چهار اصل کلیدی برای مدیران تازه کار
??این کاملا طبیعی است که مدیران تازه کار در ابتدای مسیر مدیریتی شان درباره نقش جدیدشان و آنچه که باید و نباید انجام دهند دچار سردرگمی شوند. با این حال، اصولی چند در دنیای مدیریت وجود دارد که توجه به آنها از سوی نومدیران میتواند به موفقیت هر چه بیشتر آنها کمک شایانی کند که در ادامه به چهار مورد از مهمترین آنها اشاره خواهد شد.
ادامه مطلب...
خود مدیریتی
خود مدیریتی به دنبال تغییر نگرش و شخصیت نیست، بلکه میخواهد رفتار را تحت کنترل در بیاورد و اگر لازم باشد تغییراتی را در آن ایجاد کند؛ به عبارت دیگر خودمدیریتی از معرفت پذیری اجتماعی نشأت میگیرد به عبارت دیگرو از نگاه علوم رفتاری خود مدیریتی عبارت است از شناسایی درست توانایی ها و استعدادها و تلاش برای پرورش و شکوفایی آنهاست. در تعریف دیگری چنین آمده است که خود مدیریتی تکنیکی است که به سیستم کمک می کند تا بصورت اتوماتیک خود را کنترل و هدایت کند.
??اهمیت و ضرورت خود مدیریتی در عصر حاضر
مهمترین رویدادی که در آینده به وقوع خواهد پیوست قطعا" فن آوری یا تجارت الکترونیک نخواهد بود، بلکه یک تغییر و تحول اساسی در زندگی بشری اتفاق خواهد افتاد که همانا با رشد فزاینده و محسوس تعداد انسانها مورد توجه قرار می گیرد که نخستین گام ، مدیریت انسانهاست که در سرلوحه آن مدیریت خود افراد بر خودشان ( خود مدیریتی ) می باشد و دلیل آن عدم وجود فرصت آمادگی و توان لازم جامعه برای پرداختن به این اهم می باشد
??اصول خود مدیریتی
1-??خود ترکیبی ( Self-Configuration) : ترکیب اتوماتیک اجزا به منظور اقتباس تفاوت های محیطی و تطبیق و ترکیب این تفاوت ها با ویژگی های افراد را می توان خود ترکیبی نامید.
2-??خود ترمیمی ( Self-Healing) : عبارت است از کشف ،تشخیص و تصحیح اتوماتیک خطاهای فردی و انجام اقدامات اصلاحی . درک نقاط قوت ما به وسیله دنبال کردن نتایج کارهایی ساده است که ما انجام می دهیم. هنوز بسیاری از ما نقاط قوت خود را دست کم می گیریم و از آنها فقط به عنوان هدیه استفاده می کنیم. ما اموری را که در آنها خوب هستیم و توانایی داریم به نظرمان ساده می آیند.
3- ??خود بهینگی( Self-Optimization): عبارت است از نظارت اتوماتیک و اقتباس منابع به منظور دست یابی به عملکرد بهینه در ارتباط با تعیین نیازمندیها. فهمیدن قدرت خود، به حساب آوردن ارزشهای خود و دانستن اینکه به کجا تعلق داریم، اینها چیزهایی هستند که برای رویارویی با یک تغییر بزرگ در سازمانها ضروری هستند
4-??خود حمایتی( Self-Protection ): عبارت است از؛ پیش بینی، تشخیص و حمایت و حفاظت در مقابل تهدید های ناشی از غرور و تکبر فردی .اجرای فرایند گفته شده نیازمند زمان است، بخصوص هنگامی که مبادرت به انجام کاری می کنیم که واقعا" برای ما مهم است. اگر با کارهایی که برای ما مهم است سازگاری بوجود آوریم به دستاوردهایی می رسیم که دائمی است
??نتیجه گیری
حفظ ارزشها وآزادی های فردی و تحصیل استقلال فردی مهمترین نتیجه خود مدیریتی است. خود مدیریتی در ایجاد قدرت در افراد برای مدیریت بر رفتار وعملکرد شان در حیطه فردی و سازمانی ،در جهت ارتقای بهرهوری فردی و سازمانی نقش مهمی را در هزاره سوم ایفا میکند. سازمانها و شرکت ها در سراسر جهان برای جذب و بکارگیری منابع انسانی با استعداد مبارزه می کنند. و در این راستا، با فرایند خود مدیریتی می توان با ایجاد و پرورش منابع انسانی ماهر و جهت دهی این نیروها به سمت توسعه انسانی و سازمانی و در نهایت توسعه همه جانبه گام های اساسی برداشت.
