مرداد 95 - پرسشنامه / مبانی نظری و پژوشی/ Spss
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از فرصت ها سوءاستفاده کنید !

بسیاری از افراد موفق امروزی می‌دانند که چطور از کمترین زمانی که در اختیار دارند بیشترین بهره را ببرند. در ادامه 8 راهکار برای افزایش بهره‌وری شخصی را با هم مرور می‌کنیم.  متخصصانی که در زمینه توانمند سازی افراد برای کسب بهره‌وری بیشتر فعالیت می‌کنند معتقدند افرادی که بیشترین بهره را از کمترین فرصت‌ها می‌برند از یک سری اصول پیروی می‌کنند. متاسفانه هیچگاه این اصول به ما تدریس نمی‌شود و بسیاری از ما هنوز هم بر اساس عادت‌های قدیمی و نادرست قبلی عمل می‌کنیم. در ادامه به 8قانون برای کسب بیشترین استفاده از کمترین زمان‌ می‌پردازیم.

 

1. ناپدید شوید

خودتان را در شرایطی تصور کنید که در یک اتاق دور از همه چیزهایی که حواستان را پرت می‌کنند فقط روی یک موضوع تمرکز کرده‌اید. شاید بگویید غیر ممکن است ولی امتحانش کنید. اگر عادت دارید که همیشه چند کار را همزمان با هم انجام دهید احتمالا این کار باعث رنجش خاطر شما شده است. تحقیقات هم نشان می‌دهند کسانی که اکثرا چند کار را با هم انجام می‌دهند، چندان این کارها را بخوبی انجام نمی‌دهند.

2.
با حواس پرتی مبارزه نکنید

کسانی که کارهایشان را به سرعت انجام می‌دهند با حواس پرتی مبارزه نمی‌کنند بلکه با تقسیم زمان خود به بازه‌های کوتاه سعی می‌کنند تا بیشترین تمرکز را در آن بازه زمانی داشته باشند. بنابراین آن‌ها همیشه از این که یک قدم دیگر در پروژه مهم خود جلو رفته‌اند ابراز رضایت می‌کنند. آن‌ها زمانی که بتوانند به یک سوال ساده پاسخ دهند احساس موفقیت می‌کنند و آن سوال این است: من امروز چه کاری را تمام کردم که برای من و سازمانی که در آن کار می‌کنم، مهم بوده است؟

3.
ساده کردن

همان‌طور که Laozi از فیلسوفان چینی می‌گوید: "برای کسب دانش هر روز چیزی به دانسته‌هایتان اضافه کنید و برای کسب فرزانگی هر روز از آن‌ها بکاهید". بنابراین جلوی کدام کار خود را می‌توانید بگیرید؟ عادت‌ها ما را به سمت انجام کارهایی که نیازی به انجام آن‌ها نیست هدایت می‌کنند. تلاش کنید قبل از انجام هر کاری این سوال را از خود بپرسید:‌ چرا انجام این کار مهم است؟ ایمیل‌ها و گزارشات خود را به حداقل میزان ممکن برسانید. خلاصه کردن کارها باعث صرفه‌جویی زمانی برای همه می‌شود.

4.
ریتم خود را بیابید

فکر کردن را در صبح اول وقت انجام دهید. شاید خیلی وسوسه کننده باشد که ایمیل‌های خود را در ابتدای روز پاسخ دهید ولی مطمئن باشید وقتی به 70سالگی رسیدید به این که صندوق ورودی ایمیل‌هایتان را همیشه صفر نگه می‌داشتید افتخار نخواهید کرد. همیشه یک ساعت اول روز خود را به کارهای واجب‌تر و مهم‌تر اختصاص دهید. حتی اگر این یکی دو کار مهم را از شب قبل یادداشت کنید هم بسیار مفید است چرا که مغز شما بهتر متوجه می‌شود باید روی چه چیزی تمرکز کند.

5.
خود را تقویت کنید

چه مقدار از زمان هر روز شما صرف انجام کارهایی می‌شود که در آن‌ها خوب نیستید؟ اگر به صورت فعال نقش خود را در فعالیت‌های روزانه تعریف کنید در این صورت به کارهای می‌پردازید که در آن‌ها بهتر هستید و حتی تلاش می‌کنید تا هر روز بهتر از قبل عمل کنید. به نظر شما اگر اوسین بولت بجای شرکت در دوی 100 متر سرعت در مسابقات ماراتن شرکت می‌کرد باز هم تا این حد موفق می‌شد؟

6.
مراقب باشید که ربات نشوید

در رابطه با زیادی بهره‌ور بودن هم مراقب باشید. ربات‌ها بهره‌ور هستند، وظایف را برعهده می‌گیرند و صنایع را رشد می‌دهند. بهتر است روی موثر بودن تمرکز کنید برای مثال روی مهم‌ترین وظیفه کار کنید که نیاز است بیشتر فکر کنید و خلاق باشید.

7.
صادق باشید

گاهی اوقات این عادات خود ما است که دست و پای ما را برای انجام بیشترین کار در کمترین زمان می‌بندند. اگر اکثر زمان خود را در جلسه‌های طولانی مدت و کم نتیجه می‌گذرانید یا اگر به طور مداوم از یک وظیفه به سوی وظیفه دیگر در حال جابجایی هستید در این صورت در فضای کاری قرن بیست و یکم با تغییراتی که دارد دچار مشکل می‌شوید.

8.
مقالات این چنینی را نادیده بگیرید

شما هیچوقت اصل چیزی که نیاز دارید را انجام نمی‌دهید یا در زمان اختصاص داده شده انجام نمی‌دهید. اما اگر خواندن این طور مقالات را متوقف کنید و فقط کارتان را شروع کنید، آغاز خوبی برای انجام کارهای اصلی خواهد بود.

منبع: مجله موفقیت

 



تاریخ : چهارشنبه 95/5/6 | 12:55 عصر | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

 

مدیریت به سبک مرغ دریایی 

متاسفانه همه ما این وضعیت را تجربه کرده‌ایم: مدیر سازمان خبردار می‌شود که کارکنان با یک مشکل بزرگ مواجه شده‌‌اند و تصمیم می‌گیرد شخصا وارد شده و مساله را حل کند. اما به جای تلاش برای درک مساله و همکاری با اعضای تیم برای رسیدن به یک راه‌حل اساسی، او فقط داد و قال می‌کند.

براساس یکسری فرمول‌های مشخص، ده‌ها دستور صادر می‌کند سپس ناغافل موقعیت را ترک کرده و کارکنان را با کوهی از دردسرهای جدید به حال خودشان رها می‌کند (درست مثل یک مرغ دریایی که ناگهان فرود می‌آید، سر و صدای زیادی به پا می‌کند، محیط اطرافش را به هم می‌ریزد و می‌رود...

نام این رویکرد، «مدیریت به سبک مرغ دریایی» است. مدیرانی که از این رویکرد پیروی می‌کنند، فقط زمانی با کارکنان خود تعامل می‌کنند که مشکلی پیش آمده باشد. حتی موقع وقوع مشکلات نیز، آنها به قدری شتابزده وارد ماجرا می‌شوند و می‌روند که وضعیت را از قبل دشوارتر و کارکنان را دچار سرخوردگی می‌کنند.
امروزه در محیط‌های کار، «مدیریت مرغ دریایی» یک پدیده‌ متداول و رو به گسترش است. این روزها پیشرفت تکنولوژی، قوانین دولتی در حوزه صنایع و گسترش تجارت جهانی، فضای رقابتی دنیای کسب‌وکار را به شدت تحت تاثیر قرار داده و در واکنش به این تحولات، سازمان‌ها به لحاظ ساختاری در حال مسطح شدن‌ هستند. به بیان ساده‌تر، شرکت‌ها بسیاری از لایه‌ها و سطوح مدیریتی خود را حذف و مدیران آن سطوح را اخراج می‌کنند.

 مدیرانی که باقی می‌مانند، هم مسوولیتشان بیشتر می‌شود و هم اختیاراتشان. آنها ناچارند کارکنان بیشتری را مدیریت کنند. اما چون دیگر مثل سابق زمان کافی ندارند و مجبور نیستند مثل قبل به کسی جواب پس بدهند، از اصلی‌‌ترین مسوولیت خود که همان مدیریت افراد است به کلی غافل می‌شوند.مدیریت به سبک مرغ دریایی از دیرباز در سازمان‌ها رایج بوده است. در هر سازمانی همیشه یک یا چند «مدیر مرغ دریایی» وجود داشته؛ اما تغییرات اخیر در ساختار سازمان‌ها باعث شده است تا هر روز به تعداد این مدیران افزوده شود.
تشخیص یک مدیر مرغ دریایی، برای کارمندانی که مستقیما تحت تاثیر رفتارهای نادرست او هستند کار سختی نیست؛ اما اغلب این مدیران از تاثیرات منفی رفتار خود بر کارکنان اطلاع ندارند. این عدم آگاهی تنها به این مدیران محدود نمی‌شود.

