین او معتقد است، "بزرگترین اشتباه، یاد نگرفتن عادت پسانداز کردن پول است.”
4- بر روی خود سرمایهگذاری کنید.
بافت معتقد است که شما باید تا جایی که میتوانید و از هر طریقی که میتوانید بر روی خود سرمایهگذاری کنید، چه از طریق مراقبت از جسم خود، تا پیدا کردن شغلی که دوست دارید و یا تحصیلات. بافت در یکی از مصاحبههای خود عنوان کرد، "هر کاری که به توسعهی مهارتهای شما و ایجاد ارزش بیشتر برای شما منجر شود، میتواند برای شما نتیجهی چشمگیری داشته باشد.”
او معتقد است، هر آنچه که از شما گرفته شود میتواند چندین برابر بیشتر به شما بازگردانده شود، اما برخلاف سایر داراییها، تواناییها و مهارتهای شما نمیتوانند از شما گرفته شوند. این مسئله میتواند تحصیلات، آغاز تجارت شخصی و یا حتی دریافت یک پست داوطلبانه باشد که میتواند به شما مهارتهایی که پیش از این در اختیار نداشتید را بیاموزد. هر آنچه به هوش شما بیافزاید، به ثروت شما نیز اضافه میکند.
5- برای خود اهداف بلند مدت مشخص کنید.
بافت معتقد است، اشتباهی که بیشتر افراد مرتکب میشوند این است که سعی میکنند مسائل مالی را بصورت کوتاه مدت در نظر بگیرند. این نوع طرز فکر اغلب، افراد را به دردسر میاندازد. در عوض بافت توصیه میکند "بر اساس افق دید مربوط به چندین دهه سرمایهگذاری کنید.” به جای این که سعی کنید مقدار کمی پول، در کوتاهترین زمان به دست آورید، باید بر روی افزایش قدرت خرید خود در کل طول عمر خود کار کنید. به نظر بافت، این یک روش سالم برای کسب درآمد محسوب میشود.
برگرفته از : برترین ها
من همینم که هستم !
گاهی اوقات ما سعی میکنیم به دنیا نشان بدهیم که بیعیب و نقص هستیم؛ به این امید که دیگران ما را بپذیرند و دوست داشته باشند. اما در توان ما نیست که همه را راضی نگه داریم؛ پس بهتر است از همان ابتدا به این منظور تلاش نکنیم.
زیبایی ما در آسیبپذیری ما، احساسات پیچیدهی ما، و عیبها و نقصهای ما نهفته است. هنگامی که بپذیریم درواقع چه کسی هستیم و از تلاش برای تبدیل شدن به کسی که دیگران انتظار دارند دست بکشیم، در حقیقت به استقبال رابطههای واقعی، شادی حقیقی و موفقیتهای بزرگ رفتهایم. هیچ نیازی به داشتن نقاب نیست. لزومی ندارد تظاهر کنید که کسی غیر از خودتان هستید. لازم نیست چیزی را به کسی اثبات کنید؛ زیرا…
1- برای تحتتأثیر قراردادن دیگران باید خودتان باشید.
در درازمدت بهتر است دیگران برای آنچه که هستید از شما نفرت داشته باشند، تا اینکه برای آنچه که نیستید دوستتان داشته باشند. درواقع، تنها روابطی در طولانی مدت دوام میآورند که شما را تبدیل به انسان بهتری کنند؛ بدون اینکه از شما فرد دیگری بسازند.
از مقایسهها و انتظارات چشمپوشی کنید. سعی کنید از خودتان در روزهای گذشته بهتر باشید؛ نه از دیگران. تنها کسی که باید خود را به او اثبات کنید، خودتان هستید. افراد مناسب، شما را برای این ویژگیها دوست خواهند داشت. آنها شما را برای تمام خصوصیاتی تحسین خواهند کرد که قبلاً افراد نامناسب به خاطرشان سرزنشتان کرده بودند. پس به خاطر کسی خود را تغییر ندهید.
2- هیچکس جز خودتان واقعاً نمیداند که چه چیزی برایتان بهتر است.
وقتی در جستجوی جلب پذیرش دیگران هستید، خودتان را گم نکنید. با اطمینان به راه خود ادامه بدهید و از کسی انتظار نداشته باشید که مسیر شما را درک کند، به خصوص اگر آنها با شما هممسیر نیستند. قدمهایی را بردارید که مختص خود شماست؛ زیرا هیچکس با کفشهای شما راه نمیرود.