تمرین مدیریت در دوران کارمندی
??«به مدیری با پنج تا 10 سال سابقه کار مدیریتی و مسلط به اصول مدیریت نیازمندیم.»
شاید شما هم با این چنین آگهیهایی روبهرو شدهاید و افسوس خوردهاید که به علت نداشتن سابقه کار و عنوان مدیریتی در رزومه کاریتان نمیتوانید برای آن درخواست دهید.
??با این همه واقعیت آن است که اغلب مدیران بدون داشتن سابقه کار مدیریتی و فقط به خاطر توانمندیهای مدیریتی شان بهعنوان مدیر کارشان را شروع میکنند و پس از مدتی بهعنوان مدیرانی موثر شناخته میشوند. در واقع این افراد در دوران پیش از مدیر شدن توانستهاند خود را به مهارتهای مورد نیاز در عرصه مدیریت مجهز کنند و به محض مدیر شدن از آن مهارتها بهره بردهاند.
??آنچه در ادامه خواهد آمد شش راه برای کسب تجربه مدیریتی بدون مدیر شدن است که میتواند شما را پیش از ارتقا به سمتهای مدیریتی با این عرصه پرتلاطم آشنا سازد.
??یک پروژه را رهبری کنید:
مهارتهای مورد نیاز برای رهبری یک پروژه کاری، شباهتهای زیادی با مهارتهای مدیریتی دارد چرا که هر دوی آنها شامل مواردی چون برنامهریزی، هدفگذاری، مدیریت بودجه و ... میشوند.
بنابراین اگر تاکنون مدیریت یک پروژه را بر عهده نگرفتهاید حتما بهصورت داوطلبانه و در مقیاسی کوچک این کار را انجام دهید و بکوشید تا در حین اجرای این پروژه کوچک، تکنیکهای مختلف مدیریتی را به کار ببندید.
??برعکس مدیران ناکارآمد عمل کنید:
یکی دیگر از راههایی که میتوانید از طریق آن به تمرین مدیریت دست بزنید نگاه کردن به نحوه عمل مدیران ناکارآمد و ضعیف و برخلاف آنها عمل کردن است. شما با این کار خواهید توانست از اشتباهات سایر مدیران درس گرفته و با اجتناب کردن از آنها به مدیری موثر و توانمند تبدیل شوید.
??آموزش دهید، مربیگری کنید و به همکارانتان مشاوره دهید:
بیاموزید چگونه میتوانید تیمتان را آموزش دهید و اینکه این کار را بهصورت عملی انجام دهید. برای این کار لازم است مانند یک مدیر مجرب اقدام به آموزش کارکنان جدید و همچنین مشاوره دادن به کارکنان قدیمی و همکارانتان کنید. البته لازمه برخوردار شدن از این فرصت این است که همکارانتان شما را بهعنوان آگاهترین و ماهرترین همکارشان قبول داشته باشند.
??مهارتهای مصاحبهگریتان را ارتقا دهید:
در بسیاری از سازمانها، کمیتههایی متشکل از برخی کارکنان و مدیران تشکیل میشود که وظیفهشان اجرای برنامههای مصاحبه شغلی، گزینش و استخدام است. تشکیل چنین کمیتههایی، فرصتی است برای عرضاندام کارکنانی که میخواهند در آینده مدیر شوند. بنابراین برای ورود به این کمیتهها هیچ گونه تردیدی به خود راه ندهید.
??چگونه تعارضات و چالشهای کاری را حل و فصل کنید:
بروز اختلاف و حتی درگیریهای شدید کاری بین افراد در محیط کار، امری اجتنابناپذیر است و در اغلب موارد، این مدیران هستند که باید این کشمکشها را حل کنند. با این همه هستند کارکنانی که خیلی خوب میتوانند نقش میانجی و حلکننده اختلافات بین افراد را بازی کنند. شما هم که سودای مدیر شدن را در سر دارید حتما بهصورت داوطلبانه در جهت حل تعارضات و درگیریهای بین همکارانتان گام بردارید.
??مدیریت بودجه و رسیدگی به امور مالی را تمرین کنید:
یکی دیگر از مهارتهای مورد نیاز یک مدیر توانایی او در زمینه مدیریت هزینه است. این مهارت از آن دسته مهارتهاست که برخی مدیران به خاطر نداشتن دانش بودجهنویسی و مدیریت مالی در آن ضعیف هستند و دوست دارند انجام آن را به کارکنانی که در آن توانمند هستند واگذار کنند.
بنابراین اگر در زمینه مدیریت مالی دارای مهارتهای خوبی هستید و با فرآیند بودجهنویسی آشنایی دارید بدون هیچ تردیدی به مدیرتان پیشنهاد دهید تا در این زمینه به او کمک کنید.