 در اغلب سازمان‌ها، مدیران سطوح ارشد نیز نمی‌دانند که مدیریت به این سبک، بر سودآوری سازمان چه تاثیرات منفی و عمیقی می‌گذارد. معدود افرادی هم که اصلاح فرهنگ سازمان در حوزه‌ اختیارات قانونی آنهاست، برای ایجاد تغییر در فرهنگ سازمان آگاهی یا انگیزه کافی ندارند. دو حقیقت تلخی که هر روز در محل کار با آنها مواجه می‌شویم از این قرارند:
1.احتمال ابتلا به بیماری‌های قلبی-عروقی در کارمندانی که مدیران آنها از رویکرد مرغ دریایی پیروی می‌کنند، 30 درصد بیشتر است از کارمندانی که مدیران آنها گرایشی به این سبک ندارند.
2.بیش از دو سوم کارمندان در شمال آمریکا به‌دلیل نارضایتی از کارفرما به دنبال تغییر شغل هستند و زیان مالی سالانه‌ای که کارفرمایان به‌دلیل رفتار نامناسب خود متحمل می‌شوند، رقمی بالغ بر 360 میلیارد دلار است.

نتایج بعضی نظرسنجی‌ها به ما یادآوری می‌کند که پذیرش مسوولیت اصلا آسان نیست. تنها 21 درصد از کارکنان گفته‌اند که دوست دارند جای مدیرانشان باشند.
اما سوال اصلی این نیست که شما جزو این مدیران هستید یا خیر. سوال اینجاست که در چه شرایطی شما تبدیل به یک مدیر مرغ دریایی می‌شوید؟ اگر امکان دسته‌بندی مدیران به مدیر «خوب» و مدیر «بد» وجود داشت، دنیا هم ساده‌تر بود و هم کمی ترسناک‌تر. اما حقیقت این است که دنیا در این حد سیاه و سفید نیست. نمی‌خواهم مدیران «مشکل‌ساز» را مورد انتقاد قرار بدهم، چون در حقیقت مشکل اصلی خود ما هستیم.

درست است. تک تک ما، گاهی در بعضی موقعیت‌ها و هنگام برخورد با بعضی افراد به یک مدیر مرغ دریایی تبدیل می‌شویم. چالش اصلی اینجاست: در چه شرایطی «مرغ دریایی درون» ما به ما غلبه می‌کند؟ تنها با درک جواب این سوال می‌توانید در ارتفاعی بلندتر از یک مرغ دریایی پرواز کنید و تاثیرات منفی رفتار ناشایست خود را از بین ببرید.
«اسکات آدامز» شاید نخستین کسی باشد که چنین وضعیتی را تجربه کرده است. او که در کتاب‌های کامیک مشهور خود به نام «دیلبرت» (Dilbert)، سال‌ها فرهنگ مدیران را به سخره گرفته بود، سرانجام یک روز آستین‌هایش را بالا زد و تصمیم گرفت مدیریت رستورانی را که سال‌ها با فرد دیگری شریک بود، بر عهده بگیرد. تجربه او از دنیای واقعی مدیریت، درست مثل یک جنگ بود و غنیمتی که از آن هرج و مرج عایدش شد، غرور او را شکست و او صادقانه اعتراف کرد که در دنیای واقعی، او هم مثل سایر مدیران کاستی‌هایی دارد:
«تقریبا مطمئنم که تسلیم شده‌ام... در زمان مدیریتم، اغلب مواقع مثل مرغ دریایی ناگهان فرود می‌آمدم و همه‌ کارها را خراب می‌کردم ».
لقب مرغ دریایی تنها مختص افرادی نیست که کارمندان دیگری را در یک محیط رسمی مدیریت می‌کنند. شما چه مهندس باشید، یا یک مدیر فصلی یا یک کارمند مبتدی که تازه در آغاز راه است، باید بتوانید موقعیت‌هایی را شناسایی کنید که برای حل مشکلات از سبک مرغ دریایی پیروی می‌کنید. کلید اصلی غلبه بر مرغ دریایی درون، این است که چالش‌ها را زمانی بپذیرید که به اندازه‌ کافی بزرگ هستند که قابل مشاهده باشند، اما هنوز آنقدر کوچک‌اند که قابل حل باشند.
شاخصه‌های یک مدیر ممتاز
همکاری من با شرکت «تلنت اسمارت» (TalentSmart) باعث شد تا با طیف وسیعی از نکاتی آشنا شوم که رعایت آنها برای ارتقای عملکرد مدیران و افزایش رضایت کارکنان ضروری است. بر اساس کشفیات ما، مدیران ممتاز، همان کسانی که تیم خود را در بالاترین سطح عملکرد و رضایت رهبری می‌کنند، دارای سه ویژگی مشترک هستند. این سه شاخصه دقیقا در مقابل سه ویژگی اصلی مرغ‌های دریایی قرار می‌گیرند  فرود غیرمنتظره، داد و فریاد، خرابکاری:
1. انتظارات شفاف. مدیرانی که انتظارات خود را به صورت شفاف مطرح می‌کند اطمینان دارند که کارکنان، درست تصمیم خواهند گرفت و درست عمل خواهند کرد. به این منظور یک مدیر ابتدا باید بداند که وظایف کارکنان چیست، عملکرد آنها در آینده چگونه ارزیابی خواهد شد و سپس باید برای رسیدن به اهداف تعیین شده با کارکنان به توافق برسد و از آنها تعهد بگیرد. اینکه به یک نفر بگویید از او چه انتظاراتی دارید کافی نیست. باید مطمئن شوید که او انتظارات شما را درک کرده و آنها را برآورده خواهد کرد.
2. ارتباط مستمر. برای ایجاد ارتباط مستمر باید همواره اعمال و رفتار کارکنان را مشاهده کنید و بتوانید بی‌پرده با آنها درباره‌ کار صحبت کنید. آنها چه می‌کنند و چه می‌گویند؟ کارکنان برای موفقیت به منابع، راهنمایی و تشویق نیاز دارند بنابراین شما تنها از طریق تعامل با آنها می‌توانید منابع لازم را در اختیارشان قرار دهید و آنها را تشویق و راهنمایی کنید. ارتباط، زمانی موثر است که مستمر باشد و به زبانی صورت پذیرد که برای همگان قابل درک است.
3.بازخوردهای قدرتمند. شما فقط زمانی می‌توانید بازخوردهای قدرتمند ارائه کنید که عملکرد تک تک کارمندان را کاملا زیر نظر داشته باشید و همزمان با ارائه بازخوردهای سازنده، از آنها به‌طور مستمر قدردانی کنید. ارائه بازخوردهای مفید، تیم شما را به سمت موفقیت‌های بیشتر سوق می‌دهد.
یک مدیر مرغ دریایی خودش بستری ایجاد می‌کند که گاهی لازم شود شخصا وارد عمل شده و اعضای تیم خود را از مخمصه نجات دهد، اما در تیمی که توسط یک مدیر ممتاز هدایت می‌شود، همه اعضا از همان ابتدا در مسیر درست قرار دارند، چرا که وظایف و انتظارات، از قبل به‌طور کاملا شفاف مشخص شده است. یک مدیر مرغ دریایی، به ندرت با کارکنان خود ارتباط برقرار می‌کند و در همان تعاملات کوتاه، فقط سر آنها فریاد می‌کشد، اما یک مدیر ممتاز به‌طور مستمر با کارکنان در ارتباط است.

 یک مدیر مرغ دریایی، برای مدیریت عملکرد کارکنان، فقط از آنها انتقاد می‌کند اما یک مدیر ممتاز همواره عملکرد کارکنان را زیر نظر داشته و تلاش می‌کند تا به کارکنان بازخوردهایی ارائه کند که برای آنها قابل هضم و پذیرش باشد.
طی سال‌ها همکاری‌ام با سازمان‌های کوچک و بزرگ دریافتم که میان بسیاری از کسب‌وکارهای موفق یک وجه اشتراک عجیب وجود دارد. این شرکت‌ها با اعتماد به نفس کامل پای خود را از استراتژی‌های موفقیت و مفاهیم سنتی دنیای کسب‌وکار فراتر می‌گذارند (قدرت برند، رهبری استراتژیک، نوآوری‌ فنی، خدمات مشتری و مفاهیمی از این قبیل) تا بتوانند در مردم که بزرگ‌ترین منابع درون هر سازمان هستند، نفوذ کنند.

