پرسشنامه سبک های دفاعی[1] (DSQ-40)اندروز و همکاران
مکانیسمهای دفاعی فرآیندهای شناختی خودکاری هستند که از افراد در برابر اضطراب، ادراک خطرها یا عوامل تنیدگیزا حمایت میکنند و واسطه بین واکنش در برابر تعارضهای هیجانی با عوامل تنیدگیزای درونی و بیرونی هستند. از لحاظ مفهومی و عملی، مکانیزمهای دفاعی به گروههای متفاوتی تقسیم میشوند که با سطح کنشوری دفاعی مرتبطاند. مکانیسمهای دفاعی به دلیل اهمیت ویژهای که در مفهوم پردازی اختلالهای روانی و درمان آنها از دیدگاه روانپویشی دارند، مورد توجه بالینی و پژوهشی خاص قرار گرفتهاند. بر اساس رویکرد روان تحلیلگری افراد در مواجهه با تنیدگی از سبکهای دفاعی مشخصی استفاده میکنند که این سبکها بر اساس میزان پختگی به سه گروه رشدیافته، رشدنایافته، و روانآزرده تقسیم میشوند و هریک از این سبکها شامل مکانیسمهای دفاعی ویژهای هستند. مشخص شده است که در افراد مبتلا به اختلالهای روانی، سبک دفاعی رشد نایافته و غیرانطباقی و در جمعیت غیربالینی سبک دفاعی به مراتب رشدیافتهتر است. پرسشنامه سبک های دفاعی (DSQ) در سال 1993 توسط اندروز و همکارانش مورد تجدید نظر قرار گرفت و دارای 40 عبارت است.
به همراه 16مقاله رایگان مرتبط
این پرسشنامه دارای روایی و پایایی و روش نمره گذاری مشخص و در قالب نرم افزار ورد نوشته شده و قابل ویرایش است.
دانلود پرسشنامه سبک های دفاعی (DSQ-40)اندروز و همکاران
برای مشاهده لیست همه ی پرسشنامه های استاندارد لطفا همین جا روی پرسشنامه استاندارد کلیک فرمایید.
عادت های بدی که باید همین امروز نابودشان کنید
بسیاری از ما عادت داریم که تصمیمات بزرگ زندگی را به اول هفته، اول ماه و یا حتی اول سال منتقل کنیم. اما متاسفانه در بسیاری از موارد این تصمیمات هرگز عملی نمی شوند. برای ایجاد تغییرات مثبت و دوری کردن از عادت های بد حتی ساعتی تعلل جایز نیست. اگر شما نیز تعدادی از عادت های اشتباه لیست زیر را دارید، به شما توصیه می کنیم که از همین امروز این عادات را در خودتان بکُشید..
عادت چک کردن شبکه های اجتماعی در زمان کار: شبکه های اجتماعی استادانه به نحوی طراحی شده اند که شما را همیشه در خود نگه دارند. غرق شدن در تلگرام، فیسبوک و.. میتواند سرگرم کننده باشد اما از طرفی میتواند کل روز شما را به باد دهد. بهترین راه این است که نوتیفیکیشن های گوشی خودتان را خاموش کنید و در زمان استراحت آن را چک کنید.
عادت فکر کردن به این که همه چیز در مورد شماست: رئیس اخمو در حال توطئه برای اخراج شما نیست، همکارتان به مدل موی شما نمی خندد. آنها در حال فکر کردن به زندگی و موارد و مشکلات خودشان هستند نه شما. لازم است که این تفکرات را از خودتان دور کنید.
عادت انجام همزمان چندکار: علم ثابت کرده است که تنها 2% از ما میتوانند همزمان چندکار را انجام دهند و multi-task هستند. پس تلاش نکنید. به جای اینکار کارهای لیستتان را به ترتیب اولویت و یک به یک انجام دهید. صفحات اضافی مرورگر و برنامه های غیرضروری و غیر مرتبط با کارتان را ببندید و پس از اتمام یکی به سراغ دیگری بروید.
عادت مقایسه کردن خودتان با دیگران: این بازی هرگز به نفع شما تمام نخواهد شد. همیشه افراد بهتر، پولدارتر و شادتری نسبت به شما وجود دارند. همیشه بر روی خودتان، سلامتیتان و تفکرات خودتان تمرکز کنید. به این صورت همیشه برنده خواهید بود.
عادت شکایت کردن: ارزشش رو ندارد. مراقب کلماتی که از دهانتان خارج می شود باشید، آنها بر شما و مردم اطراف شما تأثیر میگذارند. از چیزهای خوب صحبت کردن باعث اتفاق افتادن چیزهای خوب می شود و صحبت از چیزهای منفی، اتفاقات منفی را بیشتر می کند.
عادت وقت تلف کردن با افراد منفی: اگر آنها شما را دوست ندارند و حمایتتان نمی کنند، از شرشان خلاص شوید. نیاز به جنجال و هیاهو نیست، فقط از دسترسشان خارج شوید. آنها متوجه نخواهند شد، چون آنها بیش از اندازه خود محورند.
عادت ملاقات های طولانی و غیر ضروری: ملاقات کمتر به معنی کار بیشتر است. ما همه بزرگسال هستیم و به درستی میتوانیم بین اجتماعی بودن، خوش گذرانی و موفقیت در کارمان تعادل برقرار کنیم.
عادت "بله" گفتن: از بله گفتن به همه دست بکشید. با جواب مثبت دادن به کارها و مسوولیت های غیرضروری ممکن است که برای اولویت های اصلی خودتان وقت کافی نداشته باشد و این باعث سرخوردگی شما خواهد شد.
عادت بیزاری از خود و افکار خود: شما در کاری که انجام میدهید خوبید و اگر نمیتوانید این صدای منفی درون سرتان را وادار به سکوت کنید نیاز به یک تفکر عمیق برای غلبه بر این مشکل دارید.
عادت نشستن: دست از نشستن بردارید. به خودتان یک تکانی بدهید. بدوئید، ورزش کنید و تحرک داشته باشید. هرکاری که میکنید دست از نشستن بی هدف بردارید.