منبع: Forbes
مطمئن ترین راه های افزایش عزت نفس کدامند؟
در حقیقت اینکه گاهی اوقات افراد احساس بدی نسبت به خودشان دارند طبیعی است، اما وقتیکه این احساس مداوم میشود و اکثر اوقات با فرد است ریشه در پایین بودن عزت نفس فرد دارد. عزت نفس یعنی اعتقاد و باوری که انسان درباره ارزش و اهمیت خود دارد. در واقع کسی که عزت نفس بالایی دارد خود را فردی ارزشمند می بیند که می تواند به گونه ای موفقیت آمیز با چالش های زندگی اش رو به رو شود و ارزش و لیاقت آن را دارد که شاد باشد. اما راه های افزایش عزت نفس کدامند؟
خصوصیات افرادی که عزت نفس پایین دارند به شرح زیر می باشد:
مدام از خودشان انتقاد میکنند
روی نقاط ضعف و منفی خود تمرکز دارند و نقاط مثبت خود را نادیده می گیرند
خودشان را با دیگران مقایسه می کنند
تعریف هایی که دیگران از آنها می کنند نمی پذیرند.
با خودشان به صورت منفی صحبت می کنند.
دلایل عزت نفس پایین
اولین مرحله برای بالا بردن عزت نفس، کشف ریشه آن است. دلایل متفاوتی در شکل گیری عزت نفس پایین دخیل است، در اکثر اوقات ریشه آن در کودکی و روش های تربیتی از سمت والدین، افراد خانواده و معلمین دارد.
برای مثال خانواده هایی که فرزندشان را به خاطر اشتباهاتشان تحقیر می کنند. به برخی از دلایل شکل گیری عزت نفس پایین در زیر اشاره شده است:
تنهایی
افت تحصیلی
نادیده گرفته شدن
مورد سوء استفاده قرار گرفتن ( عاطفی، جسمی، جنسی)
بی کاری
تحکیم کردن و مورد زورگویی قرار گرفتن
احساس اینکه فرد عجیب و غریب است
راه های افزایش عزت نفس که باید بدانید
بعضی وقت ها یافتن دلیل عزت نفس پایین مشکل است. دلیل آن ممکن است چیزی باشد که حتی شما به آن فکر نکرده اید، یا ممکن است نتوانید تشخیص دهید که این حالت از کی شروع شده است.
وقتیکه شما نمی توانید علت عدم عزت نفس خود را بیابید، می توانید از راه کارهایی که در زیر به آنها اشاره شده است، برای تقویت عزت نفستان استفاده کنید.
با خود مهربان باشید و از جمله های مثبت راجع به خودتان استفاده کنید
افرادی که عزت نفس پایین دارند خودشان را تحقیر میکنند و با جملات یا کلمات منفی با خود صحبت میکنند.
برای مثال قبل از شروع کاری ” تو خنگ هستی و عرضه انجام این کار را نداری “، ” احمق هستی و هیچ وقت کاری را درست انجام نمی دهی”،” هیچ کس برای تو ارزش قائل نیست و آدم به درد نخوری هستی” …
تکرار این جملات باعث افزایش عزت نفس می شوند و فرد به آنها ایمان میاورد. سعی کنید به این فرآیند آگاه باشید و وقتیکه ذهنتان شروع به صحبت با شما کرد آن را کنترل کنید و به شیوه ای مثبت با خود صحبت کنید. این کار تاثیر به سزایی روی اعتماد به نفستان نیز دارد.
هیچ وقت خودتان را با دیگران مقایسه نکنید
به این نکته باور داشته باشید که هر شخصی در یک زمینه موفق است و توانایی بالایی در آن دارد.
برای مثال اگر دوست شما در کارش موفق است دلیل نیست که شما هم دقیقا باید در همان کار استعداد داشته باشید. سعی کنید در خود استعداد یابی کنید.
دنبال انجام دادن کارها به بهترین شکل و بی عیب و نقص نباشید
در نظر داشته باشید، در انجام هر کاری، که هیچ کس بدون عیب و نقص نیست. و همین که شما فکر میکنید باید بدون خطا و عالی باشید در شما ایجاد استرس و اضطراب میکند و ممکن است شما را از انجام آن کار باز دارد.
به خاطر اشتباهاتتان خودتان را ببخشید
بپذیرید که هر فردی ممکن است اشتباهی را مرتکب شود و این جزء طبیعت افراد است. از آنها درس بگیرید و به جلو حرکت کنید.
این که فردی به خاطر اشتباه یا خطا مدام خود را سرزنش کند، موجب ضعف در عزت نفس و اعتماد به نفس او می شود.