 اما کمتر سازمانی به آن درجه از آگاهی رسیده تا تشخیص دهد که رگ‌های حیاتی فرهنگ یک سازمان، مدیران هستند و به همین علت، در بسیاری از سازمان‌ها کسی به مربیگری و برنامه‌های آموزشی اهمیت نمی‌دهد، درحالی‌که این برنامه‌ها کمک می‌کنند تا دانش و مهارت در این رگ‌ها جریان یابد، در کارکنان رضایت و انگیزه ایجاد شود و باعث می‌شود آنها شغل خود را از صمیم قلب دوست داشته باشند. ممکن است یک کارمند به یک شرکت بپیوندد، اما همیشه از مدیر خود فاصله داشته باشد. هیچ‌کس به اندازه‌ سرپرست یک کارمند نمی‌تواند بر روحیه و بهره‌وری او تاثیر داشته باشد. ماجرا به همین سادگی است. اجازه ندهید مرغ دریایی درونتان جلوی پیشرفت شما را بگیرد.

منبع: مجله موفقیت

 



تاریخ : چهارشنبه 95/5/6 | 12:30 عصر | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

 

ویژگی های افراد کار آفرین

بطور ساده کارآفرین به شخص حقیقی یا حقوقی ای گفته می شود که توانایی تحمل ریسک اغلب مالی را دارد و می تواند یک ایده اولیه را به یک فعالیت اقتصادی تبدیل کند. همه ما می توانیم یک کارآفرین باشیم، چه کارمند، چه کشاورز و در هر پست و مقامی که باشیم در راه انجام فعالیت های خود می توانیم کارآفرین بوده و ایده های خود برای بهبود انجام کارها را به واقعیت تبدیل کنیم .


یک کشاورز می تواند با راه اندازی روشهای جدید کاشت، آبیاری، نگهداری و کمیت یا کیفیت محصولات خود را بالا ببرد. یک کارمند می تواند برای انجام فعالیت های روزانه و البته در چهارچوب اختیارات خود روشهای جدیدی را اختیار کند تا انجام کارها برای خود و ارباب رجوع سریعتر و با کیفیت بالاتری صورت پذیرد. یک مهندس یا شرکت می تواند با قبول هزینه های تولید آزمایشگاهی، نمونه ای از یک محصول را تولید کرده و در صورت مفید بودن آنرا تولید انبوه نماید و به جامعه خود خدمت کند. یک مربی تیم فوتبال می تواند با اتخاذ روشهای مدیریتی و arrange  یک تیم به موفقیت های بسیار دست پیدا کند و

 همانطور که مشاهده می کنید در تمام مثالهایی که آورده شد نوعی ریسک وجود دارد. این ریسک ممکن است باعث از بین رفتن محصول کشاورز شود یا باعث شود تا کارمند توبیخ یا اخراج شود و یا سرمایه گذاری آن مهندس یا شرکت به هدر رود. و دست آخر آنکه آن مربی تیم ممکن است سمت یا اعتبار خود را از دست دهد. بنابراین مشاهده می کنید که بسادگی میتوان این نتیجه را گرفت که "کارآفرینی بدون ریسک امکان پذیر نمی باشد.” شاید از همین جمله بتوان فهمید که چرا در کشور ما در میان جوانان کارآفرینی جایگاه والایی ندارد، فعلا” اجازه دهید بحث فنی را ادامه دهیم.


کارآفرین چه ویژگیهایی دارد

  • خود اتکایی از اولین خصوصیات یک کار آفرین می باشد. با کمک این نیرو کارآفرین می تواند به مبارزه با سختی ها بپردازد. بنابراین اگر می خواهید کار آفرین باشید باید این توانایی را در خود تقویت کنید.
  • نیاز به انجام دادن و بدست آوردن از دیگر خصوصیات یک کارآفرین می باشد. اینگونه اشخاص بصورت دائم نیاز به آن دارند که محصول یا خدمتی را ایجاد کنند. از ساده ترین نوع آن مثلا” در فعالیت های خانگی گرفته تا پیچیده ترین کارهایی که ممکن است در تولید یک محصول یا خدمت به آن لازم باشد.
  • استفاده از نهایت بهره وری از دیگر ویژگی های یک کارآفرین هست. یک کارآفرین همواره می خواهد از وقت خود بهترین استفاده را کند.
  • تحمل ریسک از دیگر ویژگی های اینگونه افراد می باشد. یک کارآفرین می تواند ریسک ناشی از شکست را پذیرفته و تحمل کند. این ریسک ممکن است مالی یا حیثیتی باشد و یا از دست دادن بسیاری چیزها که مردم عادی در زندگی آنها را داراند، باشد.
  • آنها شکارچی فرصت ها هستند. کارآفرین بسادگی می تواند میان یک اتفاق بدون خاصیت با دیگری که در دل آن فرصت شکوفایی نهفته است، تمایز قائل شود و دومی را شکار کند.
  • نیاز به پیشرفت دائمی از دیگر ویژگیهای این افراد می باشد. حتی هنگامی که کارآفرین فعالیت اقتصادی را راه اندازی کرد متوقف نمی شود او علاقه دارد که همه روزه به پیشرفت های جدیدی دست پیدا کند.
  • کارآفرین توانایی بالایی در کنترل خود دارد. تحقیقات نشان می دهد که اغلب کارآفرینان بیشتر از آنکه بتوانند محیط بیرون را کنترل و مدریت کنند بر خود تسلط دارند. اثر جنبی این خاصیت می تواند همان قدرت کنترل بر محیط نیز باشد.
  • آنها همواره به هدف نگاه می کنند و شب و روز فکرشان رسیدن به هدف می باشد. دقت کنید که تمرکز بر هدف برای بسیاری از مردم دشوار است اغلب به کاری که در حال انجام دادن آن هستند فکر می کنند نه هدف.
  • کارآفرین توانایی تشخصی اولویت ها را دارد. خوب می داند چه کاری، چه موقع باید انجام شود و حاضر است بر سر آن با دیگران مبارزه کند
  • خوش بینی از ویژگیهای مهم و بارز یک کارآفرین است. برای همین بسیاری از کارآفرینان جوان هستند چرا که آنها معمولا” به هر کاری خوشبین می باشند. کارآفرین در برخورد با مشکل بدون آنکه ذهن خود را مخدوش کند مبارزه می کند تا آنرا از میان بردارد. حتی اگر مشکل بزرگ باشد به خود میگود "الان که نمی شود آنرا حل کرد به کار دیگری می پردازم و بعد سراغ آن می آیم”.
  • شجاعت از دیگر ویژگی های یک کارآفرین می باشد. دقت کنید که تحمل ریسک با شجاعت تفاوت بسیاری دارد، به این مثال توجه کنید. یک مدیر کارآفرین یک شرکت را در نظر بگیرید. او هموراه در حال ایجاد تغییر در شرکت می باشد تا به هدفهای خود نزدیک شود. اگر شکست بخورد باید ریسک یا همان هزینه آنرا بپردازد فرض کنید که پول و امکانات هم دارد و می پردازد. چیزی که این فرد نیاز دارد صفتی است بنام "شجاعت” او باید دل انجام این تغییرات و به نوعی بازی با سرنوشت خود، کارمندان و شرکت را داشته باشد.
  • کارآفرین معمولا” قدرت تحمل بالایی دارد. این قدرت تحمل از مسائل کاری شروع شده و یقینا” به مسائلی که در اجتماع یا خانواده او بدون شک رخ خواهد داد کشیده خواهد شد. قدرت تحمل جاذبه ایجاد می کند در حالی که عدم داشتن آن فرد را مجذوب می کند. مثال ساده آنکه فردی که قدرت تحمل بالایی ندارد معمولا” در یک شرکت دولتی که قدرت تحمل و زنده بودن بالا دارد مشغول بکار عادی و بدون جنبیش می شود.
  • کارآفرین انگیزه داخلی بالایی برای انجام کار دارد. دقت کنید که اگر فردی دارای انگیزه بسیار قوی برای انجام کاری باشد و آن انگیزه در درون آن نباشد در هر لحظه ممکن است که فرد آن کار را رها کند. اما نیروی انگیزشی در کارآفرین در درون خود او وجود دارد و تا زنده هست به کار و فعالیت ادامه می دهد. تفاوت گرمای زمین و خورشید را مقایسه کنید، اگر خورشید برود زمین سرد خواهد شد اما اگر زمین برود خورشید همچنان گرم خواهد ماند.

منبع: مجله موفقیت

 



تاریخ : چهارشنبه 95/5/6 | 11:48 صبح | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

آزمون مازهای پورتئوس

آزمون مازهای پورتئوس یک سری ماز های مداد و کاغذی با سطوح دشواری متفاوت، برای سنجش قدرت برنامه ریزی ، بینش، و تکانشوری ارائه می گردد (پالکس، استیوارت و کاهانا، 1968). به نظر هاگس (1988) این آزمون از لحاظ خصوصیات روان سنجی وسیله ی مناسبی است. تحقیقات نشان داده است که این آزمون می تواند کودکان تکانشگر را از کودکان عادی جدا کند، همچنین این آزمون در جداسازی کودکان بزهکار از عادی کاربرد دارد، تحقیقات زیادی نشان داده است که این آزمون قادر است کودکان ADHDرا از کودکان عادی جدا کند  .