عادت کم توقع بودن: قانع شدن به چیزهای کوچک و نجنگیدن برای اهداف بزرگ، آن هم در سنین جوانی همان درجا زدن است.
عادت لاف زدن در مورد نتیجه کار پیش از اتفاق افتادن آن: مغز شما فکر می کند که آن را انجام داده است، تنها تا زمانیکه آن را به جهان اعلام میکنید. از این عادت دوری کنید.
عادت بهانه تراشی: زمانی که مشغول کاری هستید، مسوولیت آن را قبول کنید و این عادت دلیل تراشی را از بین ببرید. توجیهات و بهانه تنها اعتبار شما را زیر سوال میبرند.
عادت شایعه پراکنی برای افراد مشهور: شما یک فرد بزرگسال هستید و این نباید یک سرگرمی برای شما باشد. این کار غذای نامناسبی برای مغزتان است. شاید در ابتدا جالب و سرگرم کننده باشد اما همیشه نتیجه روانی منفی خواهد داشت.
عادت نگرانی نسبت به همه چیز: داشتن شک و تردید نسبت به مسائل پیرامون تا حدی خوب است، اما بدبینی شما جهان را تغییر نمیدهد و یا باعث ایجاد انگیزه در مردم نمیشود و حتی ایده خلاقانه ای هم بوجود نمی آورد. بدبینی بیش از اندازه تنها باعث پایین کشیدن شما می شود.
عادت نگرانی نسبت به مسائل خارج از کنترل: زمان، انرژی و منابع خودتان را بر روی بهبود خودتان صرف کنید. شما میتوانید همه چیز را در بدن خودتان کنترل کنید. تنها کافیست که فکر کنید و تفکر خود را عملی کنید. کنترل خودتان شما را مسلط به همه چیز خواهد کرد.
عادت به تصور اینکه همه چیز باید کامل باشد: این عملی نیست، هرگز. این تصور تنها یک شکل پیچیده ای از به تعویق انداختن کار است که جلوه ای از یک ترس عمیق است. این عادت اشتباه را از سر راه خود بردارید.
برگرفته از سایت : مجله موفقیت
پرسشنامه شادکامی مونش (MUNSH)
شادکامی یکی از مفاهیم و مولفههای اصلی زندگی افراد به شمار میرود و بسیاری از رشتهها از جمله شاخههایی از روانشناسی، سعی در فهم و تسهیل آن در زندگی افراد دارند. شادکامی مطمئنا از اهداف بزرگ بشر بوده است که همه برای رسیدن به آن تالش می کنند. میزان شادکامی بر اساس ارزشیابی افراد از خود و زندگی شان به دست می آید، این ارزشیابی ها ممکن است جنبه شناختی داشته باشد؛ مانند قضاوتهایی که در مورد خشنودی از زندگی صورت می گیرند و یا جنبه عاطفی که شامل خلق و هیجاناتی است که در واکنش به رویدادهای زندگی ظاهر می شود ( بلانچ و درید، 2003) . شادکامی، زمانی به وجود آید که انسان، از خود و محیط اطراف خود، احساس رضایت بیشتر داشته باشد ( بتنال، 2005). روابط مثبت با دیگران، هدفمندبودن زندگی، رشد شخصی، دوستداشتن دیگران و طبیعت از اجزای شادکامی به حساب می آیند ( کار، 2004).
شادکامی دارای سه جزء اصلی است: هیجان مثبت، رضایت از زندگی و فقدان هیجان منفی از قبیل افسردگی و اضطراب. برخی از پژوهشگران عقیده دارند که شادکامی دارای مولفههای عاطفی، اجتماعی و شناختی است. مولفه عاطفی باعث میشود که فرد همواره از نظر خلقی شاد و خوشحال باشد. مولفه اجتماعی موجب گسترش روابط اجتماعی با دیگران و افزایش حمایت اجتماعی میشود. مولفه شناختی موجب میگردد فرد نوعی تفکر و پردازش اطلاعات ویژه خود داشته باشد و وقایع روزمره را طوری تعبیر و تفسیر کند که خوشبینی وی را به دنبال داشته باشد. پرسشنامه شادکامی مونش (MUNSH) به منظور اندازهگیری شادکامی طراحی شده است. با در نظر گرفتن دیدگاههای مختلف درباره سلامت روانشناختی و مقیاسهاس متنوعی که برای اندازهگیری آن ساخته شده است، کوزما و استونز در سال 2000 آزمونی را ساختند که بیشتر بر مقدار و شدت احساسات مثبت و منفی تاکید میکند. این مقیاس 24 عبارت دارد.
به همراه 3مقاله رایگان
پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ35 سوالی
رضامندی زناشویییکیازمهمترینشاخصهایرضایتاززندگیاستکهبرمیزانسلامت روانی،میزانرضایتاززندگیوحتیبرمیزاندرآمد،موفقیتتحصیلیورضایتازشغل زوجینتأثیرمیگذارد. ازسوییناسازگاریدرروابطزوجینموجباختلالدرروابطاجتماعی، گرایشبهانحرافاتاجتماعیوافولارزشهایفرهنگیبینزنوشوهرهامی شود )جنیدیوهمکاران، 1387) . روچوهمکاران (1981) رضامندیزناشوییرابه صورتنگرش هایااحساساتکلیفردنسبتبههمسرورابطه اشتعریفمی کند. گاگنون ( 1999) رضایتزناشویی را به عنوانخشنودی،خرسندیوسازگاریدررابطهزوجیمعرفی کرده است (ناطقیانوهمکاران، 1387 ).