برای افزایش عزت نفس هر روز ورزش کنید
انجام تمرینات ورزشی به صورت مستمر باعث ایجاد خلق خوب و مثبت نسبت به خودتان میشود.
روی چیزهایی که میتوانید در خود تغییر دهید تمرکز کنید
اگر از نکته ای در رفتار و ظاهر خود ناراحت هستید، و برایتان خوشایند نیست، آن را تغییر دهید. چیزهایی را که نمی توانید تغییر دهید رها کنید.
به خاطر موفقیت های کوچکتان به خودتان جایزه بدهید
برای خود هدف های کوچک مشخص کنید و بعد از اینکه به آنها دست یافتید به خاطر تلاشتان به خودتان جایزه بدهید.
به دیگران کمک کنید و با ملاحظه باشید
کمک کردن به دیگران باعث ایجاد حس خوب در شما میشود.
با افراد مثبت و حمایت گر معاشرت کنید
با افرادی که منفی باف هستند و باعث پایین آوردن خلق شما می شوند، معاشرت نکنید. در عوض دور و بر خود را پر کنید از افراد مثبت و کسانی که باعث ایجاد حس خوب نسبت به خودتان میشوند.
کارهایی که از آنها لذت میبرید را انجام دهید
فعالیت ها و کارهایی که باعث ایجاد حس مثبت و خوبی نسبت به خودتان میشود را انجام دهید. روزانه برای تفریح و ریلکسیشن برنامه ریزی کنید.
اگر هیچ یک از این راه کارها تاثیری در تغییر حال شما و بالا رفتن عزت نفشتان نداشت، موضوع را با کسی که به آن اعتماد دارید در میان بگذارید.
برای افزایش عزت نفس شما میتوانید با متخصص روان شناس مشورت کنید، در واقع او به شما کمک می کند تا ریشه کمبود عزت نفس را پیدا کنید و در جهت بهبود و درمان آن به شما کمک می کند.
برگرفته از : ویکی روان
راهزنان وقت و زمان مدیران در سازمانها کدامند؟
یکی از مسایلی که سبب ارتقایکار مدیریت و بهبود آن میشود داشتن وقت کافی و لازم برای انجامامور است اما برخی از مدیران دارای وقت کافی برای انجام دادن امورمربوطه نیستند به همین دلیل کار آنانبه تعویق میافتد. زمانی که به صحبتهای بعضی ازمدیران گوش فرا دهید متوجه میشوید کهاغلب آنها از کار زیاد و کم آوردن وقتگلهمند هستند و همیشه به دنبالراهکاری جهت برون رفت از بن بستکمبود وقت و مشغله زیاد کاری هستند.از دست دادن زمانی که مناسب وموثر برای انجام امور است، اتلاف وقتنامیده میشود.
بنابراین عقل سلیم حکم میکند کهامور باارزش مورد مراقبت و حراست ویژهقرار گیرد. یکی از داراییهای ارزشمند کههیچکس در اهمیت و ارزش آن شکیندارد زمان است. وقت متاع باارزشیاست که اغلب قدر و منزلتش شناخته نمیشود و وجودش ضایع و تباه میشود.در این تباهی، راهزنانی با نقابهایگوناگون و ظاهر فریب، نقش اساسی دارند.آنچه در زیر بدان اشاره میشودمواردی از نقشهای متفاوت راهزنان وقتاست که شناخت و دفع آنها از صحنهرقابتهای کاری، موجب بهبود عملکرد ونتایج فرایندهای مدیریتی، خواهدشد.
1- نداشتن برنامهریزی
نداشتن برنامهریزی، در انجام کارهایبدون اندیشه قبلی و به مقتضای انجامدادن هرچه پیش آید، خلاصه میشود.برای برنامهریزی باید هداف روزانه رامشخص کرده و با توجه به اهمیت هر یک،آنها را اولویتبندی کرد و بخشی از زمانیرا به آنها اختصاص داد. همچنین لازماست برای تفکر در کارهای غیرقابل پیشبینی نیز زمانی را در نظر گرفت.
2- تماسهای تلفنی دیگران
یک تماس تلفنی ممکن است موجبتخریب تمرکز فکر شود، به طوری کهبرنامه عادی کار از کنترل فرد خارج شود.بسیاری از تماسهای تلفنی نابهنگاماست. چنین تماسهایی باید در کمترینزمان ممکن به پایان برسند و یا به زمانمناسب دیگری موکول شوند.
