تیر 97 - پرسشنامه / مبانی نظری و پژوشی/ Spss
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
"تکبر یا تواضع، مسأله این است!!"
 
زنگر و فولکمن دو پژوهشگر مدیریت هستند. آنها اخیرا یک ارزیابی 360 درجه را با کمک 750 هزار نفر در مورد 69 هزار مدیر انجام داده اند که نتیجه آن در شماره نوامبر 2015 مجله HBR چاپ شده است.

??یافته های جالب و تا حدی غیر منتظره این تحقیق نشان میدهد که مدیران متواضع، قابلیت ها و مهارتهای خود را کمتر از آنچه دیگران ارزیابی کرده اند، میبینند. این مدیران در مقایسه با مدیران مغرورتر که مهارتها و قابلیت های خود را بالاتر از دیگر ارزیابان، ارزیابی کرده اند، هم در تحقق اهداف (اثربخشی) و هم از نظر داشتن کارکنانی باانگیزه، وضعیت بهتری دارند.

??دلایل موفقیت مدیران متواضع تر عبارتند از:

??آنها انرژی روانی بیشتری را صرف اثرگذاری بر دیگران، همراه کردن دیگران و اثبات خود میکنند؛ زیرا خود را نیازمند این کار میدانند.

??آنها استانداردهای کاری بالاتری دارند و اصولا به همین دلیل است که آنقدر که دیگران از آنها راضی هستند، از خودشان راضی نیستند.

??آنها چون مغرور نیستند، خود را درگیر فعالیتهای چالشی تر و دشوارتر از سطح واقعی مهارت ها و قابلیت هایشان نمیکنند.

??آنها چون خودشان را دارای نقاط ضعف میدانند، برای خودشان برنامه یادگیری و بهبود مهارت و شایستگی دارند.

??آنها با دیدن و شنیدن ارزیابی مثبت دیگران از خودشان، حس و انرژی مثبت پیدا کرده و مشتاقانه تر کار میکنند.

??لذا، متواضع باشیم تا مدیران موفق تری باشیم و کارکنان مشتاق تر و باانگیزه تری داشته باشیم.

به نقل از دکتر بهزاد ابوالعلایی



تاریخ : یکشنبه 97/4/24 | 12:42 عصر | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

اخلاقی زیستن

در ده? 1960 تعدادی از روان‌شناسان اجتماعی فرانسوی با همکاری یک مؤسس? تحقیقاتی بزرگ، در اروپا یک مرکز شبانه روزی تأسیس کردند.

در این مرکز، نوجوانان 12تا 19سال آموزش می‌دیدند و زندگی می‌کردند. مدّت یک سال همه چیز به صورت عادی جریان داشت
و آزمایش‌های مختلف کمی و کیفی بر روی آنان انجام گرفت.

در طول این یک سال، هر نوجوان سه وعد? غذایی روزانه با احتساب میان وعده‌ها، 800گرم غذا می‌خورد.

پس از یک سال به تدریج و آگاهانه شایعه کردند به علت وضعیت اقتصادی نابسامان شبانه‌روزی، ممکن است غذا به لحاظ کمی و کیفی جیره‌بندی شود.

شش ماه بعد از این شایعه، میزان غذای مصرفی روزانه هر فرد از 800گرم به 1200گرم افزایش یافت.
هنگامی که عملاً جیره‌بندی را آغاز کردند، مصرف غذا از 1200گرم به 1500گرم رسید و حتی در اواخر این دور? چهارساله، نوجوانانی بودند که در شبانه روز بیش از 5کیلوگرم غذا می‌خوردند.

دلیل افزایش مصرف این بود که نوجوانان آیند? خود را مبهم می‌دیدند.

هنگامی که مرکز شبانه‌روزی در وضع عادی قرار داشت، افراد غذای خود را به یکدیگر تعارف می‌کردند
و نسبت به یکدیگر رابطه‌ای مبتنی بر نیکوکاری، شفقت و نوعی از خودگذشتگی داشتند. امّا هنگامی که شایع? کمبود غذا مطرح شد، تعارفات، رعایت ادب و رفتارهای مهربانانه، نسبت به یکدیگر کمتر شد.

در واقع به دلیل مبهم بودن آینده، اخلاقی زیستن بر پای? عدالت، احسان، رعایت ادب و.. به مرور زمان کمرنگ گشت.

آینده ی مبهم و نامعلوم افراد از نظر مالی، شغلی و.. آستان? اخلاق و تحمل را در هر جامعه ای کاهش می‌دهد.

به طور مثال، در جامعه‌ای که هم? افراد با هر تخصصی می‌توانند شغلی داشته باشند، کارشکنی، حسادت، تهمت، سخن‌چینی، چاپلوسی و.. کمتر است.

به طور کلی در جامعه‌ای که نیازهای اساسی انسان‌ها در آن تأمین می‌شود، افراد بر پای? موازین اخلاقی زندگی می‌کنند.

پس اخلاقی زیستن خیلی ارتباطی به نصیحت های اخلاقی و ازدیاد مجالس دینی ندارد.
اخلاقی زیستن بیشتر نیاز به آرامش ذهنی و ثبات اقتصادی دارد.