«پرسشنام? انریچ» دارای فرم های 125، 115، 47 و 35 عبارتی هست (خجسته مهر و همکاران، 1392). در این تحقیق از فرم 35سوالی استفاده شده است. فرم 35 سوالی توسط اولسون در سال 2006 با تجدید نظر در فرم اصلی برای ارزیابی زمینه های بالقوه مشکل زا یا شناسایی زمینه های قوت و پرباری رابط? زناشویی ساخته شد . این پرسشنامه برای ارزیابی زمینه های بالقوه مشکل زا یا شناسایی زمینه های قوت و پرباری رابط? زناشویی به کار می رود. همچنین از این پرسشنامه برای تشخیص زوجهایی استفاده می شود که نیاز به مشاوره و تقویت رابطه خود دارند. به علاوه، این پرسشنامه به عنوان یک ابزار معتبر در تحقیقات متعددی برای بررسی رضایت زناشویی مورد استفاده قرار گرفته است. «پرسشنام? انریچ» 35 عبارتی از 4 خرده مقیاس تحریف آرمانی، رضایت زناشویی ، ارتباطات و حل تعارض تشکیل شده است( آسوده، 1389).
به همراه 1مقاله رایگان
این پرسشنامه دارای روایی و پایایی و روش نمره گذاری مشخص و در قالب نرم افزار ورد نوشته شده و قابل ویرایش است.
دانلود پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ35 سوالی
برای مشاهده لیست همه ی پرسشنامه های استاندارد لطفا همین جا روی پرسشنامه استاندارد کلیک فرمایید.
پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ 47 سوالی
رضامندی زناشویییکیازمهمترینشاخصهایرضایتاززندگیاستکهبرمیزانسلامت روانی،میزانرضایتاززندگیوحتیبرمیزاندرآمد،موفقیتتحصیلیورضایتازشغل زوجینتأثیرمیگذارد. ازسوییناسازگاریدرروابطزوجینموجباختلالدرروابطاجتماعی، گرایشبهانحرافاتاجتماعیوافولارزشهایفرهنگیبینزنوشوهرهامی شود )جنیدیوهمکاران، 1387) . روچوهمکاران (1981) رضامندیزناشوییرابه صورتنگرش هایااحساساتکلیفردنسبتبههمسرورابطه اشتعریفمی کند. گاگنون ( 1999) رضایتزناشویی را به عنوانخشنودی،خرسندیوسازگاریدررابطهزوجیمعرفی کرده است (ناطقیانوهمکاران، 1387 ).
«پرسشنام? انریچ» فرم 47 سوالی توسط اولسون[1] در سال 1998 در آمریکابرای ارزیابی زمینه های بالقوه مشکل زا یا شناسایی زمینه های قوت و پرباری رابط? زناشویی ساخته شد . این پرسشنامه دارای فرم ها 125، 115و 35 عبارتی نیز هست. در این تحقیق از فرم 47سوالی استفاده شده است. این پرسشنامه برای ارزیابی زمینه های بالقوه مشکل زا یا شناسایی زمینه های قوت و پرباری رابط? زناشویی به کار می رود. همچنین از این پرسشنامه برای تشخیص زوجهایی استفاده می شود که نیاز به مشاوره و تقویت رابطه خود دارند. به علاوه، این پرسشنامه به عنوان یک ابزار معتبر در تحقیقات متعددی برای بررسی رضایت زناشویی مورد استفاده قرار گرفته است. «پرسشنام? انریچ» 47 عبارتی از 9 خرده مقیاس مسایل شخصی، ارتباط دو تایی ، حل تعارض، مدیریت مالی ، فعالیتهای اوقات فراغت، رابط? جنسی، فرزندان و فرزند پروری ، خانواده و دوستانو جهت گیری مذهبی تشکیل شده است.
به همراه 3مقاله رایگان
این پرسشنامه دارای روایی و پایایی و روش نمره گذاری مشخص و در قالب نرم افزار ورد نوشته شده و قابل ویرایش است.
دانلود پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ 47 سوالی
برای مشاهده لیست همه ی پرسشنامه های استاندارد لطفا همین جا روی پرسشنامه استاندارد کلیک فرمایید.
پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ
رضامندی زناشویییکیازمهمترینشاخصهایرضایتاززندگیاستکهبرمیزانسلامت روانی،میزانرضایتاززندگیوحتیبرمیزاندرآمد،موفقیتتحصیلیورضایتازشغل زوجینتأثیرمیگذارد. ازسوییناسازگاریدرروابطزوجینموجباختلالدرروابطاجتماعی، گرایشبهانحرافاتاجتماعیوافولارزشهایفرهنگیبینزنوشوهرهامی شود )جنیدیوهمکاران، 1387) . روچوهمکاران (1981) رضامندیزناشوییرابه صورتنگرش هایااحساساتکلیفردنسبتبههمسرورابطه اشتعریفمی کند. گاگنون ( 1999) رضایتزناشویی را به عنوانخشنودی،خرسندیوسازگاریدررابطهزوجیمعرفی کرده است (ناطقیانوهمکاران، 1387 ).
«پرسشنام? انریچ» توسط اولسون[1] و همکاران در سال 1989 در آمریکابرای ارزیابی زمینه های بالقوه مشکل زا یا شناسایی زمینه های قوت و پرباری رابط? زناشویی ساخته شد . این پرسشنامه دارای فرم ها 125، 115، 47 و 35 عبارتی است. در این تحقیق از فرم 115 سوالی استفاده شده است. «پرسشنام? انریچ» یک ابزار 115 سوالی ، و فرم دیگر از آن 125 سوالی است.این پرسشنامه برای ارزیابی زمینه های بالقوه مشکل زا یا شناسایی زمینه های قوت و پرباری رابط? زناشویی به کار می رود. همچنین از این پرسشنامه برای تشخیص زوجهایی استفاده می شود که نیاز به مشاوره و تقویت رابطه خود دارند. به علاوه، این پرسشنامه به عنوان یک ابزار معتبر در تحقیقات متعددی برای بررسی رضایت زناشویی مورد استفاده قرار گرفته است.
به همراه 1مقاله رایگان
این پرسشنامه دارای روایی و پایایی و روش نمره گذاری مشخص و در قالب نرم افزار ورد نوشته شده و قابل ویرایش است.
دانلود پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ
برای مشاهده لیست همه ی پرسشنامه های استاندارد لطفا همین جا روی پرسشنامه استاندارد کلیک فرمایید.