3- واگذاری کار به دیگران
اگر کار به نحو موثر به دیگران واگذار نشودو یا کار به افراد بی کفایت ارجاع شودپیگیری فرد مسئول ضروری خواهد بود وبدین طریق وقت زیادی تلف میشود.
4- دیدارهای تصادفی
دیدارهای تصادفی یکی از بزرگترینضایع کنندگان وقت است، زیرا مقاومت دربرابر میهمانهای ناخوانده بسیار دشواراست میهمان ناخوانده ممکن است یکدوست باشد. دوستی که انسان را از کار بازمیدارد تا گپی کوتاه بزند و یا ممکن استهمکاری باشد که نیاز به راهنمایی دارد.راه چاره این است که سخن را حتیالمقدورکوتاه کرده، قرار ملاقات را به وقت دیگریموکول کرد. در این زمینه بهتر استایستاده سخن گفت و میهمان را نیز دعوتبه نشستن نکرد و از ابتدا، محدودیت وقتخود را به وی گوشزد کرد.
-5 ارتباط ضعیف
اگر ارتباط شفاهی یا کتبی نتواند در انتقالپیام مفید واقع شود، ایجاد ارتباطی دیگرگریزناپذیر است و این امر ضمنپیچیدهتر کردن روابط، افراد را وادار میکندکه برای آشنایی با سابقه کار، مدتی راصرف مطالعه ارتباطات انجام شده قبلیکنند.
6- بی نظمی فردی
شلوغ بودن میز و محل کار و در جای خودقرارنداشتن اوراق، اسناد و پروندههامیتواند تمرکز فکری فرد را از بین ببرد ونشاط و شادابی را از او سلب کند. هر فردباید روزانه مقداری از وقت خود را صرفمرتب کردن و پیداکردن یادداشتهایروزمره کند.
7- کارهای امروز را به فردا افکندن
فرصتهای طلائی امروز را نباید از دستداد زیرا موکول کردن انجام کار به انتهایضربالاجل تعیین شده تنشزا است.
8- جلسات
در بسیاری از جلسات قسمت عمده وقتافراد صرف امور بیهوده و خارج از دستورجلسه میشود. اداره نامناسب جلساتباعث میشود تا جلسه به اهداف مورد نظرنرسد و لزوم تشکیل جلسات دیگر نیزاحساس شود و بدین ترتیب اتلاف وقتادامه پیدا کند. برای جلوگیری از کاهشکارایی جلسات باید قبل از تشکیل جلسه،زمان و مطالب مورد بحث را هماهنگ وتنظیم کرد. مسئول جلسه نیز موظفخواهد بود مطابق آن برنامه، جلسه را ادارهکند.
9- آشفتگی در مسئولیتها و اختیارات
زمانی درمورد افراد و مسئولیتهای مربوطهابهام وجود داد و یا میان مسئولیت و اختیارافراد تناسبی نیست، زمان و انرژیبسیاری برای انجام صحیح آن کار تلفمیشود.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی وزارت نیرو
تحول آموزش با اینترنت اشیا
اینترنت اشیا به صورت روزافزون در حال تبدیل شدن به یکی از اصلی ترین موضوعات فناوری بوده و تحولات گسترده ای را در زمینه های مختلف و زندگی مردم ایجاد کرده است. دانشمندان پیش بینی می کنند، اینترنت اشیا به زودی به اینترنت همه چیز (IoE) تغییر ماهیت می دهد و تا سال 2020 بیش از 50 میلیارد دستگاه به اینترنت متصل خواهند شد.
اصطلاح اینترنت اشیا اولین بار توسط کوین آشتون (Kevin Ashton) در سال 1999 مطرح شد و به ابزارهایی مانند حسگرها، تلفن های هوشمند، ساعت ها، دستبند، خودرو، خانه و ابزارهای پوشیدنی اشاره دارد که داده ها را جمع آوری و در بستر اینترنت ارسال می کنند تا خدمات هوشمندانه تری را ارائه بدهند.
یکی از سؤالاتی که بسیاری از افراد آن را مطرح می کنند تأثیر اینترنت اشیا در آموزش، ایجاد مدارس هوشمند و بهبود کیفیت آموزش است. ادامه مطلب...
هفت قانون طلایی NLP برای موفقیت :
1- قانون اعتقادات
به هر چیز که اعتقاد داشته باشید چه درست چه نادرست، بر قسمت نیمه هوشیار ذهن تأثیر میگذارد و با دقتی حیرت آور به عینیت در میآید. هر امر باید ابتدا در قالب اعتقاد درآید تا به آن عمل شود.