آزمون مازهای پورتئوس یک آزمون هوشی غیر کلامی است. در این آزمون، فرد باید کار را با مازهای ساده شروع کند و در گام های بعدی مازهای پیچیده تری را تکمیل نماید. برای تکمیل هریک از مازها آزمودنی باید راه ورودی تا خروجی ماز را با مداد رسم کند. برای موفقیت در این آزمون، فرد باید بتواند لحظاتی قبل از حرکت دادن مداد روی ماز، مسیر صحیح را شناسایی نموده و نقشه گردشهایش به چپ یا راست را در ذهن نگه دارد. به همین دلیل این آزمون را آزمون برنامه ریزی ذهنی بحساب می آورند. پرتئوس معتقد است این آزمون توانایی پیش بینی و برنامه ریزی فرد را اندازه گیری می کند.

این آزمون دارای روایی و پایایی و روش نمره گذاری مشخص و در قالب نرم افزار ورد نوشته شده و قابل ویرایش است.

به همراه 2 فایل مرتبط به صورت رایگان

دریافت آزمون مازها

مشاهده لیست همه ی پرسشنامه های استاندارد

 

 



تاریخ : سه شنبه 95/5/5 | 9:8 عصر | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

پرسشنامه ابتکار و نوآوری شغلی مارتین پاچن[1]

نوآوری، عملی کردن اندیشه های نو و بدیعی است که از خلاقیت ناشی می شود . متخصصان مدیریت، «نوآوری» را مترادف با «ابداع» مید انند و معتقدند «نوآوری» فرایند پایانی خلاقیت و به عبارتی جلوه و نمود بیرونی آن می باشد که به صورت یک محصول یا تولید بدیع و تازه آشکار می شود. به زعم آنان، آن چه موجب نوآوری می شود، توان خلاقیت فرد است که او را به سوی نوآوری در کار و تولید می کشاند. در واقع، نوآوری تبدیل خلاقیت و ایده های نو به عمل و نتیجه است. پشتوانه اصلی نوآوری در همه ابعاد آن، داشتن و ارایه ایده های نو است. غالباً نوآوریها از جستجوی آگاهانه و هدفمند به دنبال فرصت های جدید حاصل می شوند و این فرآیند با تحلیل این  فرصت ها آغاز می شود . در موقعیت امروزی نوآوری سازمانی اهمیت بسیار زیادی برای پیروزی و بقای شرکت ها در امر رقابت دارد؛ زیرا نوآوری به مثابه عنصری تعیین کننده برای شرکت ها در این موقعیت عمل می کند(مقیمی و همکاران، 1388). بنابراین سنجش این سازه بسیار مهم می باشد ، یکی از پرسشنامه هایی که به سنجش این سازه می پردازد ، پرسشنامه ابتکار و نوآوری شغلی مارتین پاچن[2] می باشد.  این پرسشنامه انگیزه آزمودنی ها را برای ابتکار و نوآوری در شغل اندازه گیری می نماید و دارای 6 سوال است.

به همراه 1 فایل مرتبط به صورت رایگان

این پرسشنامه دارای روایی و پایایی و روش نمره گذاری مشخص و در قالب نرم افزار ورد نوشته شده و قابل ویرایش است.

دریافت پرسشنامه ابتکار و نوآوری شغلی

مشاهده لیست همه ی پرسشنامه های استاندارد

 

 



[1]- Martin Patchen

[2]- Martin Patchen



تاریخ : دوشنبه 95/5/4 | 11:41 عصر | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

پرسشنامه ابتکار و نوآوری شغلی مارتین پاچن[1]

نوآوری، عملی کردن اندیشه های نو و بدیعی است که از خلاقیت ناشی می شود . متخصصان مدیریت، «نوآوری» را مترادف با «ابداع» مید انند و معتقدند «نوآوری» فرایند پایانی خلاقیت و به عبارتی جلوه و نمود بیرونی آن می باشد که به صورت یک محصول یا تولید بدیع و تازه آشکار می شود. به زعم آنان، آن چه موجب نوآوری می شود، توان خلاقیت فرد است که او را به سوی نوآوری در کار و تولید می کشاند. در واقع، نوآوری تبدیل خلاقیت و ایده های نو به عمل و نتیجه است. پشتوانه اصلی نوآوری در همه ابعاد آن، داشتن و ارایه ایده های نو است. غالباً نوآوریها از جستجوی آگاهانه و هدفمند به دنبال فرصت های جدید حاصل می شوند و این فرآیند با تحلیل این  فرصت ها آغاز می شود . در موقعیت امروزی نوآوری سازمانی اهمیت بسیار زیادی برای پیروزی و بقای شرکت ها در امر رقابت دارد؛ زیرا نوآوری به مثابه عنصری تعیین کننده برای شرکت ها در این موقعیت عمل می کند(مقیمی و همکاران، 1388). بنابراین سنجش این سازه بسیار مهم می باشد ، یکی از پرسشنامه هایی که به سنجش این سازه می پردازد ، پرسشنامه ابتکار و نوآوری شغلی مارتین پاچن[2] می باشد.  این پرسشنامه انگیزه آزمودنی ها را برای ابتکار و نوآوری در شغل اندازه گیری می نماید و دارای 6 سوال است.

به همراه 1 فایل مرتبط به صورت رایگان

این پرسشنامه دارای روایی و پایایی و روش نمره گذاری مشخص و در قالب نرم افزار ورد نوشته شده و قابل ویرایش است.

دریافت پرسشنامه ابتکار و نوآوری شغلی

مشاهده لیست همه ی پرسشنامه های استاندارد

 

 



[1]- Martin Patchen

[2]- Martin Patchen



تاریخ : دوشنبه 95/5/4 | 11:41 عصر | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

 

آزمون بررسی ارزشها

 

این آزمون  به منظور  ارزیابی اهمیت نقش نسبی شش ارزش یا انگیزه اساسی در زندگی یک فرد تهیه شده است . این شش ارزش مبتنی بر سنخ بندی آدمیان بنا به نظر ادوارد اشپرانگر فیلسوف آلمانی است.

این پرسشنامه دارای روایی و پایایی و روش نمره گذاری مشخص و در قالب نرم افزار ورد نوشته شده و قابل ویرایش است .

دریافت پرسشنامه بررسی ارزش ها

مشاهده لیست همه ی پرسشنامه های استاندارد

 

 



تاریخ : یکشنبه 95/5/3 | 8:14 عصر | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

 

پرسشنامه استاندارد سرمایه فکری

سرمایه فکری فراهم کننده یک پایگاه منابع جدید است که از طریق آن سازمان می تواند به رقابت بپردازد(بنیتی، 1996).   بنتیس  (1998) معتقد اسـت سـرمایه فکـری عبـارت از تـلاش بـرای اسـتفاده مـؤثراز دانـش (محـصول نهـایی) در مقابـل اطلاعـات (مـاده خـام) اسـت. سـرمایه فکـری اصطلاحی برای ترکیـب دارایـی نـاملموس بـازار،دارائی فکـری، دارائـی انـسانی و دارائـی زیرساختاری است،که سازمان را برای انجام فعالیت هایش توانمند می سـازد (بروکینگ، 1996).  

از دیـدگاه روس و همکارانش  (1997) سرمایه فکری شامل همه فرایندها ودارایی هایی است کـه معمـولاً در ترازنامه نشان داده نمی شوند و همچنین شامل همه دارایی هـای ناملموسـی اسـت (مثـل، مارکها ،ی تجاری حق ثبت وبهره برداری و نامهای تجاری ) که در روش های حسابداریمدرن مورد توجه قرارداده می شوند.به عبارت دیگر، سرمایه فکری عبـارت از جمـع دانـش اعضاء سازمان وکاربرد دانش آنها است . استوارت  (1997)معتقد اسـت سـرمایه فکـری شـامل دانش، اطلاعات، دارائی فکری و تجربه است که می تواند برای ثروت آفرینی مورد استفاده واقع شود.سرمایه فکری توانایی ذهنی جمعی یا دانـش کلیـدی بـه صـورت یـک مجموعـه است .

محققان و دست اندرکاران رشته سرمایه فکری ، برروی سـه عنـصر آن اتفـاق نظر دارند : که عبارتند از  سرمایه انسانی[1] ، و سـرمایه رابطـه ای[2] ، سرمایه سـاختاری[3].