دیگران را وادار کنید شما را همان طوری که هستید بپذیرند. همیشه حقیقت را بگویید، حتی وقتی خیلی سخت به نظر میرسد. اگر صادقانه خودتان باشید و در مسیر اشتیاق و تواناییهای خود حرکت کنید، خیرهکننده ظاهر خواهید شد. اجازه ندهید عقاید دیگران تمرکز شما را از بین ببرند. اگر از اشتباهات خود درس بگیرید قویتر خواهید شد و اعتمادبهنفستان به دنبال تجربههای مختلف افزایش خواهد یافت؛ زیرا یاد خواهید گرفت که میتوانید بیافتید، و بعد دوباره بلند بشوید به مسیر خود ادامه دهید.
3- تنها کسی که میتواند زندگی شما را تغییر بدهد خودتان هستید.
در هر موقعیتی که تا به حال برایتان پیش آمده، چه مثبت و چه منفی، تنها نکتهی مشترک، حضور شماست. مسئولیت فقط و فقط با خود شماست. باید بدانید که صرفنظر از هر اتفاقی که در زندگیتان میافتد، همیشه انتخابهایی دارید که بتوانید وضعیت خود را تغییر بدهید. اجازه ندهید که دخالتهای دیگران این حق را از شما بگیرند.
آنچه شما قادر به انجامش هستید، تابع تفکر دیگران در مورد تواناییهای شما نیست. بلکه کاملاً به شخص شما بستگی دارد که تصمیم دارید وقت و انرژی خود را چگونه صرف کنید. بنابراین نگرانی در مورد اینکه دیگران چه فکر میکنند را کنار بگذارید.
4- زندگی یک مسابقه نیست و لازم نیست چیزی را اثبات کنید.
هرکسی میخواهد به پایان مسیر برسد تا توجه دیگران را به خود جلب کند.اما حقیقت این است که شادی و رشد شما وقتی اتفاق میافتد که در تلاش برای پیش رفتن باشید، نه وقتی که به انتهای راه رسیدهاید. به هر قدمی که برمیدارید توجه کنید و از مسیرتان لذت ببرید. اجازه ندهید که عجله باعث شود که لذت بردن از هر لحظه را از دست بدهید. دیگران را فراموش کنید. زندگی یک مسابقه نیست؛ پس با لذت و آرامش به سوی هدف خود حرکت کنید.
از اثبات خود به دیگران دست بردارید و به خود این آزادی را بدهید که به کارهایی بپردازید که واقعاً برایتان مهم است. گاهی لازم است به خودتان یادآوری کنید که مجبور نیستید کسی باشید که دیگران میخواهند و یا کارهایی را انجام بدهید که دیگران انتظار دارند.
5- مسیر رسیدن به اهداف بزرگ، از میان شکستها میگذرد.
لازم نیست که همیشه درست عمل کنید، تنها لازم است که درباره اشتباه کردن، بیش از حد نگران نباشید. خرابکاری نیز بخشی از فرآیند است. اینکه گاهی اوقات باهوش به نظر نرسید نیز جزئی از مسیر حرکت به جلو است. اگر بیش از حد تلاش کنید که دیگران را با بینقص بودن خود تحت تاثیر قرار بدهید، درواقع مانع رشد و پیشرفت خود شدهاید.
زندگی کردن بدون شکستهای گاه به گاه غیر ممکن است؛ مگر اینکه به نحو آزاردهندهای محتاطانه زندگی کنید. اگر از شکست در مقابل دیگران واهمه دارید، احتمالاً نخواهید توانست آنچه را که برای رسیدن به موفقیت لازم است به درستی انجام بدهید. باید به یاد داشته باشید که تا زمانی که دست از حرکت رو به جلو برنداشتهاید، مهم نیست که چند بار شکست میخورید. در پایان، کسانی که به این شکستهای اجتنابناپذیر اهمیت ندادهاند، همانهایی هستند که به رویاهایشان دست مییابند. و شما هم میتوانید یکی از این افراد باشید.
6-راضی نگه داشتن همه، غیرممکن است.
برخی از افراد همیشه اشتباهات را به شما گوشزد میکنند، اما همین افراد اغلب شما را برای کارهای درستی که انجام دادهاید تشویق نخواهند کرد. سعی کنید یکی از این افراد نباشید و نیز با آنها ارتباط نداشته باشید.