هر طور شده این 10 عادت بد را ترک کنید !
عادات بد روی همه جنبههای زندگی ما اثر میگذارند، خلاقیت و ابتکار ما را میکاهند، جلوی پیشرفت شغلی ما را میگیرند و در نهایت باعث میشوند رفاه و آسایش کمتری در زندگی داشته باشیم.
ما از زیانآور بودن بسیاری از آنها آگاهیم. اما به صورت عادتی هر روز آنها را تکرار میکنیم و برنامه و عزمی برای ترک کردنشان نداریم. در اینجا 10 تا از این عادات بد را با هم مرور میکنیم.
1- خوردن، وقتی که گرسنه نیستید
اضافهوزن و چاقی میتواند منشأ بسیاری از بلاها باشد: مشکلات سلامتی، اعتماد به نفس پایین، دردسرهایی مثل پیدا کردن لباس با سایز مناسب، جتی پیدا کردن همسر و پیشرفت شغلی!
بعضی اوقات ما تحت فشار اطرافیان مجبور به خوردن میشویم. مثلا در مهمانیها، یا وقتی که پدر، مادر یا همسرمان، نگران اصطلاحا ضعف کردن ما حین کار روزانه میشوند و وادارمان میکنند که یک وعده غذای کامل بخوریم، در حالی که ممکن است واقعا نیازی به خوردن آن نداشته باشیم.
متأسفانه از لحاظ فرهنگی ما گرفتار این معضل هستیم و من شخصا نمیدانم چرا وقتی خودمان میزبان هستیم، خودمان را جای میهمان نمیگذاریم و تلاش میکنیم با رصد و پایش دقیق، میزان خالی شدن دیس و بشقاب او را بسنجیم!
اما از این گذشته، خیلی وقتها، ما دچار یک چرخه معیوب استرس- خوردن میشویم. این چرخه معیوب به این صورت است:شما دچار یک استرس هستید، مثلا امتحانی در پیش دارید، کارتان در طول روز خوب پیش نرفته، مشاجرهای داشتهاید یا خسته از کار ملالآور روزانه هستید، این استرس برایتان مزاحمت ایجاد میکند، به طرف یخچال یا سمت تنقلات میروید، به صورت مهارنشدهای میخورید.بعد از اینکه کالری بسیار زیادی را وارد بدن کردید، احساس گناه میکنید که چرا نتوانستهاید جلوی خودتان را بگیرید و عاقلانه رفتار نکردهاید و بر میزان اضافه وزن خود افزودهاید. بنابراین لحظات و دقایق کوتاه احساس لذت از خوردن شما سپری میشود و جایش را استرس بیشتر میگیرد.حالا این استرس بیشتر ممکن است، دوباره شما را سمت خوردن راهنمایی کند. متأسفانه بسیاری از موارد اضافه وزن و چاقی به خاطر تکرار مداوم این چرخه هستند.
چاره کار چیست؟ چطور میشود این عادت را ترک کرد؟
چاره کار این است که نخست به جای خوردن تنقلات پرکالری، عادت کنید که میوه و تنقلات کمکتاری بخورید. مهمتر از آن سعی کنید چند بار که دچار استرس شدهاید، به صورت ارادی، از خوردن پرهیز کنید. حتی میتوانید روی در یخچال برچسبی نصب کنید که روی آن نوشته شده باشد، من میتوانم استرسم را کنترل کنم. اما یک کار هوشمندانه ایجاد یک عادت خوب میتواند باشد. به خودتان عادت بدهید که استرس خود را به جای خوردن، سمت ورزش سوق بدهید. من شخصا خیلیها را میشناسم که عادت پیدا کردهاند که موقع استرس، ورزش کنند.
2- استفاده از موبایل و تبلت در هنگام خواب
یکی از بدترین عادات ممکنه که متأسفانه همهگیر شده همین است. نور آبی و حتی سفیدی که از صفحات نمایش به چشمان ما میرسد، میزان ترشح هورمون ملاتونین بدن ما را تغییر میدهند و بنابراین با مختل کردن فیزیولوژی بدن ما باعث بدخوابی میشوند. پیداست که بدخوابی روز بعد چقدر روی سلامتی و کار شما تأثیر میگذارد.
چاره کار چیست؟
به کتاب رو بیاورید! کتاب آن تابش نور زیانآور را ندارد. به علاوه ذهن شما را دچار پرش فکری مداوم هم نمیکند. وقتی با تلگرام کار میکنید مدام از یک کانال به کانال دیگر میپرید و ذهن مشوشی پیدا میکنید، اما وقتی یک داستن کوتاه میخوانید، ذهنتان به صورت لذتبخشی روی یک جریان تمرکز میکند و چه بسا در میانه داستان به صورت لذتبخشی خواب چشمانتان را برباید و بقیه داستان را در خواب تکمیل کنید!!
3- شکوه و شکایت کردن مدام (غر زدن)
متأسفانه برخیها عادت کردهاند غر بزنند تا به خیال خودشان سبک شوند. اما شکوه و شکایت کردن بیهوده، جز پراکندن احساس منفی و پذیرش شکست و بیکفایتی و یا مقدر بودن قطعی ناملایمات زندگی کارکرد دیگری ندارد. تازه اطرافیان و نزدیکان شما را هم گریزان میکند.این موضوع حتی از نظر علمی هم ثابت شده.
چاره کار؟ قبول کنید که هیچ فرد یا شرایطی ایدهآل نیست. ما زندهایم تا مبارزه کنیم و تغییر بدهیم. تلاش کنید هر روزتان را با برنامهریزی بهتر از دیروز کنید.
4- عادت به بینظمی
بینظمها هم خودشان را آزار میدهند و هم اطرافیان خود را. بینظمی در زمانبندی، تقسیم کارها و چینش وسایل خانه یا محیط کار، عوارض بدخیمی در پی خواهد داشت.
چاره کار:از تقویم استفاده کنید. از یک اپلیکیشن برای سامان دادن کارهای ضروری یا دفترچه استفاده کنید. اولویتهایتان را مشخص کنید و سرموقع بیدار شوید و به خواب بروید.