پرسشنامه ارزیابی سرمایه فکری، توسط بونتیس (1998) ساخته شده است و دارای 42 سؤال بسته پاسخ می باشد . این سازه دارای سه مؤلفه سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطه ای(مشتری) را مورد اندازه‏گیری قرار می دهد.

 

به همراه 2 فایل مرتبط به صورت رایگان

 

 

این پرسشنامه دارای روایی و پایایی و روش نمره گذاری مشخص و در قالب نرم افزار ورد نوشته شده و قابل ویرایش است.

دریافت پرسشنامه سرمایه فکری

مشاهده لیست همه ی پرسشنامه های استاندارد

 

 



[1] - Human capital

[2] - Structural capital

[3] - Relational capital



تاریخ : یکشنبه 95/5/3 | 7:12 عصر | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

باشگاه انرژی مثبت: قانون جذب چیست؟  

قانون جذب یا همان قانون راز، این روزها خیلی در فضای مجازی و بین طرفداران انرژی مثبت، خاطر خواه دارد. قانون جذب چیست و چه تاثیری در زندگی ما و توسعه سبک زندگی مردمان روزگار ما دارد؟  می خواهیم این موضوع را بررسی کنیم .  با ما همراه باشید. خیلی ساده است! قانون جذب می گوید هر چه فکر میکنیم از خوب و بد، همان را با کم و زیاد دریافت می کنیم. خیلی پیچیده نیست. نیاز به اخذ مدرک دکترای فلسفه از دانشگاه هاروارد نیست که این قضیه را درک کنیم و در زندگی به کار ببندیم و آدم معروف و مشهور یا خلافکار زبر دست شویم! قانون جذب، قرن ها مورد توجه بشر بوده، اما در اواخر قرن بیستم، با توسعه فناوری، بیش تر مورد نظر و در کانون توجه قرار گرفت. ان چه مسلم است، حقیقت زندگی را می توان با افکار و جذب تفکرات خوب، به طور اساسی ساخت و هدایت کرد. این راز قانون جذب هست.

سایتهای زیادی درباره قانون جذب مانند the law of attraction فعال هستند و در سال های اخیر نیز تعداد آن ها افزایش یافته است. برخی ها، عادت ها و شیوه هایی برای پرورش بهتر مغز جهت جذب انرژی مثبت را ارائه می کنند. خیلی ها از تفکر مثبت می هراسند، چرا که فکر می کنند، چیزهای منفی اطرافشان، چنین فرصتی به آن ها نمی دهد. روان شناسان به این افراد توصیه می کنند که لیستی از تصورات منفی و نگرانی هایی که در کوتاه مدت و بلند مدت با آن رو به رو هستید، آماده کنید. روش هایی برای فرار و دوری و خنثی کردن این تصورات و نگرانی ها درست کنید. در بلند مدت در خواهید یافت که برخی از این تصورات منفی و نگرانی ها، خیلی بی جا بوده. اما مانعی در جذب انرژی مثبت برای شما بوده است.
تفکر مثبت و مثبت اندیشی، تاثیر زیادی بر رفتار آدمی و عملکرد او دارد. مثبت اندیشی، الزامی شادی آور نیست، اما منفی بافی، قطعا عاملی بازدارنده برای شاد بودن و شاد زیستن هست. تفکر مثبت و انرژی مثبت بودن، روشی فرصت آفرین برای خود و دیگران است که در مختصات مثبت اندیشی، انرژی های مثبت را جذب کرده و برای تعالی خود و جامعه بکوشند. امکان پذیر نیست کسی که تفکر منفی و مخرب محیط زیست دارد، در نقش یک مدیر کاریزماتیک ظاهر شده و برای توسعه مسئولیت اجتماعی شرکت (CSR) در فضای سازمان یادگیرنده (LEARNING ORGANIZATION) بکوشدامکان پذیر نیست که شما، حامی حیوانات نباشید و با نگاه منفی به این موجودات خلقت نگاه کنید، آن وقت بزرگ ترین مراکز حمایت از حیوانات، از شما به عنوان تئوریسین و خیر و مدیر و راهبر، یاد کرده و استفاده کنند. از این دست مثال ها زیاد است. در واقع همه این نوع نمونه ها به ما یادآوری می کند که ما همانی هستیم که فکر می کنیم و بر طبق همان فکر و شیوه اندیشیدن، عمل می کنیم. در ادبیات کهن شیرین پارسی هم هست که ای برادر، تو همه اندیشه ای. مابقی خود استخوان ریشه ای. این قضیه، اهمیت و مرجعیت و مقام تفکر را در زیست و زندگانی انسان در جامعه نشان می دهد و تببین می کند. هر اندازه بتوان، فکر را باز تر، روشن تر، غیر متعصبانه تر و آگاهانه تر هدایت و پرورش داد، در واقع کوشش کرده ایم تا زندگی راحت تر، مسالمت آمیز تر و موثری را برای خود و جامعه فراهم کنیم.
فرصت آفرینی با تفکر مثبت
تفکر مثبت، فرصت مثبت اندیشی را به دیگران می دهد و این فرصت،  ظرفیت های مختلفی را در جامعه ایجاد می کند. بنابراین، اهمیت مثبت اندیشی و انرژی مثبت بودن، یکی از کارکردهای اساسی یک جامعه پیش رو و کم استرس به نظر می رسد. قانون جذب یا LAW OF ATTRACTION، در واقع به همین مساله اشاره می کند. ناگفته پیداست که ما با تفکر مثبت خود، می توانیم چیزهای مثبت بیش تری را جذب کنیم و اتفاقات خیلی خوب به سمت ما روانه می شود. تفکر مثبت، سبب می شود که چیزهای خوب را بخواهیم و بر روی آن ها، خوب تمرکز کنیم.

قانون جذب، که اخیرا با عنوان مستند راز (The SECRET) نیز بسیار پر مخاطب شد و کتاب های زیادی از آن نیز در دنیا به خصوص در ایران در این عرصه چاپ و منتشر شد، به یک قانون ساده، اما خیلی مهم اشاره می کند. هر آن چه فکر کنیم، در واقع جذب می کنیم. اگر چه این قانون همه گیر و از نظر علمی 100درصد اثبات شده نیست، اما باور عمومی و عرف نیز بر همین اساس هست که ذهن خلاق و مثبت، چیزهای مثبت را جذب و هر عامل منفی و بازدارنده را دفع می کند. جذب موارد مثبت، از هر نوع و قسمی که باشد، در مثبت اندیشی تاثیر زیاد دارد و این قضیه، شاد زیستن را معمولا در پی خواهد داشت.
اگر دانستن این قانون به ظاهر ساده، به این معنا نیست که به راحتی میتوان آن را در زندگی پیاده کرد و انتظار داشت در مدت کوتاهی، به موفقیت ها و خواسته های مورد نظر دست یافت. برای هر کاری ، تلاش و ممارست همراه با آگاهی نیاز داریم و برای رسیدن به هر موفقیت و هر جذبی، باید صبورانه و مشتاقانه تلاش کرد. قانون جذب هم مانند قانون رانندگی هست. همه می دانند به قانون باید احترام گذاشت و شیوه رانندگی اصولی چطور هست. اما آیا، همین موارد برای تبدیل شدن به یک راننده خوب، حرفه ای، قانون مدار و کم تخلف، کفایت می کند، قطعا خیر.

راننده خوب بودن آسان است؟

برای راننده خوب شدن، باید علاوه بر آن که خوب رانندگی کرد، رانندگی کردن خوب را از دیگران هم آموخت. کنار دست رانندگان با تجربه در جاده ها و مسیرهای مختلف نشست و از تجارب و عقاید خوب ان ها استفاده کرد و در فرآیند رانندگی به کار برد. این تفکر مثبت و ارزشمند، زمینه راننده خوب شدن را فراهم می کند. پس، اگر قصد دارید قانون جذب، عاملی برای موفقی بیش تر شما و تفکر مثبت و تولید انرژی مثبت در شما بشود، باید سعی کنید،ارتباط و تعامل بی تعصب خود را با افراد موفق، شاد و انرژی مثبت افزایش دهید.