2- قانون انتظارات
هر آنچه که انتظارش را میکشید به سرتان میآید. مثلاً اگر انتظار یک زندگی خوب و موفق را میکشید، همان را خواهید داشت و برعکس. پس اگر هر عملی که انجام دهید از آن انتظار مثبت داشته باشید، نتیجه مثبت خواهید گرفت. حتماً تأثیر این قانون را در زندگی روزمره زیاد دیدهاید.
3- قانون جاذبه
منفیها، منفیها را جذب میکنند و مثبت ها، مثبتها را. افراد با ذهنیت منفی، اشخاص منفی را جذب میکنند و برعکس، افراد با ذهنیت مثبت، اشخاص پر انرژی و مثبتاندیش را.
4- قانون جانشینی
ذهن نیمههوشیار در یک لحظه میتواند فقط به یک وجه از قضیه فکر کند (مثبت یا منفی). یعنی زمانی که میخواهیم به جنبه مثبت کاری فکر کنیم قادر نیستیم در همان لحظه جوانب منفی آن را هم بسنجیم. مگر آنکه جنبه منفی جانشین وجه مثبت شود.
5- قانون کارما
آدمی تنها آنچه را که میدهد باز میستاند. بازی زندگی، بازی بومرنگ هاست. پندار و کردار و گفتار انسان دیر یا زود با دقتی حیرت انگیز به خود او باز میگردد.
کارما واژهای است سانسکریت به معنای «بازگشت». آنچه که آدمی بکارد، همان را درو خواهد کرد. بسیاری از مردم از این واقعیت غافلند که هدیه دادن نوعی سرمایه گذاری است و اندوختن از سر حرص و احتکار جز تنگدستی عاقبتی ندارد.
6- قانون بخشایش
این قانون میگوید خطاهای خود و دیگران را فراموش کنید و ببخشید. فراموش کردن خطاهای خود این حسن را دارد که تصویر ذهنی شخص از خود، مخدوش نمیشود. هر اندیشهی خشک و محدودکنندهای مثل مقصر دانستن خود، یا کینه و ناراحتی داشتن از دیگران بر ذهن نیمههوشیار اثر گذاشته، مانع پیشرفت میشود.
7- قانون پرهیز از تردید و هراس
جز تردید و هراس هیچ چیز نمیتواند میان انسان و آرمانهایش فاصله ایجاد کند. اگر انسان بدون دلهره، برای تحقق آرزوهایش تلاش کند، بیدرنگ برآورده خواهد شد. ترس، دشمن بزرگ بشر است. ترس از تنگدستی، ترس از بدبختی، ترس از شکست، ترس از بیماری، ترس از دست دادن و …
آنتونی_رابینز
کانال تلگرام : https://telegram.me/RAVA2020
تمرین تعادل با اصول روانشناسی مثبتنگر
گرفتاری ما از وقتی شروع می شود که دیگران را در ذهنمان تبدیل میکنیم به کسی که دوست داریم نه کسی که واقعیت دارد. اما جهان به ما یاد میدهد که تعادل را بیاموزیم. واقعیتها را ببینید، واقعیت آدمها را هم ببینید تا بتوانید از آنها انتظارات واقعگرایانهای داشته باشید و در نگاهتان تعادل برقرار باشد.
منتظر بیانصافیها باش
برخی از مردم اغلب بی انصاف، بیمنطق و خود محورند ولی آنان را ببخش و از آنها عبور کن. منصف بودن در حق خود و دیگران، توانمندی بزرگی است که خیلیها آن را ندارند و نمیشناسند.
مهربانیهایت را دور نریز
اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزههای پنهان متهم میکنند و خیلی وقتها، مهربانی تو میشود زمینهای برای خودخواهی دیگران. ولی مهربان باش و مهربان بمان، اما این مهربانی را برای خودت هم خرج کن و به اهلش هم ببخش. این یکی از اصول روانشناسی مثبتنگر است.
اگر موفق باشی منتظر دوستان دروغین و دشمنان حقیقی باش
به یاد داشته باش همان قدر که حسادت برانگیز هستی، تحسین برانگیز هم هستی.
شریف و درستکار باش
اگر شریف و درستکار باشی برخی میتوانند فریبت دهند ولی شریف و درستکار باش. ارزشهایت را به بد رفتاری نفروش. بلکه حد و مرز آنها را دوباره بررسی کن.
سازنده باش
شاید برخی آنچه را که تو در طول سالیان سال بنا نهادهای یک شبه ویران کنند ولی تو سازنده باش. دست از کوشش و تلاش برندار، چون همین سازندگی و زایش است که معنای واقعی انسان بودن است.