5- چندکارگی
چندکارگی یک افسانه است. باور کنید که شما به هیچ عنوان نمیتوانید چند کار مختلف را با هم انجام بدهید. شاید چند روزی بتوانید این فشار را تحمل کنید. اما چون سیمکشی و ساختار مغز ما برای چندکارگی درست نشده، ادامه دادن این روند، یا منجر میشود که شما وسط کار کم بیاورید یا میزان خلاقیت و کارایی شما را به شدت کاهش میدهد.
چاره کار: در هر بازه زمانی، فقط یک کار را انجام بدهید. کارهایتان را اولویتبندی کنید و فهرستی برای انجام آنها تهیه کنید. سعی کنید این فهرست حتما نوشتاری باشد.
6- نداشتن برنامهریزی و هدف برای پسانداز
خب، خیلیها ممکن است بگویند که مبلغی که برای پسانداز میتوانند کنار بگذارند، آنقدر ناچیز است که برای اذیت نشدن روحی، ترجیح میدهند اصلا به آن فکر نکنند!
اما خب، طبق توصیه قدما، همین پساندازهای ناچیز هم در آینده به کارتان خواهد آمد. اهداف خود را مشخص کنید و واقعبین باشید!
7- ولخرجی
ولخرجی، خیلی زود منجر به استرس شدید شما میشود و در پی آن مشکلات سلامتی مانند فشار خون، ناراحتیها گوارشی، سردرد، افسردگی، کمردرد و اسپاسمهای عضلانی ممکن است گریبان شما را بگیرند. میزان درآمد و هزینههای خود را روی کاغذ بیاورید و منطقی باشید. یاد بگیرید که تکانهای خرید نکنید. این روزها به خصوص به خاطر فروشگاههای آنلاین متعددی که در دسترس هستند، این پرهیز از خریدهای تکانهای، اهمیت بیشتری پیدا میکند.
8- بدگویی و شایعهسازی
وقتی در یک محفل دوستانه برای گرم شدن جمع و «باحال» به نظر رسیدن، بیپروا از غایبان بدگویی میکنید، باید در نظر داشته باشید که مخاطبان شما گرچه در همان دقیقا با شما میخندند و خوشند، اما به صورت همزمان اعتمادشان از شما سلب میشود، چون میدانند که شما ممکن است رفتار مشابهی با آنها داشته باشید.
9- سیگار کشیدن
10- بهانهتراشی بیش از حد
برخیها عادت دارند، به محض اینکه خطایی از آنها سر بزند یا یک کار را درست انجام ندهند، شروع به فهرست کردن بهانههای مختلف کنند و طرفشان را مجاب کنند. اما بهتر است این عادت را ترک کنید، چرا که ما همیشه با برنامهریزی و کار هدفدار میتوانیم همه موانع را دور بزنیم. کارهایتان را اولویتبندی کنید، مهلت مشخصی برای انجام آنها مشخص کنید. واقعبین باشید و به جای اهدافی که واقعا رسیدن به آنها دشوار است، اهداف سادهتری و در دسترسی مشخص کنید که رسیدن به آنها ممکن باشد و نیاز به بهانهتراشی در هنگام ناکامی احتمالی، نداشته باشند.
پرسشنامه رفتار مشک?ت یادگیری (CLDQ) کلورادو
مشکلات یادگیری واقعیت های غیر قابل انکاری هستند که در تمام جوامع و فرهنگها به چشم می خورند. کودکان دارای این مشکلات که عمدتا دچار نا توانیهای یادگیری هستند، اغلب ظاهری طبیعی دارند و رشد جسمی، قد و وزنشان نشانگر عادی بودن آنان است. آنان از هوشی نیز دارای عقب ماندگی نمی باشند، مانند سایر همسالان خود صحبت کرده و بازی می کنند. این پرسشنامه توسط ویلکات و همکاران (2011) تهیه شده، داری 20 عبارت است و مشک?ت یادگیری را متشکل از پنجعامل اساسی خواندن، حساب کردن، شناخت اجتماعی، اضطراب اجتماعی و عملکردهای فضایی میداند که موجب مشک?ت یادگیری میشوند.
به همراه 1مقاله رایگان
این پرسشنامه دارای روایی و پایایی و روش نمره گذاری مشخص و در قالب نرم افزار ورد نوشته شده و قابل ویرایش است.
دانلود پرسشنامه رفتار مشک?ت یادگیری(CLDQ) کلورادو
برای مشاهده لیست همه ی پرسشنامه های استاندارد لطفا همین جا روی پرسشنامه استاندارد کلیک فرمایید.
اشتباهاتی که در محل کار مرتکب می شوید
جدا از استعدادهایتان و هرآنچه انجام دادهاید، رفتارهای مشخصی وجود دارد که با انجام آنها دید مردم برای همیشه نسبت به شما تغییر خواهد کرد.
همهی ما کارهای احمقانهای را که مردم در محل کار انجام میدهند دیده یا دربارهی آنها شنیدهایم. لازم نیست حتما یک صندلی بردارید و آن را از پنجره بیرون بیندازید یا وسط یک ارائهی مهم، محل را ترک کنید تا زندگی حرفهای خود را به خطر بیندازید.
مسائل زیادی وجود دارند که میتوانند موقعیتهای شغلی را برای افراد خوب و سختکوش از بین ببرند. اشتباهاتی که غیرعمد صورت میگیرند اما میتوانند عواقب سختی را بههمراه داشته باشند. در این مقاله با این اشتباهات آشنا میشوید.
«نباید یک اشتباه را دو بار مرتکب شوید، چراکه بار دوم دیگر اشتباه نیست بلکه انتخاب است.» – ناشناس
همچنین احتیاجی نیست که حتما مرتکب اشتباه «بزرگی» شوید و بعد به فکر چاره باشید، «اشتباهات کوچک» نیز میتوانند به مرور زمان روی هم انباشته شوند و به همان اندازه یا حتی بیشتر از اشتباهات بزرگ، زندگی حرفهایتان را تهدید کنند.