قانون جذب، فقط به معنی خواست مثبت و دعا کردن و انتظار اتفاق و معجزه ای بزرگ نیست. این اشتباهی هست که شاید خیلی ها مرتکب آن بشوند. بسیارند افرادی که کتاب های زیادی درباره قانون جذب، راز شاد زیستن، انرژی مثبت و مسائلی از این دست مطالعه کرده، اما همچنان انتظار قابل ملاحظه ای در زندگی خود مشاهده نمی کنند. مشکل کجاست؟ خوب، قانون جذب، قرصی نیست که باید به تعداد خاص در زمان خاص مصرف کرد و در بازه زمانی کوتاه، انتظار نتایج شکرف از ان داشت. خیر. چنین برداشتی غلط هست.
کسی که آرزو دارد شاعر خیلی خوبی شود، فقط آرزوی شاعر بودن و تفکر شاعری و حتی استعداد نبوغ شاعری هم برای شاعر شدن موفق و شهرت او، کفایت نمی کند. حتی این ها، شرط لازم هم برای شاعر مشهور شدن نیست، چه برسد به شرط کافی! برای شاعر خوب شدن، باید زیاد کتاب شعر خواند، ان هم کتاب شعر خوب. کتاب شعر خوب را باید از اساتید شعر و ادبیات پرس و جو کرد. باید تفکر شاعری و شاعر مسلکی را در ذهن و عمل خود توسعه داد. باید شعر زیاد حفظ کرد و تحلیل کرد. باید مرتب شعر گفت و نقد کرد و نقد شنید. باید نام نیک بزرگان شعر و ادب را به نیکی یاد کرد و از تجارب ان ها بهره برد.

 
باید تلاش کرد و تلاش کرد و مطالعه کرد. احتمالا اگر فردی برای شاعر شدن، چینین مسلکی را دنبال کند، در راستای قانون جذب عمل کرده  همه سلول هایش برای شاعر موفق شدن، تلاش می کند و احتمال زیاد آن هست که سیگنال های کیهانی انرژی مثبت نیز، با اون همراهی کند و مسیر را همراه و هموار کند.

قانون جذب مانند قانون جاذبه زمین
قانون جذب هم عین قانون جاذبه زمین، همیشه کار میکند. فرقش با قانون جاذبه آن هست که قانون جاذبه را می توان با اعداد و فرمول های فیزیک، اثبات کرد و در زندگی ناسوتی خود درک کرد، اما در واقع، قانون جذب، ماهیتی ناملوس یا به قول زعمای مدیریت ، دارایی ناملوس (intangible asset) است. یعنی ما به طور فیزیکی آن را درک نمی کنیم، مانند در اختیار داشتن ساعتی بر مچ دست مان. اما، تلاش برای شاعر شدن، شاید ما را در راستای قانون جذب، در کشور خود و دنیا معروف نکند، اما تفکر مثبت، ادبیات فاخر و عالمانه و خلاقانه فکر کردن را در ذهن ما پرورش می دهد که عاملی فرصت آفرین برای موفقیت هایی بزرگ است. شاید، بزرگ تر از یک شاعر معروف شدن. این دستاورد قانون جذب هست.

ناگفته پیداست که اگر قانون جاذبه زمین 9.8 متر بر مجذور ثانیه نبود، نمی توانستیم روی زمین راه برویم و بخوابیم و . . . . در فضا مانند فضانوردها معلق می شدیم و می بایست برای وضعیت معلق و شناور بودن در فضا، فکری می کردیم و خودمان را با آن شرایط وفق می دادیم. پس، حالا که شتاب جاذبه ما رو با حدود 10 متر بر ثانیه به سمت خود می کشاند، باید برای همراهی با این شرایط، فکر کرد و خود و زندگی را با این شرایط تطبیق داد. قانون جاذبه، در خانه یا مدرسه یا وزارتخانه یا پیش فلان دوست، تفاوتی ندارد. قانون جاذبه، قانون جااذبه هست. مگر این که به فضای بیرون جو بروید که ان وقت، اثرش کم تر می شود.

در واقع، همین موضوع برای قانون جذب نیز حکمفرماست. قانون جذب، همیشه اجرایی هست و در همه جا مانند قانون جاذبه، عملکرد واحدی دارد. اما انسان ها به دلیل غیر ملموس بودن آن، فکر می کنند برای آن ها کارایی ندارد. بعضی ها به طور کلی قانون جذب را انکار می کنند و معتقدند چنین تصوری از اساس نادرست هست و خیلی چیزها،شانس و اتفاقی بدست می آید و تمرکز مثبت و مثبت اندیشی و جذب انرژی های مثبت در این مسیر، تا حد زیادی تاثیر گذار نیست.
اما بررسی موفقیت خیلی از مخترعین و مکتشفین نشان می دهدکه ان ها به طور مستقیم یا غیر مستقیم، در راستای قانون جذب حرکت می کردند. قانون جذب را نباید خیلی پیچیده و عجیب و غریب کرد. همان طور که قانون جاذبه، خیلی ساده و فراگیر و اجرایی هست، قانون جذب نیز همین وضعیت را دارد. اما قابل اندازه گیری نیست و فرمول فیزیک و شیمی و ریاضی ندارد چون ماهیتی متفاوت با قانون های رقومی دارد. قرار نیست همه قوانین شناخته شده یا ناشناخته خلقت را با عدد و رقم و فرمول توضیح داد و بیان نمود. مثل قانون مهربونی. آیا قانون مهربانی، با عدد و فرمول شناخته می شود و یاد میگیریم؟ قطعا خیر. قانون جذب نیز، چنین ماهیت و مختصاتی دارد.

خب چه کنیم؟

سوال قشنگی است. برای اجرای بهتر قانون جذب چه کنیم؟ صدها کتاب و فیلم و مستند برای پاسخ به این پرسش به ظاهر ساده، تولید  و منتشر شده است. ان چه مشخص هست، ما باید به تعریف ساده قانون جذب بازگردیم. اگر مثبت میخواهیم جذب کنیم، باید مثبت فکر کنیم. مثبت اندیشی یعنی دوری از چیزهای منفی. هر چیزی که مانعی برای کسب چیزهای مثبت و موثر هست را باید از آن دوری کنیم. اگر اعتیاد به شبکه های اجتماعی هست، اگر اعتیاد به اینترنت بازی هست، اگر اعتیاد به سلفی بازی هست، اگر رفتارهای ناهنجار فردی و اجتماعی هست،اگر رفتارهای مخرب زیست محیطی هست و . . هر چی که هست. هر چی که سبب بروز اتفاقات منفی و تصاویر بد در ذهن ما می شود، باید از ذهن ما کنار رود. دور شود و پدافندی درست کنیم برای برخورد با آن.

1- ما هیچ مسئولیتی نداریم که صبح تا شب خبرهای ناگوار رسانه های مجازی و غیر مجازی را ناخواسته گوش کنیم و بخوانیم.
2- از در معرض قرار گرفتن گوش خود با اخبار ناگوار و حوادث که تاثیری در زندگی شما ندارد، پر هیز کنید.
3-کاهش اعتیاد به اینترنت و شبکه های اجتماعی، سبب می شود تا شما ناخواسته در معرض خبرهای بد و انرژی منفی نباشید و قانون جذب در شما بیش از دیگران، موثر باشد.
4-ذهن ما و فکر ما و مغز ما، دوست دارد از هر چیز، تصور و تصویری مادی داشته باشد تا باور کند و ان را پرورش دهد. جملات مثبت و انرژی بخش، تجربه های خوب، نمادهای زیبا و شادی آفرین و اشتیاق آور را همواره روبروی دیدگان خود داشته باشید. بعضی از جملاات، کاریزماتیک و راهگشای فکر خلاق و مثبت اندیش است که باید به آن توجه داشت.
5- تعامل با آدم های مثبت و موفق، یکی از ارکان اجرای موفق قانون جذب هست که توجه به آن را در طول هفته در نظر داشته باشید.
6-آرزوها، خواسته ها و ان چه میخواهید بدست اوردید را مکتوب کنید. اگر 1میلیارد تومان پول می خواهید ظرف 10 سال آینده، ان را در برگی بنویسید:
من، در تاریخ اول فروردین 1405 شمسی، 1 میلیارد تومان پول بدست خواهم آورد
خوب، اکنون برای رسیدن به این آرمان، باید راه های رسیدن را نیز ترسیم و تشریح کنید تا برنامه شما در این 120ماه مشخص شود. برنامه کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت شما برای رسیدن به این آرمان را مشخص کنید و از مشاوره، متخصصان استفاده کنید. برنامه های کوتاه مدت شما، باید در راستای برنامه های بلند مدت باشد. هر عاملی که سبب می شود شما را در این 120 ماه از این فرصت دور کند، مشخص و مکتوب کنید. هر روز صبح از خواب بلند می شوید، با امید به پروردگار، برای نیل به این آرزوها تلاش کنید و فکر خود را روی آن ها متمرکز کنید و راه های عملیاتی را مرتب مرور کنیدقانون جذب به ما یاد می دهد که انرژی منفی را دور بریزیم و نا امیدی را کنار بگذاریم. بورس، کسب و کار، تولید، صادرات، واردات در عرصه های مختلف، ده ها هزار راه و روش عالمانه و آگاهانه را برای ثروت اندوزی مشروع و مولد را برای فردی که می خواهد ظرف 10 سال، 1 میلیارد تومان کسب کند، در اختیار دارد. با آموزش و مشورت و تلاش آگاهانه، ناممکن ها ممکن است، چه برسد به ثروت اندوزی. مثبت باشیم و مثبت فکر کنیم

منبع: مجله موفقیت .