تاریخ : شنبه 97/4/23 | 10:26 صبح | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

چگونه در هنگام مواجهه با مشکلات به تلاش ادامه دهیم؟

در این مقاله مجله Success، سونیا تامپسون هفت راه برای افزایش پشتکار و مقاومت در هنگام برخورد با سختی ها را معرفی می کند. تا به حال پیش آمده که احساس کنید ریه هایتان در حال منفجر شدن است؟ تا به حال حسی شبیه به احساسی که من در کوهپیمایی به ماچو پیچو داشتم پیدا کرده اید؟

این شهر باستانی در ارتفاع 2400 متری از سطح دریا قرار دارد و گروه کوهنوردی من صعود خود را با اشتیاق از ساعت 5 صبح شروع کرد. من در پشت گروه تنها باقی ماندم، و بیش از 1100 متر تا انتهای مسیر باقی مانده بود.

هرگز تصور نمی کردم که این سفر تا این حد دشوار باشد. من به صورت مرتب ورزش می کردم، ولی این مرا برای چنین ارتفاعی آماده نکرده بود. انگار که نمی تواستم هوای کافی برای نفس کشیدن پیدا کنم.

من می خواستم تسلیم شوم. بدن من التماس می کرد که توقف کنم. ذهن خسته ام نیز هینطور. ولی من پافشاری کردم، و به نوک قله رسیدم. ریه ها و قلبم هم سالم باقی ماندند.

این ها هفت چیزی هستند که به من کمک کرد تا در آن روز به حرکت ادامه دهم، در حالی که همه چیز در درونم از من می خواست که تسلیم شوم. اگر شما در موقعیتی قرار گرفتید که می خواهید تسلیم شوید، این درس ها می تواند به شما نیز کمک کند.

چگونه در هنگام مواجهه با مشکلات به تلاش ادامه دهیم؟

  1. هر چیز دیگری را نادیده بگیرید.

در ابتدای صعود، من فقط آدم ها را می دیدم که از من جلو می زدند. هر دفعه که کسی را می دیدم که به آسانی کوهپیمایی می کرد، احساس بدی در مورد خودم پیدا می کردم. ولی وقتی که دست از نگرانی برداشتم و از مقایسه سفر هر کس دیگر با سفر خودم دست برداشتم، شروع به تمرکز روی مأموریت خودم و چگونگی رسیدن به آن کردم.

هنگامی که برای رسیدن به رویاهایتان تلاش می کنید، ممکن است به آسانی حواستان پرت شود وقتی که می بینید دیگران آسان تر، سریع تر و بهتر از شما به اهدافشان دست پیدا می کنند. این موضوع شاید باعث شود که احساس بی لیاقتی کنید و از پیشرفت خود ناراضی باشید. ولی وقتی قصد فتح هدفی را داشته باشید، اتفاقاتی که برای دیگران می افتد و توانایی شما در حرکت به جلو را کاهش می دهد کاملاً بی ربط است.

زمانی که با مسئولیت دشواری سر و کار دارید، به تمام انرژی که بتوانید جمع کنید احتیاج دارید. سعی کنید آن انرژی را به نقطه ای معطوف کنید که شما را به جلو ببرد.

  1. بزرگترین حامی خود شوید.

زمانی که من کوهپیمایی را شروع کردم، تنها نبودم. ولی ظرف 10 دقیقه، از بقیه جا ماندم و تنها شدم. در ابتدا عصبانی بودم که همراهانم مرا هنگامی که به کمک نیاز داشتم تنها گذاشتند. ولی بعد متوجه شدم که بار من را قرار نبود آن ها به دوش بکشند.

اگر چه داشتن کسانی در اطرافتان که به شما انگیزه دهند و حمایتتان کنند می توانند انرژی بخش باشد، ولی داشتن چنین افرادی یک نعمت است، و نه یک الزام. این درس مرا قادر ساخت که به درون خودم نگاه کنم و قدرت و عزم راسخ برای ادامه حرکت را پیدا کنم. من با هر قدم شروع به تشویق کردن خودم کردم.

گاهی وقت ها در جاده به سمت موفقیت، شما مجبورید که تنها حرکت کنید. اگر خود را در چنین موقعیتی یافتید، راهی پیدا کنید تا به خودتان چیزی را بدهید که برای ادامه دادن نیاز دارید.

  1. قدردان موهبت های کوچک باشید.

من پیش از طلوع خورشید شروع به کوهپیمایی کردم. همانطور که مشغول صعود بودم، شروع به نگاه کردن به کوهستان کردم و نگاهی گذرا به زیبایی های اطرافم انداختم. صحنه ای جادویی بود. در حین توقف هایی که برای نفس گرفتن داشتم، من از موهبت دیدن طبیعت و زیبایی آن شگفت زده شده بودم. در آن لحظات، هیچ اهمیتی به دشواری راهم نمی دادم. به شدت مشغول قدردانی برای بودن در آن لحظه بودم.

آسان است که تمام تمرکز خود را معطوف رسیدن به هدف نهایی خود کنید. ولی اگر تنها چیزی که بتوانید ببینید مقصد نهایی تان باشد، زیبایی مسیر در طول راه را از دست خواهید داد. تجربیات نو و سورپرایزهای خوشایند انرژی تقویتی مورد نیاز برای ادامه دادن به حرکت را فراهم می کند.