وقتی با کسی معاشرت میکنید که بی هیچ دلیلی شما را مورد تحقیر و بیاحترامی قرار میدهد، خود را با تلاش برای تغییر دادن او و یا به دست آوردن تایید او خسته نکنید. در ضمن مطمئن شوید که جایی برای نفرت از او در قلبتان باقی نگذارید. تنها به سادگی از کنار این افراد عبور کنید. زیرا زمانی که صرف آنها میکنید، جز زمانهای تلفشده زندگیتان خواهد بود و تنفری که نسبت به آنها احساس میکنید در نهایت به خودتان صدمه خواهد زد.
برگرفته از : برترین ها
افزایش بهرهوری و شادی کارمندان با «ذهنآگاهی»
ذهنآگاهی، آنچه شرکتهای بزرگی مثل گوگل و پروکتر اند گمبل این روزها در دستور کار دارند. حتی شرکت بیمه آئتنا (Aetna) برنامه تاثیرگذار ذهنآگاهی را که باعث کاهش جابهجایی کارمندان میشود و عملکرد کسبوکار را ارتقا میبخشد، اجرا کرده است. ذهنآگاهی (Mindfulness) یا همان «بودن در لحظه» توجه ارادی به زمان حال است، به طوری که فرد ذهنآگاه افکار و احساسات خود را از دور مورد توجه قرار میدهد، بدون اینکه در مورد خوب یا بدن بودن آن قضاوت کند. اما بررسی و اجرای ذهنآگاهی محدود به شرکتهای بزرگ نیست و کسبوکارهای کوچکتر و کارمندان آنها هم میتوانند از مزایای آن بهره ببرند.
در شرکت حقوقی برگر سینگرمن (Berger Singerman) که تقریبا 85 وکیل و 165 کارمند در آن کار میکنند، برنامه ذهنآگاهی از سال 2013 اجرایی شده است. اعضای تیم که در این برنامه شرکت کردهاند، پیشرفتهای قابل توجهی را در عملکرد حرفهای خود گزارش میکنند که از جمله آنها میتوان به افزایش تمرکز بر وظایف محوله و توسعه مهارتهای شنیداری اشاره کرد.
از نظر خود شرکت هم بررسی و اجرای ذهنآگاهی به حرفهایگرایی، همکاری و عملکرد بیشتر و بهتر منجر شده است. همچنین کلیه مهارتهایی که به توسعه عملکرد در محیط کار میانجامند، به توسعه زندگی شخصی آنها کمک کرده است. اصول ذهنآگاهی تقریبا در هر کسبوکار کوچکی کاربرد دارد. حتی میتوان گفت هر چقدر کسبوکار کوچکتر باشد، اثر آن بزرگتر است، چون نقش هر فرد برای اجرای ماموریت کلی شرکت ضروریتر خواهد بود.
لزوم پیشتازی مدیران ارشد
مزیتهای ذهنآگاهی برای رهبران کسبوکار بهطور فزایندهای توسط تحقیقات آزمایشگاهی مورد تاکید قرار گرفته است. افراد حرفهای از مدیتیشن و ذهنآگاهی برای مدیریت استرس، حفظ تمرکز استراتژیک، افزایش عملکرد شناختی، ارتقای هوش احساسی و توسعه روابط با دیگران استفاده میکنند. بنابراین، جلب توجه مدیریت ارشد شرکت برای پشتیبانی از برنامه ذهنآگاهی در محیط کار، اولین قدم اساسی برای بهکار بردن آن در محیط کار است. به محض اینکه مدیریت ارشد تمایل خود را برای سرمایهگذاری در منابع انسانی و مالی نشان داد، موارد زیر را در نظر داشته باشید:
• یک کارشناس بیاورید. یک کارشناس شناخته شده ذهنآگاهی میتواند برنامه اثربخشی برای آموزش کارمندان ارائه دهد.
• یک پشتیبان داخلی را شناسایی کنید. اگر به اندازه کافی خوششانس هستید و در داخل سازمان فردی را دارید که دانش و مهارت کافی دارد و علاقهمند است مسوولیت اجرای برنامه را درون شرکت برعهده بگیرد، از تجربه و تخصص او استفاده کنید.
• از اینترنت استفاده کنید. برای تحقیق، اجرا و آموزش ذهنآگاهی از منابع معروف اینترنتی استفاده کنید.