 

 



تاریخ : یکشنبه 95/5/3 | 2:22 عصر | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر

باشگاه انرژی مثبت: قانون جذب چیست؟  

قانون جذب یا همان قانون راز، این روزها خیلی در فضای مجازی و بین طرفداران انرژی مثبت، خاطر خواه دارد. قانون جذب چیست و چه تاثیری در زندگی ما و توسعه سبک زندگی مردمان روزگار ما دارد؟  می خواهیم این موضوع را بررسی کنیم .  با ما همراه باشید. خیلی ساده است! قانون جذب می گوید هر چه فکر میکنیم از خوب و بد، همان را با کم و زیاد دریافت می کنیم. خیلی پیچیده نیست. نیاز به اخذ مدرک دکترای فلسفه از دانشگاه هاروارد نیست که این قضیه را درک کنیم و در زندگی به کار ببندیم و آدم معروف و مشهور یا خلافکار زبر دست شویم! قانون جذب، قرن ها مورد توجه بشر بوده، اما در اواخر قرن بیستم، با توسعه فناوری، بیش تر مورد نظر و در کانون توجه قرار گرفت. ان چه مسلم است، حقیقت زندگی را می توان با افکار و جذب تفکرات خوب، به طور اساسی ساخت و هدایت کرد. این راز قانون جذب هست.

سایتهای زیادی درباره قانون جذب مانند the law of attraction فعال هستند و در سال های اخیر نیز تعداد آن ها افزایش یافته است. برخی ها، عادت ها و شیوه هایی برای پرورش بهتر مغز جهت جذب انرژی مثبت را ارائه می کنند. خیلی ها از تفکر مثبت می هراسند، چرا که فکر می کنند، چیزهای منفی اطرافشان، چنین فرصتی به آن ها نمی دهد. روان شناسان به این افراد توصیه می کنند که لیستی از تصورات منفی و نگرانی هایی که در کوتاه مدت و بلند مدت با آن رو به رو هستید، آماده کنید. روش هایی برای فرار و دوری و خنثی کردن این تصورات و نگرانی ها درست کنید. در بلند مدت در خواهید یافت که برخی از این تصورات منفی و نگرانی ها، خیلی بی جا بوده. اما مانعی در جذب انرژی مثبت برای شما بوده است.
تفکر مثبت و مثبت اندیشی، تاثیر زیادی بر رفتار آدمی و عملکرد او دارد. مثبت اندیشی، الزامی شادی آور نیست، اما منفی بافی، قطعا عاملی بازدارنده برای شاد بودن و شاد زیستن هست. تفکر مثبت و انرژی مثبت بودن، روشی فرصت آفرین برای خود و دیگران است که در مختصات مثبت اندیشی، انرژی های مثبت را جذب کرده و برای تعالی خود و جامعه بکوشند. امکان پذیر نیست کسی که تفکر منفی و مخرب محیط زیست دارد، در نقش یک مدیر کاریزماتیک ظاهر شده و برای توسعه مسئولیت اجتماعی شرکت (CSR) در فضای سازمان یادگیرنده (LEARNING ORGANIZATION) بکوشدامکان پذیر نیست که شما، حامی حیوانات نباشید و با نگاه منفی به این موجودات خلقت نگاه کنید، آن وقت بزرگ ترین مراکز حمایت از حیوانات، از شما به عنوان تئوریسین و خیر و مدیر و راهبر، یاد کرده و استفاده کنند. از این دست مثال ها زیاد است. در واقع همه این نوع نمونه ها به ما یادآوری می کند که ما همانی هستیم که فکر می کنیم و بر طبق همان فکر و شیوه اندیشیدن، عمل می کنیم. در ادبیات کهن شیرین پارسی هم هست که ای برادر، تو همه اندیشه ای. مابقی خود استخوان ریشه ای. این قضیه، اهمیت و مرجعیت و مقام تفکر را در زیست و زندگانی انسان در جامعه نشان می دهد و تببین می کند. هر اندازه بتوان، فکر را باز تر، روشن تر، غیر متعصبانه تر و آگاهانه تر هدایت و پرورش داد، در واقع کوشش کرده ایم تا زندگی راحت تر، مسالمت آمیز تر و موثری را برای خود و جامعه فراهم کنیم.
فرصت آفرینی با تفکر مثبت
تفکر مثبت، فرصت مثبت اندیشی را به دیگران می دهد و این فرصت،  ظرفیت های مختلفی را در جامعه ایجاد می کند. بنابراین، اهمیت مثبت اندیشی و انرژی مثبت بودن، یکی از کارکردهای اساسی یک جامعه پیش رو و کم استرس به نظر می رسد. قانون جذب یا LAW OF ATTRACTION، در واقع به همین مساله اشاره می کند. ناگفته پیداست که ما با تفکر مثبت خود، می توانیم چیزهای مثبت بیش تری را جذب کنیم و اتفاقات خیلی خوب به سمت ما روانه می شود. تفکر مثبت، سبب می شود که چیزهای خوب را بخواهیم و بر روی آن ها، خوب تمرکز کنیم.

قانون جذب، که اخیرا با عنوان مستند راز (The SECRET) نیز بسیار پر مخاطب شد و کتاب های زیادی از آن نیز در دنیا به خصوص در ایران در این عرصه چاپ و منتشر شد، به یک قانون ساده، اما خیلی مهم اشاره می کند. هر آن چه فکر کنیم، در واقع جذب می کنیم. اگر چه این قانون همه گیر و از نظر علمی 100درصد اثبات شده نیست، اما باور عمومی و عرف نیز بر همین اساس هست که ذهن خلاق و مثبت، چیزهای مثبت را جذب و هر عامل منفی و بازدارنده را دفع می کند. جذب موارد مثبت، از هر نوع و قسمی که باشد، در مثبت اندیشی تاثیر زیاد دارد و این قضیه، شاد زیستن را معمولا در پی خواهد داشت.
اگر دانستن این قانون به ظاهر ساده، به این معنا نیست که به راحتی میتوان آن را در زندگی پیاده کرد و انتظار داشت در مدت کوتاهی، به موفقیت ها و خواسته های مورد نظر دست یافت. برای هر کاری ، تلاش و ممارست همراه با آگاهی نیاز داریم و برای رسیدن به هر موفقیت و هر جذبی، باید صبورانه و مشتاقانه تلاش کرد. قانون جذب هم مانند قانون رانندگی هست. همه می دانند به قانون باید احترام گذاشت و شیوه رانندگی اصولی چطور هست. اما آیا، همین موارد برای تبدیل شدن به یک راننده خوب، حرفه ای، قانون مدار و کم تخلف، کفایت می کند، قطعا خیر.

راننده خوب بودن آسان است؟

برای راننده خوب شدن، باید علاوه بر آن که خوب رانندگی کرد، رانندگی کردن خوب را از دیگران هم آموخت. کنار دست رانندگان با تجربه در جاده ها و مسیرهای مختلف نشست و از تجارب و عقاید خوب ان ها استفاده کرد و در فرآیند رانندگی به کار برد. این تفکر مثبت و ارزشمند، زمینه راننده خوب شدن را فراهم می کند. پس، اگر قصد دارید قانون جذب، عاملی برای موفقی بیش تر شما و تفکر مثبت و تولید انرژی مثبت در شما بشود، باید سعی کنید،ارتباط و تعامل بی تعصب خود را با افراد موفق، شاد و انرژی مثبت افزایش دهید.

قانون جذب، فقط به معنی خواست مثبت و دعا کردن و انتظار اتفاق و معجزه ای بزرگ نیست. این اشتباهی هست که شاید خیلی ها مرتکب آن بشوند. بسیارند افرادی که کتاب های زیادی درباره قانون جذب، راز شاد زیستن، انرژی مثبت و مسائلی از این دست مطالعه کرده، اما همچنان انتظار قابل ملاحظه ای در زندگی خود مشاهده نمی کنند. مشکل کجاست؟ خوب، قانون جذب، قرصی نیست که باید به تعداد خاص در زمان خاص مصرف کرد و در بازه زمانی کوتاه، انتظار نتایج شکرف از ان داشت. خیر. چنین برداشتی غلط هست.
کسی که آرزو دارد شاعر خیلی خوبی شود، فقط آرزوی شاعر بودن و تفکر شاعری و حتی استعداد نبوغ شاعری هم برای شاعر شدن موفق و شهرت او، کفایت نمی کند. حتی این ها، شرط لازم هم برای شاعر مشهور شدن نیست، چه برسد به شرط کافی! برای شاعر خوب شدن، باید زیاد کتاب شعر خواند، ان هم کتاب شعر خوب. کتاب شعر خوب را باید از اساتید شعر و ادبیات پرس و جو کرد. باید تفکر شاعری و شاعر مسلکی را در ذهن و عمل خود توسعه داد. باید شعر زیاد حفظ کرد و تحلیل کرد. باید مرتب شعر گفت و نقد کرد و نقد شنید. باید نام نیک بزرگان شعر و ادب را به نیکی یاد کرد و از تجارب ان ها بهره برد.