 

  1. روی قدم بعدی تمرکز کنید.

وقتی فکر می کردم که چقدر فاصله زیادی مانده تا به قله کوه برسم، کاملاً ناامید می شدم. به همین خاطر هدف خود را به چند مرحله کوچکتر تقسیم کردم تا قدم های بعدی من قابل کنترل شود. پیش خود فکر می کردم، «فقط یک قدم دیگر بردار. بسیار خُب، حالا فقط به آن سنگ ها برس. خیلی خُب، وقتی به آن نیمکت رسیدی می توانی توقف کنی و برای چند دقیقه استراحت کنی.»

زمانی که هدف شما بیش از حد بزرگ به نظر برسد، شاید غیر ممکن به نظر برسد. با تقسیم کردن هدف خود به تکه های کوچک، می توانید خود را در حرکت نگه دارید و جهش ایجاد کنید.

  1. ساعت خود را کنار بگذارید.

پیش از کوهپیمایی، خوانده بودم که اکثر افراد در حدود 45 تا 60 دقیقه به قله ماچو پیچو می رسند. رسیدن به قله برای من زمان بیشتری طول کشید. وقتی روی زمانی که «قرار بود» طول بکشد تمرکز می کردم، از دست خودم عصبانی می شدم که چرا به اندازه کافی ماهر یا سریع نیستم. ولی برای هیچ کس اهمیتی نداشت که چقدر طول کشید تا به قله برسم، و خود من هم نباید اهمیتی می دادم. تنها چیزی که اهمیت داشت کامل کردن مسیرم بود.

وقتی که برای رسیدن به اهدافتان تلاش می کنید، دست از نگاه کردن به ساعت بردارید. خودتان را در مقایسه با کسی یا چیزی دیگر اندازه گیری نکنید. این کار فقط باعث می شود که حواستان از تمرکز روی چیزی که همین الان باید انجام دهید تا به جلو پیش بروید، پرت شود.

  1. به دنبال راه خروج نباشید.

تمام کسانی که به ماچو پیچو می روند کوهپیمایی نمی کنند. شما می توانید مستقیماً اتوبوسی به سمت قله سوار شوید و خودتان را از خستگی احساسی و فیزیکی نجات دهید. در اوایل صعودم، من به این فکر می کردم که از ادامه مسیر منصرف شوم و یا سوار یکی از آن اتوبوس ها در مسیرم به قله شوم.

وقتی که درد و رنج شما به حداکثر برسد، طبیعی است که بخواهید آن را از بین ببرید. ولی وقتی که زمانی بگذارید تا به دنبال راهی برای خروج از مسیرتان باشید، انرژی ارزشمندی را از دست می دهید که می تواند به شما کمک کند تا برای رشد بلند مدت، بر رنج و سختی زودگذر غلبه کنید.

  1. محدودیت های خود را قبول کنید.

من لازم بود که با خودم روراست باشم. من به سختی نفس می کشیدم و نمی توانستم همگام با گروه پیش بروم. گذاشتن حداکثر انرژی برای اینکه گام های سریع تری بردارم خیلی کمکی به من نکرد. مسیر من لازم بود که متفاوت باشد، و این موضوع کاملاً قابل قبول است. بعد از اجرای استراتژی جدیدم، مسیر برایم کمتر طاقت فرسا بود.

مسیر شما به سمت موفقیت شاید شبیه به هیچ کس دیگر به نظر نرسد. این کاملاً قابل قبول است. شرایط هر کسی متفاوت است. در عوض بپذیرید که کجا قرار دارید، تا بتوانید به خودتان چیزی را بدهید که برای موفق بودن لازم دارید.

وقتی که برای دستیابی به اهدافتان تلاش می کنید، موانع زیادی در طول راه وجود دارد. هنگامی که مسیر دشوارتر از چیزی شود که به آن عادت دارید، آسان است که دست های خود را به نشانه تسلیم بالا ببرید و کنار بکشید.

ولی اگر این درس ها را دنبال کنید، می توانید قدرت لازم برای ادامه دادن به حرکت در میان دشواری ها را پیدا کنید. و زمانی که پافشاری کنید، به پاداشی که ارزش آن همه تلاش را داشت دست پیدا خواهید کرد.

برگرفته ازمجله موفقیت



تاریخ : شنبه 97/4/23 | 9:30 صبح | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

چرا شکست برای رسیدن به موفقیت لازم است؟

شیرین ترین پیروزی آن است که از همه دشوارتر باشد، وقتی که حاضرید همه چیز را در میدان نبرد رها کنید، بدون اینکه تا پیش از رسیدن به لحظه مرگ و زندگی بدانید که تلاش های قهرمانانه شما کافی خواهد بود یا نه. جامعه هیچ پاداشی برای شکست قائل نیست، و شما در کتاب های تاریخ شکست های کمی را پیدا خواهید کرد که ثبت شده باشد.