خودآگاهی مهارتی حیاتی در محل کار است و پایه و اساس هوش هیجانی است. تحقیقات نشان میدهد که خودآگاهی، 58 % از عملکرد شغلی شما را شامل میشود. اگر همیشه هوشیار باشید، به راحتی میتوانید مشکلاتی را که به شما و آینده شغلیتان صدمه میزنند، کنترل کنید.
وعدهی زیاد و عرضهی کم
اگر صادق و سختکوش و دارای اعتمادبهنفس کافی باشید، احتمالا وسوسه میشوید که به مشتریان خود قول دهید کار بیشتری به آنها تحویل میدهید. اما باید بدانید که دلیلی ندارد خود را زیاد تحت فشار قرار دهید زیرا این کار میتواند در آینده شما را ناتوان جلوه بدهد.
فرض کنید قول دادهاید کاری را دو ساعته تحویل دهید و انجام کار سه ساعت طول کشیده است، احتمالا فکر میکنید کار را با موفقیت انجام دادهاید چراکه همچنان آن را با سرعت بالایی تمام کردهاید. اما وقتی چیزی را به کسی قول میدهید، او دقیقا انتظار همان را از شما دارد و نه کمتر (در مثال ما یعنی دقیقا 2 ساعت نه 3 ساعت!)؛ اگر از همان اول انتظارات واقعبینانهای ایجاد میکردید، میتوانستید این کار را با همان کیفیت و در همان زمان با نتایج بهتری ارائه دهید. کاری نکنید که اهدافتان به عمد دستکم گرفته شوند؛ فقط دربارهی نتیجه ارائهتان واقعبینانه وعده دهید و انتظاراتی ایجاد کنید که حتی بتوانید بهتر از آن عمل کنید. در غیر این صورت شما بدقول دیده میشوید!
از دست دادن کنترل احساسات
شرکت من خدمات مربیگری اجرایی ارائه میدهد و ما در این راه به افراد زیادی برخوردیم که وسایل را پرتاب میکردند، فریاد میکشیدند، باعث گریه مردم میشدند و دیگر نشانههای اینچنینی که از عدم توانایی آنها در کنترل احساسات سررشته میگیرد. عدم توانایی در کنترل احساسات نشان میدهد که فرد از هوش هیجانی بسیار کمی برخوردار است و این موضوع یکی از سادهترین دلایلی است که شخص را در معرض اخراج شدن قرار میدهد. مهم نیست چقدر سختکوش و قابل اعتماد هستید، همین که چنین رفتارهایی نشان بدهید اطمینان کردن به شما برای دیگران سخت شده و باور نمیکنند که بتوانید در مواقع حساس خود را کنترل کنید.
اگر بیش از حد عصبانی شوید و عصبانیتتان را روی کسی تخلیه کنید، جدا از اینکه آن شخص لیاقت این برخورد را داشته باشد یا نه، باعث میشود دید مردم نسبت به شما عوض شود؛ به شما برچسب بیثباتی و تهدیدآمیز بودن میزنند و نزدیک شدن به شما را غیرممکن میبینند.
کنترل احساساتتان باعث میشود بتوانید در مسیر درست به راهتان ادامه دهید. اگر هنگام روبهرو شدن با فردی که شما را عصبانی میکند توانایی کنترل احساستان را داشته باشید، در نهایت او کسی است که بد به نظر میرسد نه شما.
چاپلوسی برای رئیس
افرادی هستند که چاپلوسی برای رئیسشان را مدیریت در کار میدانند، اما واقعا اینطور نیست. چاپلوسی راه درستی برای ایجاد یک رابطهی محترمانه بین شما و رئیستان نیست؛ این رفتارِ افرادِ آبزیرکاه و متقلب است. چاپلوسان سعی میکنند بهجای کار و تلاش، با تقویت غرور و عزتنفس رئیسشان توجه او را جلب کنند؛ البته همیشه کسانی که واقعا کار و تلاش میکنند از چاپلوسها موفقترند.
بله، شما میخواهید رابطهی خود و رئیستان را بهتر کنید ولی نباید برای رسیدن به این هدف دست به چنین کاری بزنید. در رابطه بین رئیس و کارکنان، اعتبار و اصالت مهم است. هیچ جایگزینی برای کار و تلاش وجود ندارد.
خوردن غذاهای بودار
اگر محل کار شما در کشتی نباشد، مسلما همکاران شما از اینکه همهجا بوی ماهی مانده بدهد ناراحت میشوند. قانون کلی در زمینهی بردن غذا به محل کار میگوید: اگر بوی غذای شما انقدر زیاد است که از درب آشپزخانه خارج میشود و در همهجا میپیچد، بهتر است در خانه بماند.
ممکن است مسئلهی کوچکی به نظر برسد اما بردن غذای بودار به محل کار بیملاحظگی است و تمرکز دیگران را از بین میبرد؛ وقتی چنین مسئلهی سادهای را نادیده میگیرید همکارانتان ناراحت و عصبانی میشوند. ناهار پر ادویهی شما به همه میگوید که به آنها اهمیت نمیدهید، حتی اگر واقعا اینطور نباشد.
از پشت خنجر زدن
تیتر موضوع کل مطلب را بیان میکند. از پشت خنجر زدن به همکارانتان چه بهعمد باشد چه ناخواسته، یکی از دلایل درگیریهای محل کار است. مردم گاهی برای اینکه از دعوا جلوگیری کنند، شخص دیگری را مقصر اشتباه خودشان جلوه میدهند، اما به محض اینکه قربانی تیغهی خنجر را در کمرش حس کند حتی باعث درگیریهای بیشتری میشود. مهم نیست هدفتان چه باشد، هر بار که سعی کنید یک نفر را در چشمان همکارانش بد جلوه دهید مثل این است که از پشت به او خنجر زده باشید.
