عقلانیت سقراطی - پرسشنامه / مبانی نظری و پژوشی/ Spss
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عقلانیت سقراطی

«عق?نیت» با «علم و دانش» متفاوت است . «علم و دانش»، «محتویات حافظهی انسان» را در بر میگیرد.  کسیکه پزشکی خوانده است، حجم زیادی از مطالب مربوط به بدن انسان و حا?ت س?مت و بیماری آن را در حافظه دارد و فردی که هنر خوانده است، حجم زیادی از مطالب مربوط به زیباییشناسی، ادراک بصری، تاریخ، هنر و... را در حافظه دارد. اما «عق?نیت» موضوع محتویات حافظهی انسان نیست، بلکه «فرآیند تفکر» را مدنظر دارد. انسان خردمند کسی نیست که در حافظهاش مطالب زیادی در مورد تاریخ خردمندی یا معلومات دیگری انباشته شده باشد؛ خردمند، کسیست که نحوه ی ارزیابی و تصمیمگیری خاصی دارد. چگونه میتوان خردمند شد؟ در پاسخ به این سؤال، «فلسفه» ایجاد شد. فلسفه به زبان یونانی بهمعنای «جویایِ خرد» بودن است. فیلسوفان، جستجوگران و معلمانی وجود دارند که درپی پاسخدادن به این سؤال هستند که؛ چگونه میتوان خردمندانه زندگی کرد. «سقراط» یکی از اسطورههای فلسفه است. او صدها سال پیش از می?د حضرت مسیح در «آتن (» یکی از شهرهای یونان) میزیست. سقراط به این نتیجه رسیده بود که یکی از پایههای عق?نیت، «پرسشگری» است. انسان بهاندازه ا ی که پرسش، نقد و شک میکند،خردمندانه است. بههمین دلیل، «سقراط» برای خردمند کردن مردم، به آنان یاد میداد که به دانستههای خود یا اخباری که دیگران به آنان منتقل میکنند، تردید کنند و درستی آن را به نقد بکشند. از نظر سقراط، هر باوری که در ذهن داشته باشیم و آن را به چالش نکشیم و از غربال نقد نگذرانیم، هستهای میگردد برای زندگی ابلهانه و مانعیست در برابر زندگی عاق?نه. چند هزار سال بعد از سقراط، روانشناسان بزرگی همچون «آلبرت الیس» و «آلورن بک» نیز بههمین نتیجه رسیدند که بسیاری از حا?ت ناخوشایند روانی، ناشی از طرز تفکر نادرست است. آنان نیز در روشهای روان درمانی خود از «رویکرد سقراطی» سود بردند و باورها را به چالش و نقد کشیدند. «سقراط» چگونه باورها را به چالش میکشید؟ سقراط در شهر راه میرفت، در بازار میگشت و به جلسات مردم آمد و شد میکرد و هرگاه میدید که آنان با اطمینان درباره ی چیزی صحبت میکنند، آنان را مورد سؤال قرارمی داد . برای نمونه اگر میشنید که در مجلس شورای آتن، سخنوری میگوید : «شرافت ملی ما حکم میکند که با دشمن بجنگیم» او را مورد سؤال قرارمیداد: - «شرافت» چیست؟ - م?ک شرافت چیست و این م?ک را چه کسانی وضع کرده اند؟! - چگونه میتوانی افراد شریف را از افراد فاقد شرافت تشخیص دهی؟! - آیا شرافت موضوعیست که «یا هست و یا نیست» یا شرافت هم درجاتی دارد و میتوان افراد را بر مبنای درجهی شرافتشان ردهبندی کرد؟! - «شرافت ملی» چیست؟! - اگر شرافت، یک موضوعِ بشری و جهانمشمول است، آیا میتوان قید ملیت را به آن افزود؟! - «دشمن» را چگونه تعریف میکنید؟! - آیا هرکس متفاوت با ما بیندیشد، دشمن است یا هرکس که به ما تجاوز کند دشمن است؟! - تجاوز را چگونه تعریف میکنید؟! «سقراط» به چند سؤال اکتفا نمیکرد. او دهها سؤال میپرسید و افراد را به تردید و تأمل میافکند؛ آنچنان که آنان نمیتوانستند به سرعت و بر مبنای احساساتشان تصمیم بگیرند. درواقع، آنان را از «توهم دانایی» به «تحیر و پرسشگری» می برد. فکر میکنید یونانیان سقراط را دوستداشتند؟! نمی دانیم! هیچ آمار قابل اعتمادی از رأی مردمِ آن روزِ آتن در دست نیست! اما سقراط، پایان غمانگیزی داشت! «بزرگان آتن» تشخیصدادند که سقراط، «عمل مجرمانهای» را مرتکب میشود. از دیدگاه «بزرگان آتن» کار سقراط، «تشویش افکار عمومی» بود. آنان اعتقاد داشتند که افکار سقراط، جوانانِ «آتن» را گمراه می کند. سقراط محکوم به اعدام شد!



تاریخ : دوشنبه 94/6/9 | 2:37 عصر | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر


  • paper | خرید لینک انبوه | خرید بک لینک ارزان
  • بک لینک با کیفیت | فال تاروت عشق