شکست هایی که سنگ بنای موفقیت های آینده می شوند، از این قاعده مستثنی هستند. در مورد توماس ادیسون که معروف ترین اختراع او لامپ حبابی بود هم این قضیه صدق می کند، به طوری که او 1000 بار تلاش کرد تا بالاخره نمونه اولیه موفقی ساخت. خبرنگاری از او پرسید: «1000 بار شکست خوردن چه حسی داشت؟» ادیسون پاسخ داد: «من 1000 بار شکست نخوردم. لامپ حبابی اختراعی با 1000 مرحله بود.»

بر خلاف ادیسون، بسیاری از ما از شکست خوردن اجتناب می کنیم. ما به قدری روی شکست نخوردن متمرکز هستیم که برای موفقیت تلاش نمی کنیم، و در عوض به یک زندگی معمولی رضایت می دهیم. زمانی که ما اشتباهی مرتکب می شویم، آن را پنهان می کنیم و و به طور گزینشی خطاها و اشتباهات را در رزومه زندگی مان اصلاح می کنیم. «شکست یک گزینه نیست»، جری سی. بوستیک کنترل کننده پرواز ناسا ظاهراً در حین مأموریت بازگرداندن سفینه آسیب دیده آپولو 13 به زمین این را بیان کرد، و از آن زمان این جمله روی حافظه جمعی حک شده است. برای بسیاری از افراد در جامعه موفقیت محور ما، شکست فقط یه «غیر گزینه» به شمار نمی آید، بلکه یک نقص محسوب می شود. در بین تمام چیزهایی که ما در موردشان اشتباه می کنیم، این تفکر شاید در صدر لیست قرار بگیرد.

چرا شکست برای رسیدن به موفقیت لازم است؟

شکست بزرگترین معلم زندگی است

وقتی نگاهی دقیق تر به زندگی اندیشمندان بزرگ در طول تاریخ می کنیم، آمادگی برای شکست خوردن به هیچ وجه پدیده ای تازه یا خارق العاده نیست. از امثال آگوستین، داروین و فروید گرفته تا غول های کسب و کار و اسطوره های ورزشی کنونی، شکست ابزاری قدرتمند برای رسیدن به موفقیت بزرگ است. شکست و ناکامی بزرگترین معلمان زندگی هستند ولی متأسفانه بیشتر مردم و به ویژه فرهنگ های سازمانی محافظه کار، نمی خواهند آن را بپذیرند.

در عوض آن ها تصمیم می گیرند که محتاط عمل کنند و همان انتخاب های امن را دوباره و دوباره تکرار کنند. آن ها با این عقیده فعالیت می کنند که اگر هیچ موجی ایجاد نکنند، مورد توجه نیز قرار نمی گیرند؛ هیچ کس به خاطر شکست خوردن سر آن ها فریاد نمی زند چرا که به طور کلی هیچ وقت تلاش خاصی انجام نمی دهند تا به چیزی بزرگ برسند که احتمالاً ممکن است در آن شکست بخورند (یا موفق شوند).

با این حال، در اقتصاد امروزی، برخی از کارکنان دیگر از شکست فرار نمی کنند، بلکه از آن استقبال می کنند. بر اساس مقاله ای اخیر در مجله بیزنس ویک، بسیاری از شرکت ها آگاهانه به دنبال کارکنانی هستند که پیشینه ای از هم شکست و هم موفقیت داشته باشند، با این باور که این افراد در دل جنگ بوده اند، از نبرد نجات پیدا کرده اند و حالا دارای تجربه ای ارزشمند و پشتکاری مثال زدنی هستند.

آن ها کهنه کاران شکست هستند. مکتب فکری غالب در شرکت های مترقی این است که موفقیت بزرگ بستگی به ریسک بزرگ دارد، و شکست فقط یک محصول جانبی متداول است. مدیران اجرایی این شرکت ها به خاطر اشتباهاتشان عزا نمی گیرند بلکه آن ها را تبدیل به موفقیت های آینده می کنند.

 

سریع ترین مسیر به سمت موفقیت، داشتن طرز نگرشی مبنی بر عدم ترس از شکست است. رهبران و کارکنان برای اینکه کار خود را به درستی انجام دهند، موفق شوند و شرکت های خود را رقابتی نگه دارند، لازم است که هر روز دست به ریسک بزنند.

آن ها باید ایده ها، طرح ها، ارائه ها، توصیه ها، فناوری، محصولات، رهبری و بسیاری چیزهای دیگر را به صورت پر ریسک و پر استرس تحویل دهند. و باید تمام این ها را بدون ترس تحویل دهند، بدون ترس از هر نوع شکست، عدم پذیرش یا مجازات.

در مورد تلاش های فردی هم همین طور است، چه قصد داشته باشید بر چالشی خاص غلبه کنید یا اینکه به پتانسیل کامل خود در تمام جنبه های زندگی دست پیدا کنید. برای اینکه به بهترین توانایی خود برسید و غیر ممکن را ممکن سازید، نمی توانید از شکست بترسید. باید بزرگ فکر کنید، و باید به جلو حرکت کنید. وقتی به افرادی با این ذهنیت فکر می کنیم، مبتکران، مخترعان، و مکتشفان به ذهنمان خطور می کنند: آن ها از شکست به عنوان گامی ضروری برای رسیدن به موفقیت بی سابقه استقبال کردند.