منفیگرایی
گاهی اوقات وقتی احساس خوبی ندارید و ناراحتید، حتی اگر نخواهید، حال شما میتواند روی دیگران هم تأثیر بگذارد. شما استخدام شدید تا کار را برای رئیس و همکارانتان راحتتر کنید نه اینکه آن را برایشان سختتر کنید. کسانی که منفیگرایی را در محلکار خود پخش کرده و دائما دربارهی کار و مردم شکایت میکنند، کار را برای دیگران نیز پیچیدهتر میکنند.
شایعه پراکنی
کسانی که درگیر شایعه پراکنی دربارهی دیگران میشوند، در نهایت خود را بد جلوه میدهند. بالاخره روزی دیگران متوجه میشوند که شما دائما دارید دربارهی زندگی و اشتباهاتشان صحبت میکنید و ممکن است ناراحت شوند. قطعا شما نمیخواهید دیگران را آزار دهید و به شخصیت خودتان لطمه وارد کنید.
با تکبر حرفزدن
وقتی کسی دربارهی موفقیتی که کسب کرده زیاد صحبت کند و هیجانزده شود نشان میدهد این اتفاق برای او زیاد رخ نمیدهد؛ از طرف دیگر اگر طوری رفتار کند که انگار برای او اهمیت زیادی ندارد، مردم فکر میکنند کسب موفقیت برای او اتفاقی همیشگی است. انجام کارهای بزرگ بدون اینکه با تکبر دربارهشان صحبت کنید، همان نتیجهای که میخواهید را روی دیگران میگذارد و در عین حال ذهنیت قوی شما را نشان میدهد و میگوید موفقیت برای شما کم اتفاق نمیافتد.
اعلام اینکه از شغلتان متنفرید
بدترین چیزی که هرکسی میتواند در محل کارش بشنود این است که یک نفر چقدر از شغلش ناراضی است. ابراز نارضایتی در محل کار باعث میشود فردی منفینگر شناخته شوید و روحیهی کل گروه را از بین ببرید. مدیران به سرعت افراد ناراضی و کسانی که به گروه انرژی منفی میدهند را تشخیص میدهند. آنها میدانند که همیشه افراد مشتاقی در گوشهای منتظرند تا جایگزین این افراد شوند.
منبع: مجله موفقیت
آیا وقتش رسیده از کارتان استعفا دهید ؟
همه ما روزهای بدی در سر کارمان داشتهایم. یا حتی یک هفته بعد یا بیشتر. ولی اگر آخرین روز خوبی که در محلکارتان داشتهاید را به یاد نمیآورید، احتمالاً وقتش است که به بیرون آمدن از آن کار فکر کنید. البته مطمئناً به نشانههای بیشتری از این نیاز دارید تا برای این تصمیم مطمئن شوید به همین خاطر ما این لیست را برایتان گردآوری کردهایم. اگر چند مورد از این نشانهها را طی چند ماه اخیر مشاهده کردهاید، باید به طور جدی به تغییر محلکارتان فکر کنید.
همیشه کسل و بیحوصله هستید
اگر وضعیت کاریتان دیگر هیچ چالشی برای شما ندارد و در این زمینه با رئیستان صحبت کردهاید و هیچ تغییری صورت نگرفته است، میتواند نشانه این باشد که باید از کارتان استعفا دهید. بااینکه بیحوصلگی در محلکار گاهی احساسی عادی و طبیعی است ولی محققان بر این باورند که طولانی شدن این احساس یک علامت هشدار است که نشان میدهد کارتان چیزی نیست که از آن لذت ببرید. اگر بیشتر ساعات کاریتان را صرف گشت زدنهای اینترنتی یا بازی با موبایلتان میکنید یا مدام چشمتان به ساعت است که کی ساعت کارتان تمام میشود، دیگر وقت بیرون آمدن از آن کار است.
از مهارتهایتان استفاده نمیشود
خیلی وقتها نیاز است که به رئیستان ثابت کنید که چه تواناییهایی دارید و از پس مسئولیتهای بیشتر هم برمیآیید. ولی اگر مدتی این کار را انجام دادید و وضعیت کاریتان تغییری نکرد و همچنان نتوانستید از استعدادها و مهارتهایتان استفاده بهینه کنید، به انتخابهای کاری دیگر خود فکر کنید.
اهداف کارفرمایتان با اهداف شما همخوانی ندارد
این روزها بیشتر افراد برایشان مهم است که وقتشان را در شرکتی درست و مناسب سرمایهگذاری کنند. به همین دلیل بهتر است از خودتان سوال کنید که آیا اهداف شرکتی که در آن کار میکنید با اهداف و ارزشهای زندگی شما همخوانی دارد یا خیر. آیا این کار مستلزم این است که بیشتر از چیزی که میخواهید به مسافرت بروید؟ آیا تحرک موردنیاز شما را در اختیارتان قرار میدهد؟ آیا جاهطلبیهای شما را برآورده میکند؟
رئیستان غیرقابلتحمل است
بیشتر افراد رئیسشان را ترک میکنند نه کارشان را. رفتار و گرایشات رئیس شما تاثیر شگرفی بر زمانی که در محلکار میگذرانید دارد. حتی بر جنبههای دیگر زندگی شما هم اثر میگذارد. اگر اخلاق و رفتار او زندگی را برای شما غیرقابلتحمل کرده است، بهتر است از کارتان بیرون بیایید.
احساس میکنید هیچوقت نمیتوانید برنده باشید
کارتان باید در شما حس چالش ایجاد کند، طوریکه انگار میخواهید در چیزی برنده یا موفق شوید. نه اینکه مجبور باشید در جنگی که از قبل بازنده اعلام شدهاید شرکت کنید و هیچ چیزی به دست نیاورید.
رشد نمیکنید
راکد شدن در یک کار خیلی ساده اتفاق میافتد و اگر کارتان را دوست داشته باشید، این روند احساس راحتی در شما ایجاد خواهد کرد، ولی خیلی مهم است که به خاطر داشته باشید هر کاری باید مهارتهای شما را ارتقا دهد و به ارزشهای شما بعنوان یک کارمند اضافه کند. اگر هیچ چیز جدیدی در کارتان یاد نمیگیرید و یک کار مشخص را هر روز و هر روز تکرار میکنید، بهتر است جای دیگری به دنبال کار باشید.