قدرت درک بالا
بررسی و اجرای ذهنآگاهی قدرت شنیداری فعال و مهارتهای مشاهده و جمعآوری داده را ارتقا میبخشد. این موضوع در شرکت برگر سینگرمن کمک میکند تعامل بیشتر و موثرتری با هم و با مشتریان داشته باشیم. و وقتی به یکدیگر بهتر گوش میدهیم و هم را درک میکنیم، موثرتر و با استرس کمتری کار میکنیم.
بیشتر رهبران کسبوکار موافقند که «توانا بود هر که دانا بود» هر چقدر بیشتر بدانیم، احتمال اینکه تصمیمهای آگاهانهتر بگیریم بیشتر میشود. من یاد گرفتهام بر سه مجموعه داده متمرکز شوم:
1- خودم: مطالعه در مورد ذهنآگاهی و اجرای آن به من کمک کرده نسبت به اینکه در حال حاضر چه افکار و احساساتی دارم، آگاهی دقیقتری داشته باشم. به عنوان مثال، اگر در «سیستم کشف زودهنگام» عصبانیت یا ترس خودم، بفهمم چه چیزهایی این احساسات را در من ایجاد میکنند، شانس نشان دادن واکنش متفکرانه به محرکهای این احساسات و جلوگیری از آنها بیشتر میشود. همچنین دریافتهام در نتیجه بررسی و اجرای ذهنآگاهی بهتر میتوانم بفهمم چه زمان تمرکزم را روی کار از دست دادهام و خودم را بازمیگردانم.
2- افراد دیگر: بررسی و اجرای ذهنآگاهی پیشرفت من در مهارتهای شنیداری و توانایی جمعآوری داده از تعاملاتی که با دیگران دارم را تسهیل کرده است. فهمیدهام که چگونه توانایی در لحظه بودن را ارتقا دهم، بهتر میتوانم واکنش دیگران را هنگامی که صحبت میکنم بسنجم و کلیدهای مهمی مانند زبان بدن و لحن صدا را ارزیابی کنم.
3- محیط:بررسی و اجرای ذهنآگاهی توانایی من را برای مشاهده و جمعآوری داده از محیط افزایش داده است. و در این فضا، ارجاع من به محیط یعنی مکانی که در آن خود را مییابم. فکر میکنم اصول تلاش برای جمعآوری بهتر داده کمک کرده نسبت به دورنمای دیگران آگاهتر و حساستر باشم.
یک نمونه شخصی
ذهنآگاهی نه تنها به نفع کارمندان در کسبوکارهای کوچک است، بلکه منافعی در زندگی شخصی افراد دارد. یکی از همکارانم به نام دبی گالر، پستهایی در مورد ذهنآگاهی در وبلاگ خود مینویسد. او بعد از تجربه یک تصادف زنجیرهای وحشتناک، جزئیات این خاطره تلخ را به اشتراک گذاشت.
او فهمیده بود زنی که در خودرو جلویی بوده، آخرین ماههای بارداری خود را طی میکرده است. دبی اگرچه ابتدا به شدت ناراحت بود، اما ابزارهای ذهنآگاهی را طوری که آموزش دیده بود در مورد موقعیت خود بهکار برد. دبی به این فکر کرد: «شگفتانگیز است که در حال حاضر سالم هستم.
من آنجا بودم و توانستم شوک این تصادف را جذب کنم و به زنی که در خودرو جلویی بود آسیبی وارد نکنم.» دبی با بهکارگیری ذهنآگاهی توانست به جای واکنشی غیرمنطقی، متفکرانه و هوشمندانه فکر کند. ذهنآگاهی یک سفر است. من فکر میکنم بازدهی زمانی که برای بررسی و اجرای ذهنآگاهی صرف کردم، کاملا مثبت بوده است.
البته بهطور حتم هنوز راه زیادی پیش رو دارم. من معتقدم عملکرد حرفهای خودم را به شیوههای مختلفی توسعه دادهام و همان مهارتهایی که باعث شده وکیل و مشاور خوبی باشم، روابط و زندگی شخصی من را نیز ارتقا داده است. دیگر صاحبان کسبوکارهای کوچک را تشویق میکنم بررسی و اجرای ذهنآگاهی را در دستور کار خود قرار دهند.
برگرفته از : برترین ها
مطالب جدید تر | مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.