چگونه ذهنیتی نترس داشته باشیم

یکی از بزرگترین رازهای موفقیت، عمل کردن در دایره توانایی خودتان ولی خارج از دایره راحتی تان است. اگر چه ممکن است شما به صورت جدی با شکست مواجه شوید، در عین حال ممکن است به صورت جدی با موفقیت مواجه شوید. و به همین دلیل است که ریسک و شهامت جدی ضروری هستند. در هر صورت، شما بیشتر از همیشه در مورد توانایی ها، استعدادها و عزم خود یاد خواهید گرفت، و اراده خود را برای چالش بعدی تقویت خواهید کرد. اگر این به نظرتان قلمروی خطرناکی می رسد، باید بگوییم که واقعاً هم همین طور می تواند باشد. ولی راه هایی وجود دارد که این ذهنیت نترس را در خود به وجود آورید.

نگرشی مثبت داشته باشید:

اولین قدم این است که به صورت آگاهانه نگرشی مثبت داشته باشید تا، بدون توجه به هر چیزی که با آن مواجه می شوید، بتوانید درس های تجربه را ببینید و به حرکت به سمت جلو ادامه دهید. این درست است که همه افراد ذاتاً مثبت اندیش نیستند. برای اینکه نگرش خود را عوض کنید، ابتدا باید یک انتخاب را برگزینید: باید به طور مرتب انتخاب کنید که نگرشی مثبت داشته باشید.

مطالب انگیزشی بخوانید و گوش دهید:

دوم، مدام محتوایی بخونید و گوش دهید که این نگرش را تقویت کند. تا می توانید کتاب های انگیزشی در مورد تفکر مثبت بخوانید. مطالعه شکست ها و واکنش متعاقب افراد موفق می تواند در این زمینه به شما کمک کند. اگر مدیر سازمان هستید، به کارکنانی که علی رغم تلاش زیاد در موضوعی با شکست مواجه شدند پاداش دهید و تلاش های آن ها را در جلوی تمام سازمان تحسین کنید تا همه متوجه شوند که شکست خوردن کاملاً قابل قبول است.

بنابراین کارکنان پیش خود خواهند گفت، «من همکار خود را می بینم که در کارش شکست خورد، و نه تنها به سر کار بازگشت، بلکه پیشرفت بیشتری هم کرد. من هم می توانم شکست بخورم و روز بعد سر کارم بیایم. همکارم گواهی بر این موضوع است.» او همچنین با این تفکر انگیزه پیدا می کند که، «اگر من در مورد شرایط فعلی خودم راضی بمانم و دست به ریسک نزنم، فرد دیگری متوجه خواهد شد که من چه کار می کنم، و در طول زمان تلاش بیشتری از من می کند و در نهایت من را از کار بیکار خواهد کرد.» شما باید خود را بهبود دهید، وگرنه کس دیگری دستاوردهای شما را می گیرد، آن ها را بهبود می دهد، و نتایج بهتری کسب خواهد کرد.



تاریخ : شنبه 97/4/23 | 1:1 صبح | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

چرا شکست برای رسیدن به موفقیت لازم است؟

شیرین ترین پیروزی آن است که از همه دشوارتر باشد، وقتی که حاضرید همه چیز را در میدان نبرد رها کنید، بدون اینکه تا پیش از رسیدن به لحظه مرگ و زندگی بدانید که تلاش های قهرمانانه شما کافی خواهد بود یا نه. جامعه هیچ پاداشی برای شکست قائل نیست، و شما در کتاب های تاریخ شکست های کمی را پیدا خواهید کرد که ثبت شده باشد.

شکست هایی که سنگ بنای موفقیت های آینده می شوند، از این قاعده مستثنی هستند. در مورد توماس ادیسون که معروف ترین اختراع او لامپ حبابی بود هم این قضیه صدق می کند، به طوری که او 1000 بار تلاش کرد تا بالاخره نمونه اولیه موفقی ساخت. خبرنگاری از او پرسید: «1000 بار شکست خوردن چه حسی داشت؟» ادیسون پاسخ داد: «من 1000 بار شکست نخوردم. لامپ حبابی اختراعی با 1000 مرحله بود.»

بر خلاف ادیسون، بسیاری از ما از شکست خوردن اجتناب می کنیم. ما به قدری روی شکست نخوردن متمرکز هستیم که برای موفقیت تلاش نمی کنیم، و در عوض به یک زندگی معمولی رضایت می دهیم. زمانی که ما اشتباهی مرتکب می شویم، آن را پنهان می کنیم و و به طور گزینشی خطاها و اشتباهات را در رزومه زندگی مان اصلاح می کنیم. «شکست یک گزینه نیست»، جری سی. بوستیک کنترل کننده پرواز ناسا ظاهراً در حین مأموریت بازگرداندن سفینه آسیب دیده آپولو 13 به زمین این را بیان کرد، و از آن زمان این جمله روی حافظه جمعی حک شده است. برای بسیاری از افراد در جامعه موفقیت محور ما، شکست فقط یه «غیر گزینه» به شمار نمی آید، بلکه یک نقص محسوب می شود. در بین تمام چیزهایی که ما در موردشان اشتباه می کنیم، این تفکر شاید در صدر لیست قرار بگیرد.