باید همیشه مراقب حرفهایتان باشید
وقتی مجبورید به هر کلمهای که میخواهد از دهانتان بیرون بیاید فکر کنید و آن را تحلیل کنید و نگران برداشت رئیس و دیگران از آن باشید، شرایط کار برایتان بسیار دشوار خواهد شد. اگر نمیتوانید در محل کار «خودتان» باشید، کارتان را تغییر دهید.
شرکتتان روی شما سرمایهگذاری نکرده است
درگیر کردن کارمندان یکی از عبارات پرطرفدار مدیران است و این پرطرفدار بودن دلیل دارد: درگیر شدن کارمندان در شرکت واقعاً مهم است.
وقتی کارمندان در کار درگیر میشوند، خلاقیت و اشتیاق بیشتر خواهند داشت و ارتباط احساسی بیشتری با کار و هدفی که باید برای آن تلاش کنند برقرار میکنند. درحالیکه کارمندانی که در کار درگیر نشوند، نسبت به شرکت و اهداف آن بیاعتنا خواهند بود و ممکن است باعث شکست پروژههای کاری شوند. اگر تصور میکنید شرکت شما توجهی به درگیر کردن کارمندان خود در کار ندارد، بهتر است جای دیگری برای کار جستجو کنید.
همیشه نگران مسائل مالی هستید
درست است که بیشتر ما همیشه نگران پول هستیم ولی اگر این نگرانی مدام در ذهن شماست و دلیل آن ولخرجی خودتان نیست، احتمالاً زمانش رسیده است که کارتان خداحافظی کنید. اگر مدت کافی در این کار بودهاید، از مدیریت بخواهید تا در این مورد با آنها صحبت کنید. دقت کنید دلایلی که برای آنها درمورد استحقاقتان به حقوق بیشتر توضیح میدهید باید کاملاً عملی و منطقی باشند و از آنها بخواهید وضعیت شما را ارزیابی کنند. اگر شرکت با افزایش حقوق شما موافق نبود، احتمالاً زمانش رسیده است که شرکتی با میزان حقوق مکفی برای خودتان پیدا کنید.
به نظرتان میرسد که در شرف اخراج شدن هستید
اینکه در شرف اخراج باشید نشانههای مختلفی دارد، از کاهش نیروی انسانی شرکت تا مصاحبه و قراردادهای جدید با افراد جدید. نیازی نیست شما هم با این کشتی غرق شوید، جلیقه نجاتتان را بپوشید و در آب شیرجه بزنید.
نمیتوانید خودتان را تا سال آینده در آن محل تجسم کنید
متخصصین اعتقاد دارند که برای پیدا کردن یک کار جدید و بهتر از کار قبلی به طور متوسط به یک سال زمان نیاز است. به همین دلیل آنها توصیه میکنند که یک سال قبل از بیرون آمدن از کار قبلی خودتان را در شرکتی که دوست دارید باشید و کاری که دوست دارید انجام دهید تجسم کنید. اگر چیزی که تجسم کردید هیچ شباهتی با وضعیت کنونیتان نداشت، شروع به جستجو برای یک کار جدید کنید.
مسائل اعتمادی جدی دارید
اگر چون فکر میکنید رئیس یا شرکتتان درگیر فعالیتهای غیرقانونی هستند، به آنها اعتماد ندارید، وقتش است به رفتن فکر کنید. هیچوقت نباید در محیطکاری قرار بگیرید که شما را مجبور به شرکت در فعالیتهای غیرقانونی کنند که میتواند بر سابقه کاری شما تاثیر منفی داشته باشد. و اگر اعتمادتان را به رئیستان از دست بدهید، به هر دلیلی چه بخاطر دروغگویی یا وعدههای الکی او، کار کردن در آن محیط برایتان بسیار سخت خواهد شد.
دچار خستگی مفرط هستید
کار کردن برای همه میتواند خستهکننده باشد و همه ما هرازگاهی دچار خستگی میشویم ولی اگر زندگیتان یک وضعیت مزمن از استرس و خستگی مفرط بخاطر کارتان است، احتمالاً وقت بیرون آمدن از آن است.
خستگی فیزیکی، احساسی و ذهنی ناشی از کار خود را به طرق مختلف نشان میدهد، از اضافهوزن یا کمبودوزن شدید و بیخوابی گرفته تا ناراحت شدن بخاطر هر موضوع کوچکی که در محلکار اتفاق میافتد. استرس، ترس و فقدان اشتیاق به کار انرژی شما را تحلیل میبرد و بر عملکرد کاری و خلاقیت شما تاثیر منفی خواهد داشت.
از روزهای شنبه وحشت دارید
همه ما هرازگاهی دچار وحشت از روزهای شنبه میشویم ولی اگر حتی فکر کردن درمورد کارتان شما را سراسر وحشت میکند، زمان ترک کارتان است. بااینکه ناراحتی جمعه شبها بخاطر شروع یک هفته کاری جدید مسئلهای طبیعی است ولی یکی از علامتهای خستگی مفرط شما از کارتان این است که آخرهفتههایتان بیشتر حکم آزادی از زندان برایتان دارد و عمیقاً از برگشتن دوباره به سر کار میترسید.
در محلکارتان نمیتوانید بلند بخندید
بله میدانیم که کار به دلیلی کار نامیده میشود ولی در بیشتر شغلها، باید سطحی از راحتی را داشته باشید که گاهی بلندبلند بخندید. وقتی این موقعیت را ندارید، یک علامت هشدار است.
برای تصمیمگیری در این زمینه همیشه به دلتان رجوع کنید. اگر احساس میکنید استعفا دادن و بیرون آمدن از آن کار، تصمیم درستی است، حتی اگر از نامعلومی وضعیتتان بعد از آن میترسید، شاید بهتر باشد که به حرف دلتان گوش کنید.
مطالب جدید تر | مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.