 
باید تلاش کرد و تلاش کرد و مطالعه کرد. احتمالا اگر فردی برای شاعر شدن، چینین مسلکی را دنبال کند، در راستای قانون جذب عمل کرده  همه سلول هایش برای شاعر موفق شدن، تلاش می کند و احتمال زیاد آن هست که سیگنال های کیهانی انرژی مثبت نیز، با اون همراهی کند و مسیر را همراه و هموار کند.

قانون جذب مانند قانون جاذبه زمین
قانون جذب هم عین قانون جاذبه زمین، همیشه کار میکند. فرقش با قانون جاذبه آن هست که قانون جاذبه را می توان با اعداد و فرمول های فیزیک، اثبات کرد و در زندگی ناسوتی خود درک کرد، اما در واقع، قانون جذب، ماهیتی ناملوس یا به قول زعمای مدیریت ، دارایی ناملوس (intangible asset) است. یعنی ما به طور فیزیکی آن را درک نمی کنیم، مانند در اختیار داشتن ساعتی بر مچ دست مان. اما، تلاش برای شاعر شدن، شاید ما را در راستای قانون جذب، در کشور خود و دنیا معروف نکند، اما تفکر مثبت، ادبیات فاخر و عالمانه و خلاقانه فکر کردن را در ذهن ما پرورش می دهد که عاملی فرصت آفرین برای موفقیت هایی بزرگ است. شاید، بزرگ تر از یک شاعر معروف شدن. این دستاورد قانون جذب هست.

ناگفته پیداست که اگر قانون جاذبه زمین 9.8 متر بر مجذور ثانیه نبود، نمی توانستیم روی زمین راه برویم و بخوابیم و . . . . در فضا مانند فضانوردها معلق می شدیم و می بایست برای وضعیت معلق و شناور بودن در فضا، فکری می کردیم و خودمان را با آن شرایط وفق می دادیم. پس، حالا که شتاب جاذبه ما رو با حدود 10 متر بر ثانیه به سمت خود می کشاند، باید برای همراهی با این شرایط، فکر کرد و خود و زندگی را با این شرایط تطبیق داد. قانون جاذبه، در خانه یا مدرسه یا وزارتخانه یا پیش فلان دوست، تفاوتی ندارد. قانون جاذبه، قانون جااذبه هست. مگر این که به فضای بیرون جو بروید که ان وقت، اثرش کم تر می شود.

در واقع، همین موضوع برای قانون جذب نیز حکمفرماست. قانون جذب، همیشه اجرایی هست و در همه جا مانند قانون جاذبه، عملکرد واحدی دارد. اما انسان ها به دلیل غیر ملموس بودن آن، فکر می کنند برای آن ها کارایی ندارد. بعضی ها به طور کلی قانون جذب را انکار می کنند و معتقدند چنین تصوری از اساس نادرست هست و خیلی چیزها،شانس و اتفاقی بدست می آید و تمرکز مثبت و مثبت اندیشی و جذب انرژی های مثبت در این مسیر، تا حد زیادی تاثیر گذار نیست.
اما بررسی موفقیت خیلی از مخترعین و مکتشفین نشان می دهدکه ان ها به طور مستقیم یا غیر مستقیم، در راستای قانون جذب حرکت می کردند. قانون جذب را نباید خیلی پیچیده و عجیب و غریب کرد. همان طور که قانون جاذبه، خیلی ساده و فراگیر و اجرایی هست، قانون جذب نیز همین وضعیت را دارد. اما قابل اندازه گیری نیست و فرمول فیزیک و شیمی و ریاضی ندارد چون ماهیتی متفاوت با قانون های رقومی دارد. قرار نیست همه قوانین شناخته شده یا ناشناخته خلقت را با عدد و رقم و فرمول توضیح داد و بیان نمود. مثل قانون مهربونی. آیا قانون مهربانی، با عدد و فرمول شناخته می شود و یاد میگیریم؟ قطعا خیر. قانون جذب نیز، چنین ماهیت و مختصاتی دارد.

خب چه کنیم؟

سوال قشنگی است. برای اجرای بهتر قانون جذب چه کنیم؟ صدها کتاب و فیلم و مستند برای پاسخ به این پرسش به ظاهر ساده، تولید  و منتشر شده است. ان چه مشخص هست، ما باید به تعریف ساده قانون جذب بازگردیم. اگر مثبت میخواهیم جذب کنیم، باید مثبت فکر کنیم. مثبت اندیشی یعنی دوری از چیزهای منفی. هر چیزی که مانعی برای کسب چیزهای مثبت و موثر هست را باید از آن دوری کنیم. اگر اعتیاد به شبکه های اجتماعی هست، اگر اعتیاد به اینترنت بازی هست، اگر اعتیاد به سلفی بازی هست، اگر رفتارهای ناهنجار فردی و اجتماعی هست،اگر رفتارهای مخرب زیست محیطی هست و . . هر چی که هست. هر چی که سبب بروز اتفاقات منفی و تصاویر بد در ذهن ما می شود، باید از ذهن ما کنار رود. دور شود و پدافندی درست کنیم برای برخورد با آن.

1- ما هیچ مسئولیتی نداریم که صبح تا شب خبرهای ناگوار رسانه های مجازی و غیر مجازی را ناخواسته گوش کنیم و بخوانیم.
2- از در معرض قرار گرفتن گوش خود با اخبار ناگوار و حوادث که تاثیری در زندگی شما ندارد، پر هیز کنید.
3-کاهش اعتیاد به اینترنت و شبکه های اجتماعی، سبب می شود تا شما ناخواسته در معرض خبرهای بد و انرژی منفی نباشید و قانون جذب در شما بیش از دیگران، موثر باشد.
4-ذهن ما و فکر ما و مغز ما، دوست دارد از هر چیز، تصور و تصویری مادی داشته باشد تا باور کند و ان را پرورش دهد. جملات مثبت و انرژی بخش، تجربه های خوب، نمادهای زیبا و شادی آفرین و اشتیاق آور را همواره روبروی دیدگان خود داشته باشید. بعضی از جملاات، کاریزماتیک و راهگشای فکر خلاق و مثبت اندیش است که باید به آن توجه داشت.
5- تعامل با آدم های مثبت و موفق، یکی از ارکان اجرای موفق قانون جذب هست که توجه به آن را در طول هفته در نظر داشته باشید.
6-آرزوها، خواسته ها و ان چه میخواهید بدست اوردید را مکتوب کنید. اگر 1میلیارد تومان پول می خواهید ظرف 10 سال آینده، ان را در برگی بنویسید:
من، در تاریخ اول فروردین 1405 شمسی، 1 میلیارد تومان پول بدست خواهم آورد
خوب، اکنون برای رسیدن به این آرمان، باید راه های رسیدن را نیز ترسیم و تشریح کنید تا برنامه شما در این 120ماه مشخص شود. برنامه کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت شما برای رسیدن به این آرمان را مشخص کنید و از مشاوره، متخصصان استفاده کنید. برنامه های کوتاه مدت شما، باید در راستای برنامه های بلند مدت باشد. هر عاملی که سبب می شود شما را در این 120 ماه از این فرصت دور کند، مشخص و مکتوب کنید. هر روز صبح از خواب بلند می شوید، با امید به پروردگار، برای نیل به این آرزوها تلاش کنید و فکر خود را روی آن ها متمرکز کنید و راه های عملیاتی را مرتب مرور کنیدقانون جذب به ما یاد می دهد که انرژی منفی را دور بریزیم و نا امیدی را کنار بگذاریم. بورس، کسب و کار، تولید، صادرات، واردات در عرصه های مختلف، ده ها هزار راه و روش عالمانه و آگاهانه را برای ثروت اندوزی مشروع و مولد را برای فردی که می خواهد ظرف 10 سال، 1 میلیارد تومان کسب کند، در اختیار دارد. با آموزش و مشورت و تلاش آگاهانه، ناممکن ها ممکن است، چه برسد به ثروت اندوزی. مثبت باشیم و مثبت فکر کنیم

منبع: مجله موفقیت .

 

 



تاریخ : یکشنبه 95/5/3 | 2:22 عصر | نویسنده : ابوبکر عزیزی مقدم | نظر
مطالب جدید تر


  • paper | خرید لینک انبوه | خرید بک لینک ارزان
  • بک لینک با کیفیت | فال تاروت عشق