چرا شکست برای رسیدن به موفقیت لازم است؟

شکست بزرگترین معلم زندگی است

وقتی نگاهی دقیق تر به زندگی اندیشمندان بزرگ در طول تاریخ می کنیم، آمادگی برای شکست خوردن به هیچ وجه پدیده ای تازه یا خارق العاده نیست. از امثال آگوستین، داروین و فروید گرفته تا غول های کسب و کار و اسطوره های ورزشی کنونی، شکست ابزاری قدرتمند برای رسیدن به موفقیت بزرگ است. شکست و ناکامی بزرگترین معلمان زندگی هستند ولی متأسفانه بیشتر مردم و به ویژه فرهنگ های سازمانی محافظه کار، نمی خواهند آن را بپذیرند.

در عوض آن ها تصمیم می گیرند که محتاط عمل کنند و همان انتخاب های امن را دوباره و دوباره تکرار کنند. آن ها با این عقیده فعالیت می کنند که اگر هیچ موجی ایجاد نکنند، مورد توجه نیز قرار نمی گیرند؛ هیچ کس به خاطر شکست خوردن سر آن ها فریاد نمی زند چرا که به طور کلی هیچ وقت تلاش خاصی انجام نمی دهند تا به چیزی بزرگ برسند که احتمالاً ممکن است در آن شکست بخورند (یا موفق شوند).

با این حال، در اقتصاد امروزی، برخی از کارکنان دیگر از شکست فرار نمی کنند، بلکه از آن استقبال می کنند. بر اساس مقاله ای اخیر در مجله بیزنس ویک، بسیاری از شرکت ها آگاهانه به دنبال کارکنانی هستند که پیشینه ای از هم شکست و هم موفقیت داشته باشند، با این باور که این افراد در دل جنگ بوده اند، از نبرد نجات پیدا کرده اند و حالا دارای تجربه ای ارزشمند و پشتکاری مثال زدنی هستند.

آن ها کهنه کاران شکست هستند. مکتب فکری غالب در شرکت های مترقی این است که موفقیت بزرگ بستگی به ریسک بزرگ دارد، و شکست فقط یک محصول جانبی متداول است. مدیران اجرایی این شرکت ها به خاطر اشتباهاتشان عزا نمی گیرند بلکه آن ها را تبدیل به موفقیت های آینده می کنند.

 

سریع ترین مسیر به سمت موفقیت، داشتن طرز نگرشی مبنی بر عدم ترس از شکست است. رهبران و کارکنان برای اینکه کار خود را به درستی انجام دهند، موفق شوند و شرکت های خود را رقابتی نگه دارند، لازم است که هر روز دست به ریسک بزنند.

آن ها باید ایده ها، طرح ها، ارائه ها، توصیه ها، فناوری، محصولات، رهبری و بسیاری چیزهای دیگر را به صورت پر ریسک و پر استرس تحویل دهند. و باید تمام این ها را بدون ترس تحویل دهند، بدون ترس از هر نوع شکست، عدم پذیرش یا مجازات.

در مورد تلاش های فردی هم همین طور است، چه قصد داشته باشید بر چالشی خاص غلبه کنید یا اینکه به پتانسیل کامل خود در تمام جنبه های زندگی دست پیدا کنید. برای اینکه به بهترین توانایی خود برسید و غیر ممکن را ممکن سازید، نمی توانید از شکست بترسید. باید بزرگ فکر کنید، و باید به جلو حرکت کنید. وقتی به افرادی با این ذهنیت فکر می کنیم، مبتکران، مخترعان، و مکتشفان به ذهنمان خطور می کنند: آن ها از شکست به عنوان گامی ضروری برای رسیدن به موفقیت بی سابقه استقبال کردند.

چگونه ذهنیتی نترس داشته باشیم

یکی از بزرگترین رازهای موفقیت، عمل کردن در دایره توانایی خودتان ولی خارج از دایره راحتی تان است. اگر چه ممکن است شما به صورت جدی با شکست مواجه شوید، در عین حال ممکن است به صورت جدی با موفقیت مواجه شوید. و به همین دلیل است که ریسک و شهامت جدی ضروری هستند. در هر صورت، شما بیشتر از همیشه در مورد توانایی ها، استعدادها و عزم خود یاد خواهید گرفت، و اراده خود را برای چالش بعدی تقویت خواهید کرد. اگر این به نظرتان قلمروی خطرناکی می رسد، باید بگوییم که واقعاً هم همین طور می تواند باشد. ولی راه هایی وجود دارد که این ذهنیت نترس را در خود به وجود آورید.

نگرشی مثبت داشته باشید:

اولین قدم این است که به صورت آگاهانه نگرشی مثبت داشته باشید تا، بدون توجه به هر چیزی که با آن مواجه می شوید، بتوانید درس های تجربه را ببینید و به حرکت به سمت جلو ادامه دهید. این درست است که همه افراد ذاتاً مثبت اندیش نیستند. برای اینکه نگرش خود را عوض کنید، ابتدا باید یک انتخاب را برگزینید: باید به طور مرتب انتخاب کنید که نگرشی مثبت داشته باشید.