شادمان باش
اگر به شادمانی و آرامش دست یابی برخی حسادت میکنند ولی شادمان باش. شادمانی حق تو و سهم توست. اجازه نده کج فهمیها و انسانهای بیربط، سهم و حق تو را از تو بگیرند. برایش وقت بگذار و از آن مراقبت کن. اصول روانشناسی مثبتنگر را جدی بگیر.
نیکوکار باش
خیلیها محبتها و نیکیهای تو را فراموش میکنند ولی نیکوکار باش. زیباترین تصویر برای مثبت نگری، نیکوکاری بالغانه است. برای نیکوکار ماندن، به نیکیهای درونت فرصت ابراز بده، فارغ از اینکه دیگری چه میکند.
بهترینها را بخواه
برای خودت بهترینها را بخواه و بهترینهای خود را به دنیا ببخش. وقتی میبخشی در واقع به دست میآوری، از دست نمیدهی.
اصول روانشناسی مثبتنگر تعریف شدند، تنها باید آنها را تمرین کنید.
منبع: ویکی روان
13راه برای حفظ انگیزه
همگی ما برای خود اصول و قواعدی داریم که طبق آن ها زندگی می کنیم. برخی از آن ها ذاتی هستند مانند لبخند زدن هنگامی که از کنار یک غریبه عبور می کنید یا دست دادن با طرف مقابل هنگامی که می خواهید خود را به او معرفی کنید اما سایر قواعد را باید به مرور زمان در خود تقویت کنیم تا تبدیل به عادت شوند. یکی از این قواعد حفظ انگیزه میباشد در ادامه بررسی 13راه برای حفظ انگیزه میپردازیم.
قانون ده نود
10درصد از زندگی آن چیزی است که برای شما اتفاق می افتد و 90 درصد باقی مانده نحوه واکنش شما به اتفاقات است.
یکی از پندهای زندگی که من توجه زیادی به آن دارم این است که 10درصد از زندگی آن چیزی است که برای من اتفاق می افتد و 90درصد باقی مانده نحوه واکنش من به اتفاقات است.
این جمله در هر دو جنبه های شخصی و حرفه ای زندگی راهنمای من بوده است و تاثیر مثبتی که از آن گرفته ایم به این دلیل است که این جمله برای همه افراد صدق می کند. همگی ما در زندگی با چالش هایی مواجه می شویم و باید انتخاب کنیم که نسبت به این چالش ها واکنشی منفی داشته باشیم یا مثبت.
بیشتر از آن چه که به دست می آوری خرج کن
بیش از میزان مصرفی که دارید زمان، پول یا استعدادهای خود را در دنیا صرف کنید. بدین طریق تجربیات، روابط و ثروت زیادی را کسب خواهید کرد.
کمتر وعده بده، بیشتر از وعده ای که داده ای خدمت کن
این یکی از قوانین طلایی از 13راه برای حفظ انگیزه میباشد. پدرم در مزرعه ای کوچک در یک محیط روستایی بزرگ شد جایی که هر فردی می توانست سریعا برای خود شهرتی پیدا کند. او به من آموخت بهتر است در عوض این که انتظارات مردم را برآورده نکنی کم وعده دهی و بیشتر از وعده هایی که داده ای به آن ها خدمت کنی. بیشتر ما در محیط های بسیار کوچکی کار می کنیم و بهترین خدمات را بیش از حدی که افراد انتظار دارند به آن ها ارائه می دهیم.
آن قدرها ثروتمند نیستیم که چیزهای ارزان بخریم
مادرم همیشه می گوید: ما آن قدرها ثروتمند نیستیم که چیزهای ارزان بخریم. چیزهای ارزان دوام نمی آورند و عوض کردن آن ها هزینه بر و وقت گیر است. بهتر است از همان اول یک محصول با کیفیت خریداری کنیم. این موضوع از نظر رفتاری نیز صحت دارد. این که کاری را در همان دفعه اول درست انجام دهیم راحتتر از آن است که بعدها یک چیز خراب را تعمیر کنیم.
ساده کردن مسائل
یکی از درس هایی که در جوانی از پدرم آموختم این بود: همه چیز را ساده نگه دار این هم یکی از 13راه برای حفظ انگیزه میباشد. این قاعده که به اختصار KISS گفته می شود همواره چراغ راه من بوده است و در مواقعی که کارها سخت و پیچیده به نظر می رسند آن را به خود یادآوری می کنم و سعی می کنم کارها را ساده تر کنم. معمولا می توانید هر چیزی را به بخش های کوچکتر تقسیم کنید و برای رسیدن به نتیجه دلخواه یک مسئله را آسان تر کنید.