مطالب انگیزشی بخوانید و گوش دهید:

دوم، مدام محتوایی بخونید و گوش دهید که این نگرش را تقویت کند. تا می توانید کتاب های انگیزشی در مورد تفکر مثبت بخوانید. مطالعه شکست ها و واکنش متعاقب افراد موفق می تواند در این زمینه به شما کمک کند. اگر مدیر سازمان هستید، به کارکنانی که علی رغم تلاش زیاد در موضوعی با شکست مواجه شدند پاداش دهید و تلاش های آن ها را در جلوی تمام سازمان تحسین کنید تا همه متوجه شوند که شکست خوردن کاملاً قابل قبول است.

بنابراین کارکنان پیش خود خواهند گفت، «من همکار خود را می بینم که در کارش شکست خورد، و نه تنها به سر کار بازگشت، بلکه پیشرفت بیشتری هم کرد. من هم می توانم شکست بخورم و روز بعد سر کارم بیایم. همکارم گواهی بر این موضوع است.» او همچنین با این تفکر انگیزه پیدا می کند که، «اگر من در مورد شرایط فعلی خودم راضی بمانم و دست به ریسک نزنم، فرد دیگری متوجه خواهد شد که من چه کار می کنم، و در طول زمان تلاش بیشتری از من می کند و در نهایت من را از کار بیکار خواهد کرد.» شما باید خود را بهبود دهید، وگرنه کس دیگری دستاوردهای شما را می گیرد، آن ها را بهبود می دهد، و نتایج بهتری کسب خواهد کرد.



تاریخ : شنبه 97/4/23 | 1:1 صبح | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

آزمونهوش های چند گانه

به نظر هاوارد گاردنر[1] تلقی سنتی برای هوش انسانی ماهیتی ساده، یکپارچه و تک بعدی قائل است و ریشه در کوشش های ناظر به شناسایی عامل اصلی موفقیت تحصیلی دانش آموزان دارد(گاردنر، 1990). دست اندکاران نظام های تعلیم و تربیت برای ایفای هر چه بهتر مسئولیت های خود باید دست به ترمیم ذهنیت‌ها و برداشت‌های خویش از مفهوم هوش و استعداد انسانی بزنند. به عبارت دیگر به رسمیت شناختن چند گانگی یا کثرت هوش، خواه در قالب نظریه گاردنرتبلور یافته باشد یا هر نظریه دیگر، می‌تواند مبنای نظریه ای مناسب برای تفکر در زمینه اصلاحات در آموزش و پرورش در اختیار متولیان امر قرار دهد و در پرتو آن پرورش و هدایت استعدادها به شکل همه جانبه تر، عادلانه تر، واقع گرایانه تر و موثرتر اجرا شود( مهر محمدی، ؟،‌ص 10).  از نظر گاردنر هوش عبارتست از: استعداد حل کردن مسائل یا تولید یک محصول و ساخت چیزی که دست کم در یک چند فرهنگ با ارزش تلقی می شود(گاردنر،1990، ص16).   و این هوش ها عبارتند از هوش منطقی ـ ریاضی، هوش زبانی ـ کلامی ، هوش دیداری ـ فضایی ، وش موسیقیایی ، هوش بدنی ـ جنبشی، هوش میان فردی ، هوش درون فردی،   هوش طبیعت گرایی  و هوش هستی گرایی .

این آزمون دارای 80 عبارت است و نیرو و همکارانش (1390)  آن  را طراحی و اعتبار سنجی کرده اند .

همراه با4مقاله مرتبط رایگان

                                               جهت دریافت این پرسشنامه کلیک فرمائید.

برای مشاهده لیست همه ی  پرسشنامه های استاندارد لطفا همین جا روی پرسشنامه استاندارد کلیک فرمایید.

برای دسترسی به مطالب جالب در مورد موفقیت در زندگی و کسب و کار روش تحقیق، SPSS، انواع پرسشنامه و همچنین آگاهی از به روز شدن سایت در کانال تلگرامی ما عضو شوید.

کانال تلگرام

 



[1]- Howard Gardner



تاریخ : پنج شنبه 97/4/21 | 11:32 عصر | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

آزمونهوش های چند گانه

به نظر هاوارد گاردنر[1] تلقی سنتی برای هوش انسانی ماهیتی ساده، یکپارچه و تک بعدی قائل است و ریشه در کوشش های ناظر به شناسایی عامل اصلی موفقیت تحصیلی دانش آموزان دارد(گاردنر، 1990). دست اندکاران نظام های تعلیم و تربیت برای ایفای هر چه بهتر مسئولیت های خود باید دست به ترمیم ذهنیت‌ها و برداشت‌های خویش از مفهوم هوش و استعداد انسانی بزنند. به عبارت دیگر به رسمیت شناختن چند گانگی یا کثرت هوش، خواه در قالب نظریه گاردنرتبلور یافته باشد یا هر نظریه دیگر، می‌تواند مبنای نظریه ای مناسب برای تفکر در زمینه اصلاحات در آموزش و پرورش در اختیار متولیان امر قرار دهد و در پرتو آن پرورش و هدایت استعدادها به شکل همه جانبه تر، عادلانه تر، واقع گرایانه تر و موثرتر اجرا شود( مهر محمدی، ؟،‌ص 10).  از نظر گاردنر هوش عبارتست از: استعداد حل کردن مسائل یا تولید یک محصول و ساخت چیزی که دست کم در یک چند فرهنگ با ارزش تلقی می شود(گاردنر،1990، ص16).   و این هوش ها عبارتند از هوش منطقی ـ ریاضی، هوش زبانی ـ کلامی ، هوش دیداری ـ فضایی ، وش موسیقیایی ، هوش بدنی ـ جنبشی، هوش میان فردی ، هوش درون فردی،   هوش طبیعت گرایی  و هوش هستی گرایی .

این آزمون دارای 80 عبارت است و نیرو و همکارانش (1390)  آن  را طراحی و اعتبار سنجی کرده اند .

همراه با4مقاله مرتبط رایگان

                                               جهت دریافت این پرسشنامه کلیک فرمائید.

برای مشاهده لیست همه ی  پرسشنامه های استاندارد لطفا همین جا روی پرسشنامه استاندارد کلیک فرمایید.

برای دسترسی به مطالب جالب در مورد موفقیت در زندگی و کسب و کار روش تحقیق، SPSS، انواع پرسشنامه و همچنین آگاهی از به روز شدن سایت در کانال تلگرامی ما عضو شوید.

کانال تلگرام

 



[1]- Howard Gardner



تاریخ : پنج شنبه 97/4/21 | 11:32 عصر | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

پرسشنامهنگرشنسبتبهاعتیاد

یکیازمعضلاتمهمواساسیدردنیایکنونیاعتیادبهموادمخدر0 استکهعلیرغم تلاشهایفراوانوهزینه هایسنگینمبارزهباآنمی توانراه حلمنابوقابلقبولی برایجلوگیریوچیره شدنبراینمشکلجهانیبهدستآورد. براساسنظریهیادگیریاجتماعیبندورا0 افرادباورهاوتلاش هایخودرادر موردسوء مصرفموادازدوستانویاوالدینخودکهمصرفکنندهموادمخدرندبه دستمی آورند. همچنینکیفیتارتباطوالدینبافرزنداننیزدراینامرازاهمت به سزاییبرخورداراست. بر اساس مد یادگیری اجتماعی برخی عوامل محیطی از قبیل عملکرد والدین، همسالان ، منحرف و عوامل فردی نظیر ویژگی های شخصیتی با مصرف مواد مرتبط است (خدایاری و همکاران، 1395). این پرسشنامه دارای 35 گویه است.

همراه با5مقاله مرتبط رایگان

جهت دریافت این پرسشنامه کلیک فرمائید.

برای مشاهده لیست همه ی  پرسشنامه های استاندارد لطفا همین جا روی پرسشنامه استاندارد کلیک فرمایید.

برای دسترسی به مطالب جالب در مورد موفقیت در زندگی و کسب و کار روش تحقیق، SPSS، انواع پرسشنامه و همچنین آگاهی از به روز شدن سایت در کانال تلگرامی ما عضو شوید.

کانال تلگرام

 



تاریخ : پنج شنبه 97/4/21 | 12:45 عصر | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

 

پرسشنامه استاندارد چابک سازی سازمانی ژانگ و شریفی 2000

یکی از مهمترین فاکتورهای بقا و پیشرفت شرکتها در محیط پویای امروزی، چابکی آنها می باشد. ویژگی اساسی این محیط تغییر و عدم اطمینان است. در چنین محیطیعملکرد سازمانها چگونه باید باشد تا ضمن حفظ موقعیت خود در محیط، حداکثر منفعت را از تغییرات کسب نموده و پیشرفت کنند(قنبری و همکاران، 1393).

چابکی به معنای توانایی پاسخگویی و واکنش سریع و موفقیت آمیز به تغییرات محیطی است. واژه چابک بیانگر سرعت و قدرت پاسخگویی هنگام مواجهه با رویدادهای داخلی و خارجی سازمان است. سازمان چابک برای درک و پیش بینی تغییرات محیط کسب و کار طراحی شده به ساختاربندی خود می پردازد. از عوامل اساسی که باعث ایجاد و ارتقای چابکی سازمان است می توان آگاهی، انعطاف پذیری و بهره وری را نام برد.

پرسشنامه چابکی سازمانی، توسط ژانگ و شریفی(2000) طراحی و تدوین شده است. این مقیاس دارای 28 گویه و چهار مولفه می باشد .

همراه با2مقاله مرتبط رایگان

جهت دریافت این پرسشنامه کلیک فرمائید.

برای مشاهده لیست همه ی  پرسشنامه های استاندارد لطفا همین جا روی پرسشنامه استاندارد  کلیک فرمایید.

برای دسترسی به مطالب جالب در مورد موفقیت در زندگی و کسب و کار روش تحقیق، SPSS، انواع پرسشنامه و همچنین آگاهی از به روز شدن سایت در کانال تلگرامی ما عضو شوید.

کانال تلگرام

 



تاریخ : سه شنبه 97/4/19 | 7:46 عصر | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر
مطالب جدید تر مطالب قدیمی تر


  • paper | خرید لینک انبوه | خرید بک لینک ارزان
  • بک لینک با کیفیت | فال تاروت عشق