مسائل کاری و شخصی را از یکدیگر جدا کنید
به عنوان یک موسس شرکت بسیار ساده است که مسائل کاری و شخصی را با یکدیگر قاطی کنید اما این امر منجر به بروز مشکل و سردرگمی در هر دو جنبه کاری و شخصی زندگی می شود. بهتر است این دو موضوع را کاملا از همدیگر در خصوص برقراری ارتباط با دیگران، حضور در جامعه، پول و وظایف روزمره جدا نگه داریم.
پیروی از قانون طلایی
همان طور با دیگران رفتار کنید که انتظار دارید با شما رفتار شود.من هرگز از این که نحوه رفتارم با دیگران را همواره بررسی کنم خسته نمی شوم. علائق خانواده، همکاران و مراجعه کنندگان خود را همیشه در اولویت قرار می دهم.
فقط به این فکر نکنید که چه سودی از دیگران نصیبتان می شود هرچه که بهتر رفتار کنید به همان اندازه نیز احساس بهتری خواهید داشت. این واقعیت که قانون طلایی هنوز هم رواج دارد ناشی از تاثیر مثبت آن است.
به جنب و جوش،ورزش و رویا پردازی ادامه دهید
من همواره به این جمله فکر می کنم زیرا اهمیت و تحرک داشتن در زندگی را به من یادآوری می کند. برای دستیابی به تمامی پتانسیل خود باید همواره پر انرژی باشید. این امر شامل هر چیزی از توجه به سلامتی و رفتن به باشگاه ورزشی گرفته تا حفظ ابتکار و افکار بلندپروازانه از طریق انجام ورزش های ذهنی می شود.
کار را برای زندگی بخواهید نه زندگی را برای کار
من کار می کنم چون باید کار کنم اما مطمئنم وقتی که پیر شدم و به گذشته خود نگاه کردم خودم را فردی که همواره در محل کار و رو به روی لب تاپ خود بوده است نمی بینم.
من دوست دارم هنگامی که گذشته خود را بررسی کنم خودم را فردی ببینم که به معنای واقعی درگیر ارتباط با سایر افراد و زندگی کردن بوده است.بدین طریق به احساس مطلوبی دست پیدا می کنم و حسرت کارهایی را که انجام نداده ام نمی خورم. یکی از 13راه برای حفظ انگیزه این است که کاری که دوست دارید را انجام دهید تا شاد باشید.
یا کاری را درست انجام بده یا آن را انجام نده
این رویکرد برای هر تصمیمی که در زندگی گرفته ام راهنمای من بوده است.اگر فکر می کنم کاری را نمی توانم بهتر از دیگران انجام دهم یا برای انجام آن شور و اشتیاقی ندارم سعی می کنم به کار دیگری مشغول شوم.
زندگی کوتاه تر از آن است که خود را وقف انجام کارهایی کنیم که افتخار و لذتی برای ما به همراه ندارند.توجه به این نکته باعث می شود که فرصت های خوب زندگی را از دست ندهیم و استعدادهای خود را شکوفا کنیم.
کمک معنوی ارزشمندتر از کمک مادی است
کمک معنوی ارزشمندتر از کمک مادی است. کمک غیر مادی به دیگران چه در زندگی شخصی و چه در زندگی حرفه ای بیش از کمک مادی موجب استحکام روابط در طولانی مدت می شود.
کمک غیر مادی به دیگران نشان می دهد که به معنای واقعی زمان خود را صرف درک کردن آن ها کرده اید.هرچند که این کار همواره امکان پذیر نیست اما از نکته هایی به شمار می آید که همواره در ذهن خود مرور می کنم.
لذت بردن از تغییرات را یاد بگیرید
جرج سانتایانامی گوید: علاقه مند بودن به تغییر فصل ها بیشتر از این که فقط عاشق بهار باشید باعث شادی و نشاط ذهن می شود.بیشتر مشکلات ما چه در کار، روابط یا فعالیت های روزمره ناشی از سیر کردن در گذشته است.با لذت بردن از تغییرات زندگی به مسائل و مشکلات به چشم دیگری نگاه می کنیم و احساس رضایت بیشتری به ما دست می دهد.
به کاری که می خواهید انجام دهید فکر کنید
پدرم به من می گفت: همیشه از خودت بپرس سعی داری چه کاری را انجام دهی؟ هر زمان که می خواهم یک طراحی را شروع کنم، در انجام یک پروژه سردرگم می شوم و حتی در مسائل شخصی زندگی نیز این سوال را از خود می پرسم.
این یکی از 13راه برای حفظ انگیزه و راهی است که از طریق آن می توانید خود را از شرایط سختی که در آن هستید بیرون بکشید و بهترین تصمیم ممکن را بگیرید.
منبع: ویکی روان
.: Weblog Themes By Pichak :.